حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت یاور صدیق انقلاب، مرحوم سید علی اکبر پرورش را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تاسف و تاثر، خبر درگذشت یاور صدیق انقلاب مرحوم آقای سید علی اکبر پرورش رحمت الله علیه را دریافت کردم؛ چهره ی محترم و اثرگذاری که بخش اعظم عمر با برکت خود را درخدمت اسلام و ارزشهای متعالی دین گذرانید، لهجه ی صادق و دل با اخلاص و خلق نیک را به ترویج و تحکیم انقلاب و نظام اسلامی گماشت؛ تلاشهای مبارزاتی در دوران طاغوت را به خدمات ارزنده و مسئولیتهای سنگین خود در قوه ی مجریه و قوه ی مقننه و شورای عالی دفاع در دوران جمهوری اسلامی پیوند داد و با همه ی توان به کشور و ملت خود خدمت کرد، و سلامت و راحت خود را بر سرِ انجام وظیفه نهاد. بیماری رنجبار و طولانی او آخرین آزمایش دشواری بود که وی با صبر و متانت، آنرا تحمل کرد و زندگی پاک و شرافتمندانه را به پایان برد. اینجانب درگذشت ایشان را به خانواده و بازماندگان محترم و به همه ی دوستان و علاقمندان ایشان تسلیت میگوم و رحمت و رضوان الهی را برای وی مسئلت میکنم.
سید علی خامنه ای
6 دی ماه 1392
در این مراسم، حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان به تبیین ابعاد نورانی نهضت تاریخ ساز امام حسین(ع) و روشنگریهای درس آموز کاروان اسرای کربلا پرداخت.
در ادامهی این مراسم معنوی آقای مطیعی -ذاكر اهل بیت(ع)- بر مصائب حضرت سیدالشهدا و كاروان اسرا مرثیهسرایی و نوحهخوانی كرد و دانشجویان و دانشگاهیان در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی به عزاداری و سینهزنی پرداختند.
همچنین دانشگاهیان نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت آیتالله خامنهای اقامه كردند.
در پایان این مراسم رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان کوتاهی از اجتماع پرشور دانشجویان عزادار در اربعین حسینی تشکر کردند و افزودند: این جلسه گرم و پرشور با حضور نخبگان و با این شور و شعور و اخلاص از جمله جلسات بی نظیر است.
ایشان ضمن دعا برای جوانان کشور تاکید کردند: این کشور و آینده آن متعلق به جوانان است و شما باید بار این مسوولیت سنگین و پر افتخار را به سر منزل مقصود برسانید.
حضرت آیت الله خامنه ای اولین نکته سخنان خود را به موضوع اهمیت و جایگاه فرهنگ در جامعه اختصاص دادند و با اشاره به شخصیت و سوابق فرهنگی روسای سه قوه و همچنین اکثریت اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی بعنوان دردمندان عرصه ی فرهنگ، گفتند: بر همین اساس از این شورا انتظار می رود اهتمام و تلاش بیشتری برای برجسته کردن موضوع فرهنگ در جامعه و رساندن آن به جایگاه واقعی، به خرج دهد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه فرهنگ و ارزشهای فرهنگی، هویت و روح یک ملت است، خاطر نشان کردند: فرهنگ، حاشیه و ذیل اقتصاد و سیاست نیست بلکه اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل فرهنگ هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره با تأکیدهای قبلی مبنی بر لزوم وجود پیوست فرهنگی برای همه موضوعات و مسائل مهم در عرصه های مختلف افزودند: برخی اوقات ممکن است، تصمیم گیری ها و مصوّبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی، تبعات منفی فرهنگی در جامعه بوجود آورد که دلیل آن نبود پیوست فرهنگی است.
ایشان تأکید کردند: برای فعالیتهای فرهنگی، برنامه ریزی ضروری است و نمیتوان انتظار داشت که فرهنگ کشور اعم از فرهنگ عمومی، فرهنگ نخبگان و فرهنگ دانشگاهی، به خودی خود پیش برود.
رهبر انقلاب اسلامی از این نکته وارد موضوع لزوم نظارت و هدایت دولت درخصوص مسائل فرهنگی شدند و خاطر نشان کردند: دستگاههای مختلف در قبال جریان فرهنگ عمومی کشور مسئولند.
حضرت آیت الله خامنه ای هدایت و نظارت در مسائل فرهنگی را همچون مراقبت باغبان از گلهای زیبا دانستند و گفتند: کندن علف های هرز در یک بوستان به معنای رشد گلها و استفاده طبیعی آنها از آب و نور و هواست.
رهبر انقلاب اسلامی حساس بودن و مقابله با مسائل مخرّب فرهنگی را از وظایف نظارتی حکومت دانستند و افزودند: همه ما در قبال مسائل فرهنگی و فرهنگ عمومی کشور مسئولیت شرعی و قانونی داریم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه فرهنگ همواره متکی به حضور مردم است، افزودند: سپردن مسائل فرهنگی به مردم نافی وظیفه نظارتی و هدایتی دولت نیست و حضور حکومت و دولت در عرصه فرهنگ نیز به معنای سلب حضور مردم نمی باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی اظهارات غیر مسئولانه در خصوص لزوم آزادی های فرهنگی همچون غرب، خاطر نشان کردند: چرا هنگامی که غربی ها بر مسائل غیر معقول و انحرافی همچون اختلاط زن و مرد با عنوان تساوی زن و مرد، یا سبک زندگی خود با عنوان پیشرفت و تجدد لجاجت دارند، ما بر ارزشهای والای فرهنگ خود اصرار نداشته باشیم؟
جایگاه و اهمیت شورای عالی انقلاب فرهنگی دومین نکته ای بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و گفتند: شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از ابتکارات با برکت امام خمینی (ره) بود که عالی ترین و بهترین مرکز فرهنگی کشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای، حضور مسوولان ارشد و همچنین حضور چهره های تأثیرگذار علمی و فرهنگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی را مهمترین نقطه قوت این شورا دانستند و تأکید کردند: همین مساله موجب می شود که موضوع فرهنگ کشور، تابع بالا و پایین شدن جریانات سیاسی نباشد و حرکت فرهنگی کشور ضمن برخورداری از ثبات، از روزمره گی خارج شود.
ایشان افزودند: یکی از مسائل مهم در شورایعالی انقلاب فرهنگی این است که اعضای شورا، جایگاه و تأثیرگذاری آن را به عنوان مرکز اصلی سیاستگذاری فرهنگی کشور باور داشته باشند.
ایشان حضور مستمر اعضاء و تعطیل نشدن جلسات شورا را بسیار ضروری برشمردند و افزودند: شورایعالی انقلاب فرهنگی به مسائل زیرساختی و اساسی بپردازد و از ورود به جزئیات پرهیز کند.
رهبر انقلاب اسلامی سومین نکته خود را به ضمانت اجرای مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی اختصاص دادند و گفتند: مصوبات شورا حتماً اجرا شوند.
رهبر انقلاب اسلامی حضور رئیس قوه مجریه، رئیس قوه مقننه و قانونگذاری و وزرا و مسئولان را ضمانت اجرای مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی دانستند و خاطرنشان کردند: اسناد بسیار مهم و خوبی همچون نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادی در آموزش و پرورش، سند دانشگاه اسلامی، و سند راهبردی نخبگان باید اجرایی و عملی شوند و خودِ شورا نیز بر نحوه اجرای آنها نظارت داشته باشد.
واقعیتی به نام تهاجم فرهنگی، چهارمین نکته ای بود که رهبر انقلاب توجه اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را به آن جلب کردند.
ایشان با اشاره به سخنان چهره های فرهنگی و سیاسی کشورهای مختلف از جمله کشورهای اروپایی درباره تهاجم فرهنگی آمریکا علیه سایر فرهنگها افزودند: واقعیتی که سالها قبل، آن را گوشزد می کردم هم اکنون، عینیات انکار ناپذیری یافته است.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس یک واقعیت دیگر را مورد اشاره قرار دادند: «فعالیت حداقل صدها رسانه صوتی، تصویری، مکتوب و اینترنتی در جهان با هدف مشخص تأثیرگذاری بر ذهن و رفتار ملت ایران».
ایشان برخی بازی های رایانه ای و اسباب بازیهای وارداتی را از جمله مصداق هایی خواندند که در ترویج رفتار و سبک زندگی غربی در ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی تأثیرگذاری میکند.
رهبر انقلاب کار و ابتکار را اساس برخورد حکیمانه با مقوله تهاجم فرهنگی دانستند و تأکید کردند: باید با تلاش مبتکرانه به مقابله با این مقوله پرداخت که در این زمینه مسئولیت صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیار سنگین است.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه به وزارت ارشاد توصیه موکد کردند: تولید کتاب، ترجمه کتاب های مفید، تولید فیلم های سینمایی جذاب با تکیه بر ظرفیت های بالای ساخت فیلم، تولید بازی های رایانه ای مفید، ترویج بازی های پر تحرک و تولید اسباب بازی های معنا دار و جذاب را در دستور کار قرار دهد.
رهبر انقلاب ، رصد و شناخت دقیق پدیده های نوظهور تهاجم فرهنگی را قبل از ورود به ایران ضروری دانستند و خاطر نشان کردند: دیر فهمیدن و دیر جنبیدن مشکل آفرین است بنابراین باید به موقع و حکیمانه برخورد کرد.
ایشان در تبیین برخورد حکیمانه خاطر نشان کردند: گاه باید از نفوذ پدیده ها، کاملا جلوگیری کرد اما برخی پدیده ها را میتوان پذیرفت و یا اصلاح کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان آخرین نکته در بحث تهاجم فرهنگی، انفعال و موضع دفاعیِ صرف در مقابل فرهنگ مهاجم را، بدترین و خسارت بار ترین نوع برخورد خواندند و خاطر نشان کردند: مواضع تهاجمی نیز در برخی موارد لازم است اما به هر حال در هر شرایط باید حکیمانه و با فکر عمل کرد.
رهبر انقلاب سپس در پنجمین نکته از سخنان خود رئیس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را به توجه کامل به ضرورت استمرار پیشرفت علمی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی فراخواندند.
ایشان شتاب فراوان علمی کشور و پیشرفتهای علمی یک دهه اخیر را واقعیت مبارکی خواندند که مخالفان ایران نیز به آن اذعان کرده اند.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری سخنان رئیس جمهور در همین زمینه، همه مسئولان کشور به ویژه وزیران آموزش عالی و بهداشت و درمان را موظف کردند همه تلاش خود را بکار گیرند تا چرخه پیشرفت علمی کشور کند نشود و هر روز توسعه و سرعت بیشتری یابد.
ایشان افزودند: واقعیتی به نام «ما می توانیم» در روح جوانان کشور موج می زند، این امواج نشاط آفرین را تقویت کنید تا به یاری پروردگار رسیدن کشور به قله های علمی و مرجع شدن علمی ایران و برپایی تمدن نوین اسلامی، تحقق یابد.
رهبر انقلاب اسلامی یک توصیه بسیار مهم دیگر هم داشتند و آن اینکه: دانشگاهها به هیچ دلیلی جولانگاه جریانهای سیاسی نشود چرا که اینکار جلوی رشد و شتاب علمی را می گیرد.
ایشان خاطرنشان کردند: همچون گذشته اعتقاد داریم جوان به ویژه جوان دانشجو موتور محرک تحولات سیاسی اجتماعی است اما این مسئله با تبدیل دانشگاه به محل جولان جریانهای سیاسی کاملاً متفاوت است.
ششمین نکته سخنان رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ابراز یک نگرانی شدید و دغدغه عمیق بود: «نگرانی از بی توجهی به زبان فارسی و تهاجماتی که به این زبان می شود».
ایشان با انتقاد از کاربرد تعابیر بیگانه در مواقعی که لغت فارسی وجود دارد افزودند: متأسفانه کار به جایی رسیده است که برخی از به کار نبردن اصطلاحات فرنگی احساس خجالت می کنند و نامها و تعابیر بیگانه در مسائل مختلف و حتی در مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان در حال گسترش است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: شورایعالی انقلاب فرهنگی ضمن مقابله حکیمانه با هرگونه تضعیف و معارضه با زبان عمیق و زیبای فارسی، برای تقویت، گسترش و تحکیم زبان فارسی در همه زمینه ها، تلاش ملموس و مجدانه ای انجام دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان، وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمینه علوم انسانی را یادآور شدند و افزودند: شورا، به عنوان اساسی ترین کار، به تدوین مبانی علمی و فلسفی تحول علوم انسانی اقدام کند.
رهبر انقلاب در آخرین نکته، ضرورت توجه به آسیبهای اجتماعی و علل فرهنگی آن را خاطرنشان کردند و افزودند: ریشه یابی و بررسی راه حلهای مسائلی همچون طلاق، فسادهای مالی و بزهکاری مورد توجه شورا قرار گیرد.
ایشان در زمینه مسائل اجتماعی، افزایش سن جمعیت کشور را خطری واقعی برشمردند و افزودند: مسئولان مقابله با کاهش جمعیت جوان کشور را جدی بگیرند و برای آن راه حلهای به موقعی ارائه دهند.
رهبر انقلاب در این دیدار همچنین یاد مرحوم دکتر حسن حبیبی را گرامی داشتند.
قبل از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهور، شورایعالی انقلاب فرهنگ را بالاترین نهاد سیاستگذاری فرهنگی کشور خواند و گفت: اگر دولت قصد داشت بهترین مشاوران فرهنگی را برگزیند، نمی توانست بهتر از اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی را انتخاب کند.
آقای روحانی با اشاره به مصوبات بسیار موفق شورا بویژه درخصوص تولید علم و فناوری تأکید کرد: دولت مصمم است اقدامات مجدانه ای را برای تکمیل چرخه علم و فناوری در کشور و تولید ثروت از علم و افزایش قدرت ملی، انجام دهد.
رئیس جمهور با تأکید بر عزم دولت برای اجرای مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: از جمله اسناد شورا، سند مربوط به نخبگان است که دولت برای اجرایی شدن آن و حمایت از شرکتهای دانش بنیان اقدام خواهد کرد.
آقای روحانی یکی از رویکردهای دولت را تهیه پیوست فرهنگی برای مسائل اجرایی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دانست و با اشاره به اهتمام دولت برای صیانت از باورهای دینی و اخلاقی، افزود: ما معتقدیم باورهای دینی باید در کنار عقلانیت و اعتدال، از افراطی گری و خرافه گرایی و شعار زدگی فاصله بگیرد.
رئیس جمهور با اشاره به نقش مردم در مسائل فرهنگی و همچنین وظیفه نظارتی شورایعالی انقلاب فرهنگی، موضوعات نهاد خانواده و آموزش و پرورش را دارای اهمیت ویژه برشمرد و تأکید کرد: اصلاح فرهنگ عمومی جامعه از طریق فرهنگ سازی در خانواده ها و مدارس امکان پذیر است.
حضرت آیت الله خامنهای با تأیید اظهارات نخست وزیر عراق مبنی بر مذاکرات صورت گرفته با دولت ایران در خصوص تقویت روابط اقتصادی، سیاسی و علمی دو کشور افزودند: رشد علمی ایران در سالهای اخیر بسیار برجسته بوده و انتقال تجربیات علمی به عراق میتواند یکی از زمینههای مهم همکاریهای دو کشور باشد.
ایشان با مثبت ارزیابی کردن عملکرد دولت عراق افزودند: حرکتی که شما امروز برای کشورتان انجام میدهید، حرکت با ارزشی است، البته نیازهای کشور عراق بسیار بیشتر از این است.
رهبر انقلاب همچنین از آقای جلال طالبانی رئیس جمهور عراق بعنوان دوست خوب و صمیمی جمهوری اسلامی یاد و برای ایشان آرزوی سلامتی کردند.
آقای نوری مالکی نخست وزیر عراق نیز ضمن تشکر از دولت جمهوری اسلامی اظهار امیدواری کرد توافقات و مذاکرات وی در سفر به تهران به ارتقای همکاریهای دو کشور در زمینههای مختلف منجر شود.
بسماللهالرّحمنالرّحيم
والحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الارضين. السّلام عليك يا اباعبدالله و على الارواح الّتى حلّت بفنائك عليك منّى سلامالله ابداً ما بقيت و بقى اللّيل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد من زيارتك، السّلام على الحسين و على علىّ بنالحسين و على اولاد الحسين و على اصحاب الحسين، الّذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السّلام.
اين جلسه، جلسهى بسيار مهمّى است؛ بسيج مظهر عظمت ملّت و نيروى كارآمد درونىِ كشور ما است. اين جلسه هم جلسهى فرماندهان است؛ دهها هزار فرمانده بسيجى در اينجا جمع شديد؛ حجم پر افتخار بسيجِ مردمى را از يك چنين اجتماعى ميشود حدس زد؛ براى دوستان نظام و انقلاب و كشور مايهى خرسندى هستيد، مايهى اميد و اعتماديد، و براى بدخواهان و دشمنان و كينهورزان مايهى بيم و هراس.
تقارن هفتهى بسيج هم با اين ايّام كه ايّام حماسهى بزرگ تاريخ اسلام است، يك اتّفاق مطلوب و مغتنم است. منظورمان [از] حماسهى بزرگى كه عرض كرديم، حماسهى زينب كبرى (سلام الله عليها) است كه مكمّل حماسهى عاشورا است؛ بلكه به يك معنا حماسهاى كه بىبى زينب كبرى (سلام الله عليها) بهوجود آورد، احياكننده و نگهدارندهى حماسهى عاشورا شد. عظمت كار زينب كبرى (عليهاالسّلام) را نميشود در مقايسهى با بقيّهى حوادث بزرگ تاريخ سنجيد؛ بايد آن را در مقايسهى با خود حادثهى عاشورا سنجيد؛ و انصافاً اين دو عِدل يكديگرند. اين انسان باعظمت، اين بانوى بزرگ اسلام بلكه بشريّت، توانست در مقابل كوه سنگين مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد؛ حتّى لرزشى هم در صداى اين بانوى بزرگ از اينهمه حادثه پديد نيامد؛ هم در مواجههى با دشمنان، هم در مواجههى با مصيبت و حوادث تلخ، مثل يك قلّهى سرافراز استوارى ايستاد؛ درس شد، الگو شد، پيشوا شد، پيشرو شد. در بازار كوفه، در حال اسارت، آن خطبهى شگفتآور را ايراد كرد: «يا اَهلَالكوفَةِ يا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبكونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ التِى نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنكاثاً» تا آخر؛(۱) لفظ مثل پولادْ محكم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مىنشيند. در آنچنان وضعيّتى زينب كبرى مثل خود اميرالمؤمنين حرف زد؛ تكان داد دلها را، جانها را و تاريخ را؛ اين سخن ماند در تاريخ؛ اين در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابنزياد در كوفه، هم چند هفته بعد در مقابل يزيد در شام، با آنچنان قدرتى سخن گفت كه، هم دشمن را تحقير كرد، هم سختىهايى را كه دشمن تحميل كرده بود، تحقير كرد. شما ميخواهيد خاندان پيغمبر را به خيال باطل خودتان مغلوب كنيد، منكوب كنيد، ذليل كنيد؟ لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنين.(۲) مجسّمهى عزّت است زينب كبرى، همچنانكه حسين بن على (عليهالسّلام) در كربلا، در روز عاشورا مجسّمهى عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه ديگران فرق دارد؛ [ با] آنهمه مصيبت، وقتى دشمن ميخواهد او را شماتت كند، ميگويد: ما رَاَيتُ اِلّا جَميلاً؛(۳) آنچه ديدم زيبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، براى حفظ اسلام بود، ايجاد يك جريانى بود در طول تاريخ تا امّت اسلام بفهمند كه چهكار بايد بكنند، چگونه بايد حركت كنند، چگونه بايد بايستند. اين كارِ بزرگِ حماسهى زينبى است؛ اين عزّتِ ولىّ خدا است. زينب كبرى از اولياءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزيز كرد، قرآن را عزيز كرد. ما البتّه آن بلندپروازى را نداريم، آن همّت را نداريم كه بخواهيم بگوييم رفتار اين بانوى بزرگ الگوى ما است؛ ما كوچكتر از اين حرفها هستيم؛ امّا بايد بههرحال حركت ما در جهت حركت زينبى باشد؛ بايد همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعهى اسلامى و عزّت انسان باشد؛ همانكه خداى متعال با احكام دينى و شرايعِ بر پيغمبران، مقرّر فرموده است.
آنچه در بخش اوّل عرايضم ميخواهم كوتاه عرض بكنم براى شما عزيزان بسيجى و جوانان عزيز، اين است كه يكى از عوامل مولّد اين روحيّه و اين صبر در زينب كبرى (سلام الله عليها) و در ديگر اولياءاللّهى كه اينجور حركت كردند، صدق است؛ صادقانه با پيمان خداى متعال برخورد كردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ اين خيلى مهم است. در قرآن كريم اين صدق را، هم براى انبياء عظام الهى لازم ميشمرد: وَ اِذ اَخَذنا مِنَ النَّبِيّينَ ميثاقَهُم وَ مِنكَ وَ مِن نوحٍ وَ اِبرهيمَ وَ موسى وَ عيسى ابنِ مَريَمَ وَ اَخَذنا مِنهُم ميثقاً غَليظاً، لِيَسَلَ الصَّدِقينَ عَن صِدقِهِم؛(۴) اى پيامبر ما از تو پيمان گرفتيم و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پيمان گرفتيم - از همهى پيغمبران پيمان گرفتيم - و اين پيمان، پيمان بسيار محكم و غليظى است - در لِيسَل، "لام" به تعبير ما طلبهها "لام" عاقبت است - و نتيجهى اين پيمان اين است كه اين پيغمبران بزرگ مورد سؤال قرار ميگيرند از صدقى كه در قبال اين پيمان نشان دادند و بهخرج دادند؛ يعنى پيغمبر ما و پيغمبران بزرگ الهى بايد در پيشگاه پروردگار عَرضه كنند ميزانِ صداقتى را كه در مقام اِعمال اين ميثاق الهى به كار بردند؛ اين مال پيغمبران؛ در مورد مردم معمولى و مؤمنين [هم ميفرمايد]: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدُوا اللهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَّن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبديلاً، لِيَجزِىَ اللهُ الصَّدِقينَ بِصِدقِهِم و يُعَذِّبَ المُنافِقينَ اِن شاء.(۵) در مورد پيغمبران بزرگ، نقطهى مقابل صادق را كافر قرار داد: و اَعَدَّ لِلكفِرينَ عذاباً اَليما.(۶) در مورد اين مؤمنين، نقطهى مقابل صادقين را منافقين قرار داد، كه در اينها نكتههايى هست. از من و شما هم سؤال ميكنند دربارهى وعده و عهدى كه با خدا كرديم؛ ما با خدا معاهده داريم. حالا در اين آيهى شريفه - مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدوا الله عَلَيهِ - اين عهدى كه ميگويد مؤمنين با خدا بستهاند و بعضى از مؤمنين به اين عهد بهنيكى وفا كردند و پاى اين عهدشان ثابتقدم ماندند، همان است كه چند آيه قبل در همين سورهى مباركه ميفرمايد كه «و لَقَد كانوا عهَدُوا اللهَ مِن قَبلُ لا يُوَلّونَ الاَدبار»؛(۷) همهى ما به اين نكات بايد توجّه كنيم. با خداى متعال عهد كرده بودند كه از مقابل دشمن فرار نكنند، به دشمن پشت نكنند. رها كردن مواضع و عقبنشينىِ منهزمانه در مواجههى با دشمن، از جملهى چيزهايى است كه قرآن تأكيد ميكند كه نبايد انجام بگيرد؛ در جنگ نظامى و در جنگ سياسى و در جنگ اقتصادى، در هر جايى كه صحنهى زورآزمايى است، در مقابل دشمن بايد ايستاد؛ بايد عزم شما بر عزم دشمن پيروز بشود، بايد ارادهى شما بر ارادهى دشمن غالب بشود؛ و ميشود و اين ممكن است. در عرصهى هرگونه جهاد و كارزارى، پشت كردن به دشمن و هزيمت كردن، از نظر اسلام و قرآن ممنوع است.
ما تعبير "نرمش قهرمانانه" را به كار برديم؛ يك عدّهاى آن را به معنى دست برداشتن از آرمانها و هدفهاى نظام اسلامى معنا كردند؛ بعضى از دشمنان هم همين را مستمسكى قرار دادند براى اينكه نظام اسلامى را به عقبنشينى از اصول خودش متّهم كنند؛ اينها خلاف بود، اينها بدفهمى است. نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست يافتن به مقصود است؛ به معناى اين است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكى - به سمت آرمانهاى گوناگون و متنوّع اسلامى كه حركت ميكند، به هر شكلى و به هر نحوى هست، بايد از شيوههاى متنوّع استفاده كند براى رسيدن به مقصود. وِ مَن يُوَلِّهِم يَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو مُتَحَيِّزاً اِلى فِئَةٍ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله؛(۸) هرگونه حركتى - چه حركت به جلو، چه حركت به عقب - مثل ميدان رزم نظامى، بايد به دنبال رسيدن به اهدافِ ازپيشتعيينشده باشد. اهدافى وجود دارد؛ نظام اسلامى در هر مرحلهاى يكى از اين اهداف را دنبال ميكند، براى پيشرفت، براى رسيدن به نقطهى تعالى و اوج، براى ايجاد تمدّن عظيم اسلامى؛ بايد سعى كند به اين هدف در اين مرحله برسد. البتّه مرحلهگذارى است، قطعه قطعه است. راهنمايان و هاديان و متفكّران و مسئولان مربوط، اين قطعات را معيّن ميكنند، هدفگذارى ميكنند، حركت جمعى آغاز ميشود. همه بايد تلاش كنند كه هر حركتى در هر مرحلهاى به اهداف خودش برسد. اين آن نظامِ صحيحِ حركتِ منطقى [است]. اين را همهى فعّالان عرصهى سياست و مديريّت كلان كشور بايد همواره به ياد داشته باشند؛ آحاد مردم، شما عزيزانِ بسيجى - فعّالان عرصهى بسيج - هم بايد اين را همواره به ياد داشته باشيد.
خب، اينكه ما ميگوييم ميخواهيم حركت كنيم، پيش برويم، آيا به معناى جنگطلبى نظام اسلامى است؟ آيا به معناى اين است كه نظام اسلامى قصد دارد با همهى ملّتها، با همهى كشورهاى عالم چالش داشته باشد؟ كه گاهى شنيده ميشود دشمنان ملّت ايران، از جمله از دهان نحسِ نجسِ سگِ هار منطقه در رژيم صهيونيستى، چانه ميجنبانند كه ايران تهديد همهى جهان است؛ نه، اين سخنِ دشمن و درست نقطهى مقابل ممشاى اسلامى است. تهديدِ همهى جهان، آن نيروهاى شرّ و شرّآفرينى هستند كه جز شرارت از خودشان نشان ندادهاند؛ از جمله همين رژيم جعلى اسرائيل و بعضى از پشتيبانان او. نظام اسلامى درسى كه از قرآن گرفته است، درسى كه از پيامبر اسلام گرفته است، درسى كه از اميرالمؤمنين گرفته است، درس ديگرى است: اِنَّ اللهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسنِ؛(۹) عدالت، احسان، نيكى كردن. اميرالمؤمنين فرمود به همه نيكى كنيد، چون «اِمّا اَخٌ لَكَ فى دينِك اَو شَبيهٌ لَكَ فى خَلقِك»،(۱۰) يا برادر اسلامى تو است، يا به هر حال انسان است؛ منطق اسلام اين است. ما ميخواهيم به همهى انسانها خدمت كنيم، محبّت كنيم؛ ما ميخواهيم با همهى انسانها، با همهى ملّتها، روابط دوستانه و محبّتآميز داشته باشيم؛ ما حتّى با ملّت آمريكا هم - با اينكه دولت آمريكا دولتِ مستكبر و دشمن، بدخواه و كينهورز نسبت به ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى است - هيچ دشمنى نداريم؛ آنها هم مثل بقيّهى ملّتهايند. آنچه نقطهى مقابل نظام اسلامى است، استكبار است. جهتگيرى خصومتهاى نظام اسلامى، با نظام استكبار است؛ ما با استكبار مخالفيم، ما با استكبار مبارزه ميكنيم. استكبار يك واژهى قرآنى است كه در قرآن دربارهى امثال فرعون و گروههاى بدخواه و معارض حقّ و حقيقت بهكار رفته است. استكبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوانبندى استكبار در همهى دورهها يكى است؛ البتّه شيوهها و خصوصيّات و روشها در هر زمانى تفاوت ميكند. امروز هم نظام استكبارى وجود دارد؛ رأس استكبار هم در دنيا، دولت ايالات متّحدهى آمريكا است. استكبار را بايد بشناسيم، خصوصيّات استكبار را بايد بدانيم، عملكرد و جهتگيرىِ استكبار را بايد بدانيم تا بتوانيم خردمندانه رفتار خودمان را در مقابل او تنظيم كنيم. ما با برخورد غيرخردمندانه در همهى عرصهها مخالفيم؛ ما معتقديم در همهى عرصهها، در همهى برنامهريزىها، در همهى جهتگيرىهاى جمعى و فردى بايد با درايت و حكمت عمل كرد. اگر صحنه را نشناسيم، اگر دوست را نشناسيم، دشمن را نشناسيم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسيم، استكبار را نشناسيم، چطور ميتوانيم با حكمت و درايت حركت كنيم؟ چطور ميتوانيم درست برنامهريزى كنيم؟ لذا بايد بشناسيم.
آنچه من در مورد استكبار عرض ميكنم، چند نمونه يا چند شاخص از رفتارهاى نظام استكبارىِ امروزِ دنيا است و در بسيارى از موارد، با آنچه كه در قرون گذشته و دورانهاى گذشته استكبار داشته، شريك است. يكى از ويژگىهاى نظام استكبارى، خودبرتربينى است. مجموعههاى استكبارى - آن كسانى كه يا در رأس يك كشور يا در رأس يك نظام بينالمللى [يا] مجموعهاى از كشورها كارها را به دست گرفتهاند - وقتى مجموعهى خودشان را از بقيّهى انسانها، از بقيّهى مجموعهها برتر دانستند، وقتى خودشان را محور دانستند، همه چيز را فرع بر خودشان دانستند، يك معادلهى غلط و خطرناكى در تعاملات جهانى بهوجود مىآيد. وقتى خود را برتر دانست، خود را محور دانست، خود را اصل دانست، نتيجه اين ميشود كه براى خود حقّ مداخلهى در امور بقيّهى انسانها و بقيّهى ملّتها را قائل است. آنچه به نظر او ارزش محسوب ميشود، بايست همه در دنيا تسليم بشوند و قبول بكنند، گردن بنهند. اگر چيزى كه او ارزش ميداند، ديگران قبول نداشتند، اين به خودش حق ميدهد در كار آنها دخالت كند، به آنها تحميل كند، به آنها زور بگويد، فشار بياورد. اين خودبرتربينى موجب ميشود كه ادّعاى توليت امور ملّتها را داشته باشند، ادّعاى مديريّت جهانى را داشته باشند، خودشان را رئيس مجموعهى عالم بدانند. ميشنويد در حرفهاى مسئولان و دولتمردان آمريكايى [كه] از دولت آمريكا جورى حرف ميزنند، مثل اينكه صاحباختيار همهى كشورها است؛ [ميگويند] ما نميتوانيم بگذاريم اين كار انجام بگيرد، ما نميتوانيم بگذاريم اين شخص باشد يا نباشد! دربارهى منطقهى ما جورى حرف ميزنند كه كأنّه مالك اين منطقهاند؛ دربارهى رژيم صهيونيستى جورى حرف ميزنند كه گويا ملّتهاى اين منطقه ناگزيرند كه اين رژيم تحميلى و جعلى را بپذيرند؛ با ملّتهاى مستقل، با دولتهاى مستقل جورى برخورد ميكنند كه گويى آنها حقّ حيات ندارند. اين خودبرتربينى، خود را داراى جايگاه ويژهاى در مجموعهى اولاد آدم، مجموعهى ملّتها، مجموعهى انسانها دانستن، اين اُسّاساس و بزرگترين مشكل استكبار است.
نتيجه اين ميشود كه خصوصيّت و شاخص ديگرى براى استكبار به دست مىآيد و آن حقناپذيرى است؛ نه حرف حق را ميپذيرند، نه حقّ ملّتها را ميپذيرند؛ حقناپذيرِ مطلق. در مباحثات جهانى بسيار اتّفاق مىافتد يك حرف حقّى زده ميشود، آمريكا به دليلى نميپذيرد؛ با انواع شيوهها حرف حق را رد ميكنند، زير بار حق نميروند. حالا يك نمونهاش مسائل امروز ما است كه مربوط به فعّاليّتهاى هستهاى و صنايع هستهاى است؛ حرف حقّى وجود دارد؛ اگر چنانچه انسانى اهل حق باشد، اهل استدلال باشد، اهل منطق باشد، بايد وقتى در مقابل استدلال قرار گرفت، تسليم بشود، امّا استكبار تسليم نميشود؛ حرف حق را ميشنود، زير بار حق نميرود؛ اين يكى از خصوصيّات او است. همچنان كه حقوق ملّتها را هم قبول نميكند؛ اينكه ملّتها حق دارند انتخاب كنند، حق دارند آن حركتى را كه خودشان ميخواهند، آن اقتصادى را كه خودشان ميخواهند، آن سياستى را كه خودشان ميخواهند اتّخاذ كنند، اين را براى ملّتها قائل نيستند، معتقد به تحميل بر ملّتها هستند.
يكى از شاخصهاى ديگر استعمار و استكبار اين است كه جنايت را نسبت به ملّتها و نسبت به آحاد بشر مجاز ميشمرند و اهمّيّت نميدهند. اين يكى از بلاياى بزرگ استكبار در دوران جديد است؛ دوران جديد يعنى دوران پيشرفت علم، پديد آمدن سلاحهاى خطرناك، كه اين سلاحها هم [از وقتى به] دست مستكبرين رسيد، بلاى جان ملّتهاى عالم شد؛ براى جان انسانها - هر انسانى كه با آنها همراه نباشد، تسليم آنها نباشد، تابع آنها نباشد - هيچ ارزشى قائل نيستند؛ مثالها، الىماشاءالله [وجود دارد]. يك مثال، برخورد مستكبرين با بوميان آمريكا است؛ همين كشورى كه امروز منابع مالى آن، امكانات آن، موقعيّت جغرافيايى آن، همهچيز آن در اختيار غيربوميان آن منطقه است. خب اينجا مردم بومىاى وجود داشتند؛ برخورد با آنها به قدرى خشن، به قدرى مشمئزكننده است كه يكى از نقاط تاريك تاريخ آمريكاى جديد است؛ خودشان دربارهى آن، چيزها نوشتهاند؛ كشتارهايى كه كردند، فشارهايى كه آوردند. عين همين قضيّه بهوسيلهى انگليسىها در استراليا اتّفاق افتاد. انگليسىها در استراليا مردم بومى را مثل حيوانات، مثل كانگورو بهعنوان تفريح شكار ميكردند؛ آنها براى جان انسانها هيچ ارزشى قائل نبودند. اين يك نمونه است؛ [ البتّه] صدها مثال دارد كه در كتابهاى خودشان، در تواريخ خودشان اينها آمده است. يك نمونهى [ديگر] بمباران سال ۱۹۴۵ ميلادى - يعنى سال ۱۳۲۴ شمسى - است كه دو شهر ژاپن را آمريكايىها با بمب اتمى نابود كردند؛ صدها هزار آدم كشته شدند، چندين برابر اينها در طول زمان تا امروز بر اثر اشعهى اتمىاى كه وجود داشته، معيوب و ناقصالخلقه و دچار بيماريهاى گوناگون شدند كه تا امروز مشكلات آن باقى است؛ هيچ استدلال درستى هم براى اين كار نداشتند، كه من حالا بعد اشاره خواهم كرد؛ راحت بمب اتم انداختند. در دنيا تا حالا دوبار بمب اتم استعمال شده است، هر دوبار هم بهوسيلهى آمريكايىها كه امروز خودشان را متولّى مسئلهى اتمى در دنيا ميدانند! دلشان هم ميخواهد كه اين قضيّه فراموش بشود [امّا] فراموششدنى نيست. اينهمه جان انسانها از بين رفت، برايشان ارزشى نداشت. جان انسانها بىارزش ميشود؛ جنايت براى دستگاههاى استكبارى آسان ميشود. در ويتنام، آدم كشى كردند؛ در عراق دستگاههاى امنيّتى و شركتهاى مزدور امنيّتى آنها مثل بلك واتر - كه من آن سال اشاره كردم -(۱۱) جنايت كردند؛ در پاكستان با هواپيماهاى بدون سرنشين هنوز دارند جنايت ميكنند؛ در افغانستان بمباران ميكنند و جنايت ميكنند؛ هر جايى كه دستشان برسد و منافعشان اقتضا كند، ايجاب كند، از جنايت اِبا ندارند؛ جنايت با قتل، جنايت با شكنجه؛ زندان گوانتانامو كه مال آمريكايىها است، هنوز زندانى دارد. الان ده يازده سال است در اين زندان يك عدّهاى را كه به اتّهام از جاهاى مختلف دنيا گرفتند و بردند آنجا، بدون محاكمه [و] با شرايط بسيار سخت و همراه با شكنجه نگه داشتند! در عراق، زندان ابوغُريب يكى از زندانهاى آمريكايىها بود، سگ به جان زندانى مىانداختند و او را شكنجه ميكردند.
غارت منابع حياتى ملّتها برايشان آسان است. ربودن و اسير كردن سياهان، يكى از ماجراهاى گريهآور تاريخ [است] كه نظام سلطهى آمريكا و امثال آن دوست ندارند اين داستان احيا بشود، [كه يك نمونهاش] همين مسئلهى غلام و كنيز گرفتن مردم آفريقا است؛ كشتىها را از اقيانوس اطلس مىآوردند، در سواحل كشورهاى غرب آفريقا مثل گامبيا و امثال اينها نگه ميداشتند، بعد ميرفتند با تفنگ و سلاحهايى كه دست مردمِ آن روز از اين سلاحها خالى بود، صدها و هزارها پير و جوان و مرد و زن را ميگرفتند، با شرايط بسيار سختى با اين كشتىها براى بردگى به آمريكا ميبردند. انسان آزاد را كه در خانهى خودش زندگى ميكرد، در شهر خودش زندگى ميكرد، به اسارت ميگرفتند؛ الان سياهانى كه در آمريكا هستند، از نسل آنهايند. چند قرن آمريكايىها اين فشار عجيب را آوردند كه [در اين زمينه] كتابها نوشتهاند كه اين كتاب "ريشهها"(۱۲) كتاب مغتنمى است براى نشان دادن گوشهاى از اين فجايع. انسانِ امروز چطور ميتواند اينها را فراموش كند؟ با همهى اين حرفها هنوز هم در آمريكا بين سياه و سفيد تبعيض هست.
يكى از خصوصيّات استكبار كه باز يكى [ديگر] از شاخصها است، فريبگرى و رفتار منافقانه است؛ اين را توجّه كنيد. همين جناياتى كه گفته شد، همهى اينها را در تبليغات خودشان سعى ميكنند توجيه كنند و جنايت را در لباس خدمت نشان بدهند! اين نظام استكبار كه قصد سلطهى بر ملّتها را دارد، از اين شيوه بهطور متعارف و معمول در همهى زندگىاش استفاده ميكند؛ شيوهى توجيه جنايت و پوشاندن لباس خدمت به جنايت. [در] همين حملهى به ژاپن، يعنى دو بمبى كه در هيروشيما و ناكازاكى منفجر شد، [وقتى] آمريكايىها عذرخواهى ميكنند، به اين صورت ميگويند كه اگرچه با اين دو بمبى كه ما به اين دو شهر پرتاب كرديم، دهها هزار در وهلهى اوّل، [يا] شايد صدها هزار كشته شدند، [امّا اين كار] هزينهى تمام كردن جنگ جهانى دوّم بود؛ اگر ما آمريكايىها اين بمبها را نمىانداختيم، جنگ ادامه پيدا ميكرد؛ حالا اگر دويست هزار [انسان] كشته شدند، آنوقت دوميليون كشته ميشدند؛ بنابراين ما خدمت كرديم كه اين بمبها را انداختيم! ببينيد اين حرفى است كه آمريكايىها در تبليغات رسمى [ميگويند]. الان شايد از آن روز ۶۵ سال ميگذرد؛ دائماً همين حرف را تكرار كردهاند و گفتهاند. اين يكى از آن حرفهاى فريبگرانه و منافقانه و از دروغهاى عجيب و غريبى است كه جز از دستگاههاى استكبارى بر نمىآيد. اين بمبها در تابستان ۱۹۴۵ ميلادى بر روى اين دو شهر افتاد و منفجر شد و اين جنايت اتّفاق افتاد؛ در حالى كه چهار ماه قبل از آن - يعنى در اوّل بهار ۱۹۴۵ - هيتلر كه ركن اصلى جنگ بود خودكشى كرده بود؛ دو روز قبل از او هم موسولينى - رئيس جمهور ايتاليا - كه او هم ركن دوّم جنگ بود دستگير شده بود و جنگ عملاً خاتمه پيدا كرده بود؛ ژاپن هم كه پاى سوّم جنگ بود، از دو ماه قبل اعلام كرده بود كه آمادهى تسليم است؛ جنگى وجود نداشت امّا اين بمبها منفجر شد. چرا؟ چون اين بمبها ساخته شده بود، بايد يك جايى آزمايش ميشد؛ سلاحى ساخته بودند، بايد آن را آزمايش ميكردند. كجا آزمايش كنند؟ بهترين فرصت، اين بود كه به بهانهى جنگ اين بمبها را ببرند روى سر مردم بىگناه هيروشيما و ناكازاكى بيندازند تا معلوم بشود كه آيا درست عمل ميكند يا نه! چهرهى فريبگرانه.
ادّعا ميكنند طرفدار بشرند؛ هواپيماى مسافرى ايران را روى آسمان ميزنند، قريب سيصد نفر مسافر بىخبر را از بين ميبرند، نابود ميكنند، عذرخواهى هم نميكنند، به آن كسى كه اين جنايت را انجام داده، مدال هم ميدهند! در همين هفتههاى اخير شنيديد كه آمريكايىها - از رئيس جمهور گرفته تا ديگران - دربارهى استعمال سلاح شيميايى در سوريّه جنجال بپا كردند، دولت سوريّه را متّهم كردند كه شيميايى به كار برده. من كارى ندارم كه قضاوت كنم چه كسى به كار برده؛ البتّه قرائن نشان ميداد كه گروههاى تروريستى اين را به كار بردند، امّا به هر حال آنها گفتند كه دولت اين را به كار برده؛ جنجال و هاىوهوى [كردند] كه استعمال سلاح شيميايى خطّ قرمز ما است! اين را ده بار يا بيشتر مسئولين آمريكايى گفتند؛ درست، [امّا] همين دولت آمريكا و رژيم ايالات متّحده، در حملات جنايتكارانهاى كه صدّام به ايران ميكرد و سلاح شيميايى به كار ميبرد، نه فقط كوچكترين مخالفتى با آن نكردند، بلكه پانصد تُن مادّهى شيميايى مرگآور و خطرناك قابل تبديل به گاز خردل را - كه هنوز بسيارى از جوانهاى عزيزِ آن روزِ ما مبتلا [به عوارض آن] هستند و سالها است دارند بيمارى ميكشند - صدّام از آمريكا وارد كرد؛ كمك كردند؛ البتّه از جاهاى ديگر هم خريده بود، امّا پانصد تُن مادّهى شيميايى مرگآور قابل تبديل به گاز خردل را صدّام از آمريكا تهيّه كرد و به كار برد؛ بعد هم كه ميخواستند عليه او در شوراى امنيّت قطعنامه صادر كنند، آمريكا مانع شد. رفتار منافقانه يعنى اين؛ اينجا سلاح شيميايى ميشود خطّ قرمز، آنجا سلاح شيميايى - چون در مقابل نظام مستقلّ اسلامى است، چون در مقابل ملّتى است كه حاضر نيست زير بارِ آمريكا برود - ميشود يك امر مجاز كه بايد به آن كمك هم كرد! اين بخشى از خصوصيّات و شاخصها است؛ البتّه شاخصهاى استكبار بيش از اينها است: جنگافروزى ميكنند، اختلافافكنى ميكنند، با حكومتهاى مستقل درمىافتند، با ملّت خودشان حتّى آنوقتى كه منافع گروههاى خاص اقتضا ميكند درمىافتند، در جنگ صدّام با ايران همهگونه كمكى كه برايشان ممكن بود كردند؛ مثال شيميايى را گفتم، اطّلاعات [هم] ميدادند؛ رئيس استخبارات آن روز صدّام، بعدها مصاحبه كرد و گفت هفتهاى سه مرتبه من ميرفتم به سفارت آمريكا در بغداد و آنها يك پاكتِ دربستهاى به من ميدادند كه همهى اطّلاعات ماهوارهاى مربوط به نقلوانتقالات نيروهاى مسلّح ايران در آن بود و ما ميدانستيم كجا هستند. يك چنين كمكهايى ميكردند.
نظام اسلامى با استكبار با اين خصوصيّات طرف است؛ نظام اسلامى با ملّتها طرف نيست، با مردم طرف نيست، با انسانها طرف نيست، نظام اسلامى با استكبار طرف است. از زمان ابراهيم خليل و نوح پيغمبر و پيغمبران بزرگ و پيغمبر اسلام تا امروز هم همين بوده: جبههى حق در مقابل استكبار قرار داشته است. چرا؟ مقابلهى امروز نظام اسلامى با استكبار از چه رو است؟ چون استكبار با اين خصوصيّاتى كه گفتيم، قادر نيست نظام اسلامىاى مثل نظام جمهورى اسلامى ايران را تحمّل كند. چون نظام جمهورى اسلامى اساساً در اعتراض به استكبار پديد آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استكبار و عوامل استكبار در ايران بهوجود آمد و بر اين اساس تشكيل شد، رشد پيدا كرد، قوى شد، منطق استكبار را به چالش كشيد. [استكبار] نميتواند تحمّل كند، مگر وقتى كه مأيوس بشود. ملّت ايران، جوانان ايران، فعّالان ايران، كسانىكه به هر دليلى ولو به دليلى غيراسلامى به ميهنشان و خاكشان عقيده دارند، بايد كارى كنند كه اين يأس در دشمن بهوجود بيايد؛ دشمن را بايد مأيوس كرد. براى دستگاه استكبار و امروز براى دولت ايالات متّحدهى آمريكا بسيار دشوار است كه ببيند در اين منطقهى حسّاس عالم، در غرب آسيا - [كه] يكى از حسّاسترين مناطق دنيا است؛ هم از لحاظ سياسى، هم از لحاظ اقتصادى، حوادث اينجا بر همهى عالم اثرگذار است - يك كشورى، يك نظامى، يك ملّتى سربرآورده است كه خود را متّصل و مربوط و تبعِ به آن قدرت ابرقدرت - كه خودش را اَبَد قدرت ميداند - نميداند، مستقل حركت ميكند؛ عليه او اينهمه مخالفت انجام ميگيرد، [امّا] از همهى اين مشكلات و سختىها نظام اسلامى عبور ميكند و به اعتراف خود آنها نفوذ آمريكا را در اين منطقه به چالش ميكشد و نفوذ خودش را گسترش ميدهد و بهعنوان يك نمونه و الگويى براى ملّتهاى منطقه درمىآيد؛ تحمّل اين براى آنها خيلى سخت است. آنها ميخواهند بگويند حيات ملّتها وابستهى به اين است كه به آمريكا متّكى باشند؛ حالا يك ملّتى پيدا شده [كه] نه فقط به آمريكا متّكى نيست، بلكه اينهمه دشمنى آمريكا نتوانسته در او اثر بگذارد؛ هر كار آمريكايىها توانستند از روز اول كردهاند، [امّا] اثر نكرده است؛ روزبهروز رشد پيدا كرده و روزبهروز قوىتر شدهاست. دشمنىهايى كه از اوّل انقلاب، دولت ايالات متّحدهى آمريكا و رؤساى جمهورِ مختلف - كسى نگويد اين كار زمان فلان رئيس جمهور شد، زمان رئيس جمهور كنونى نشده؛ نه، همهشان يكجورند - با نظام اسلامى انجام دادهاند، در زمان رؤساى جمهورِ مختلف است، امّا همه يك جنس است، همه يكجور است. اوّل قوميّتهاى داخل كشور را تحريك كردند، بعد كودتا تدارك ديدند، بعد عراق را وادار كردند به حمله، بعد به دشمن ما - كه رژيم صدّام بود - كمك كردند در جنگ با ما، بعد تحريم را عَلَم كردند، بعد همهى وسائل جمعىِ دنيا را تحريك كردند و به خط كردند براى مقابلهى با نظام اسلامى؛ در زمان رؤساى جمهور مختلف اين كار انجام گرفته؛ الان هم دارد انجام ميگيرد. در همين زمانِ رئيس جمهور كنونى آمريكا، در فتنهى ۸۸ يكى از اين شبكههاى اجتماعى - كه ميتوانست عامل فتنه و فتنهگران قرار بگيرد - احتياج به تعمير داشت؛ دولت آمريكا از او خواست تعميراتش را عقب بيندازد؛ اميدوار بودند كه بتوانند با اين كارهاى رسانهاى و شبكهى فِيسبوك و توييتر و امثال اينها، نظام جمهورى اسلامى را براندازند؛ خيالهاى احمقانهى خام! لذا نگذاشتند تعميراتش را در آن برهه انجام بدهد، گفتند تأخير بينداز، فعلاً بِرِس به اين كار واجبتر. همهى وسائل و ابزارها را به خط كردند در مقابل نظام جمهورى اسلامى. تحريم هم يكى از همينها است؛ تحريم يكى از اين ابزارها است؛ اين ابزار از نظر آنها براى شكست نظام جمهورى اسلامى است. اشتباه آنها اين است كه ملّت ايران را نشناختند، اشتباه آنها اين است كه عامل ايمان و همبستگى در ميان ملّت ما را نشناختند، اشتباه آنها اين است كه از خطاهاى گذشتهشان درس نگرفتند، لذا اميدوارند بتوانند با تحريم و فشار و امثال اينها، اين ملّت را به زانو دربياورند؛ البتّه [اشتباه ميكنند]. آنچه براى نظام جمهورى اسلامى بهعنوان يك تجربهى دائمى در طول اين ۳۵ سال وجود دارد، اين است كه تنها عامل برطرف كردن مزاحمت دشمن عبارت است از اقتدار ملّت و ايستادگى ملّت؛ اين تنها عاملى است كه ميتواند دشمن را عقب بزند. البتّه دشمن، دشمن است؛ از همهى ابزارها استفاده ميكند؛ همانطور كه گفتيم از ابزار تحريم هم استفاده ميكند و استفاده كرده است. ما بايستى بدانيم آن راهى كه ما را ميتواند به مقصود برساند، چيست.
من يك جمله دربارهى بسيج عرض بكنم؛ بعد يك نكته هم مختصراً دربارهى مسائل جارى سياست خارجىمان بگويم. بسيج - همانطور كه گفتيم - مايهى عزّت كشور و نظام است. چرا؟ چون معناى بسيج حضور متن مردم در عرصههاى فعّاليّتهاى اساسى براى ملّت و كشور است. هر دولتى و هر كشورى وقتى مردم را داشته باشد، هر جايى كه متن مردم حضور پيدا كنند و مردم حركت بكنند به يك سمتى، پيروزى قطعى است؛ [اين] يك چيز مسلّم است. آنجايى كشورها ضربه ميخورند، شكست ميخورند كه مردمشان در صحنه نباشند يا وحدت عمل نداشته باشند. آنجايى كه مردم در صحنهاند و پيوند و اتّحاد ميان آحاد مردم هست، پيروزى و پيشروى قطعى است. بسيج يك چنين نمونهاى است؛ مظهرى است از همين حضور مردمى در صحنه و پيوند مردم با يكديگر؛ به اين چشم به بسيج بايد نگاه كرد.
بسيج در باب صدق - كه در اوّل عرايضم عرض كردم - امتحان صداقت را داده است؛ در جنگ تحميلى، در دفاع مقدّس كه روزگار سخت كشور بود، بسيج امتحان داد؛ بعد از دوران دفاع مقدّس و قضاياى بعد هم تا امروز بسيج همهجا امتحان صداقت خودش را داده است. سازمان بسيج و مجموعهى بسيج نشان داده است كه صداقت دارد. البتّه بسيج به نظر ما محدود در همين تعدادى كه در سازمان بسيجند نميشود؛ خيلىها هستند [كه] دلهايشان با شما است، شما را تحسين ميكنند، به شما احترام ميگذارند، قدر شما را ميدانند، در داخل سازمان بسيج هم نيستند؛ آنها هم بسيجىاند. آن كسانى كه ارزشهاى شما را قبول دارند، به آن ارزشها احترام ميگذارند، به زحمات شما، به خدمات شما، به مجاهدت شما احترام ميگذارند، آنها هم از نظر ما بسيجىاند. حضور در صحنه يكى از مهمترين كارها است؛ توانايىهاى بسيج، توانايىهاى كارگشا و گرهگشا است. امروز خوشبختانه در درون مجموعهى بسيج، شخصيّتهاى برجستهى علمى، شخصيّتهاى هنرى، شخصيّتهاى اجتماعى، شخصيّتهاى سياسى، فعّالان اجتماعى، متنفّذين در ميان مردم كم نيستند؛ بسيج، تا امروز يك مجموعهى انسانى رو به رشد و رو به تعالى بوده است؛ بعد از اين هم بايد همين باشد.
آنچه بنده توصيه ميكنم اين است كه توانايىهاى مجموعهى بسيج را بايد بالا برد؛ الزاماتى وجود دارد: الزامات اخلاقى، الزامات رفتارى، الزامات عملى. الزامات اخلاقى، يعنى ما در درون خودمان اخلاقيّات نيكوى اسلامى را پرورش بدهيم؛ از جملهى اين اخلاقيّات صبر است، از جملهى اين اخلاقيّات گذشت است، از جملهى اين اخلاقيّات حلم و ظرفيّت داشتن و جنبه داشتن است، از جملهى اين اخلاقيّات تواضع است؛ اين خصوصيّات را در درون خودمان تقويت كنيم. الزامات رفتارى هم اين است كه همين خلقيّات نيكو را در عمل با مردم، در عمل با محيط، در تعامل با جامعه و انسانها به كار ببريم. امام صادق (عليه الصّلاة و السّلام) به اصحابش ميفرمود: جورى عمل كنيد در بين مردم كه هر كس شما را ميبيند، بگويد اينها ياران امام صادقند،(۱۳) رحمت خدا بر امام صادق، مايهى تحسين براى ما بشويد. رفتار يكايك عزيزان بسيجى، شما جوانها، شما عناصر پاك، شما دلهاى پاكيزه و روشن، رفتار يكايك شما با آحاد مردم - كه خيلىهايشان همانطور كه گفتم به معناى واقعى كلمه بسيجىاند - بايد جورى باشد كه بگويند اينها پرورشيافتگان نظام اسلامىاند؛ مايهى جلب محبّت، مايهى جلب احترام براى نظام اسلامى و براى جمهورى اسلامى. اين الزامات عملى، الزامات جهادى، الزامات اجتماعى، كارهايى است كه بايستى انجام بگيرد؛ يعنى تقويت خصال نيك در خود، برخورد مهربان و خدوم و تحسين برانگيز با محيط، عمل جدّى در همهى جبههها - هم در جبههى علم، هم در جبههى فعّاليّتها و خدمات مردمى، هم در جبههى كار، هم در جبههى سياست، هم در جبههى توليد - در هر جا كه حضور داريد، كار جدّى و بدون احساس خستگى و با پرهيز از تنبلى؛ كار كنيم. اين مجموعهى عظيم - كه دهها هزار فرماندهى آنها امروز در اينجا جمع هستند - ميتواند كشور را به معناى واقعى كلمه، در همهى جهات مثبت حركت بدهد، مايهى استقرار و ثبات باشد، مايهى ابّهت نظام باشد كه بحمدالله هست، امروز بسيج مايهى ابّهت نظام است، مايهى افتخار نظام است.
يك نكته هم دربارهى مسائل اخير و اين بگومگوهايى كه در صحنهى سياست خارجى و مسائل هستهاى و گفتگو و مذاكره و از اين حرفها هست، عرض بكنيم. اوّلاً بنده اصرار دارم بر حمايت از مسئولانى كه اجراى كار برعهدهشان است، از همهى دولتها بنده حمايت ميكنم، از مسئولان - مسئولان داخلى، مسئولان خارجى - حمايت ميكنم و وظيفهى ما است. من خودم مسئول اجرايى بودهام، وسط ميدان بودهام، سنگينى كار و سختى كار را با همهى وجود احساس كردهام؛ ميدانم كه كار ادارهى كشور كار سختى است. لذا اينها به كمك احتياج دارند، من هم كمكشان ميكنم، حمايتشان ميكنم؛ اين يك طرف قضيّه است كه قطعى است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبيت حقوق ملّت ايران، از جمله مسئلهى حقوق هستهاى؛ اصرار داريم بر اينكه از حقوق ملّت ايران يك قدم عقبنشينى نبايد بشود. ما البتّه در جزئيّات اين مذاكرات مداخله نميكنيم؛ يك خطوط قرمزى وجود دارد، يك حدودى وجود دارد، اين حدود بايد رعايت بشود؛ اين را گفتيم به مسئولين و موظّفند كه اين حدود را رعايت كنند؛ از هارتوهورت دشمنان و مخالفان هم واهمهاى نداشته باشند و ترسى به خودشان راه ندهند.
همه اين را بايد بدانند كه اين تحريمهايى كه عليه ملّت ايران به كار برده شده، عمدتاً ناشى از كينهورزى استكبارى آمريكا است؛ كينهى آمريكايى مثل كينهى شترى [است]. بنا دارند بر اينكه بر ملّت ايران فشار بياورند به اميد اينكه شايد بتوانند ملّت ايران را تسليم كنند؛ اشتباه ميكنند؛ ملّت ايران با فشار، تسليم هيچكس نخواهد شد. شما اين ملّت را نشناختهايد؛ اين [ملّت] ملّتى است كه به حول و قوّى الهى ميتواند فشارها را تحمّل كند و تهديد شما و فشار شما را براى خودش تبديل كند به فرصت؛ اين كار را به توفيق الهى ملّت ايران خواهد كرد.
ما در زمينهى تصميمگيرىهاى اقتصادى و برنامهريزىهاى اقتصادى نقاط ضعفى داشتهايم؛ اين نقاط ضعف موجب شده است كه دشمن احساس كند با تحريم و امثال آن ميتواند رخنه ايجاد كند؛ اين فرصتى است براى ما تا اين نقاط ضعفمان را بشناسيم، آنها را برطرف كنيم و انشاءالله برطرف خواهيم كرد. و تحريم هم كارساز نيست براى آمريكا؛ اين را هم بدانند و من گمان ميكنم خودشان هم ميدانند. دليل اينكه ما ميگوييم آنها خودشان ميدانند كه تحريم كارساز نيست اين است كه تهديد نظامى را هم چاشنى ميكنند. خب اگر تحريم ميتوانست مقصود شما را برآورده كند، ديگر چرا تهديد نظامى ميكنيد؟ اين نشان ميدهد كه تحريم مقصود آنها را برآورده نميكند، كارساز نيست؛ مجبورند تهديد نظامى هم بكنند كه البتّه اين تهديدهاى نظامىشان، عمل بسيار مشمئز كننده و نفرتانگيزى است؛ پىدرپى رئيس جمهورشان، آن يكىشان، آن يكىشان [تهديد نظامى ميكنند]. بهجاى تهديد نظامىِ اين و آن، برويد اقتصاد ويرانشدهى خودتان را ترميم كنيد؛ برويد كارى كنيد كه دولتتان پانزده روز، شانزده روز تعطيل نشود؛ برويد قرضهايتان را ادا كنيد؛ براى سروسامان دادنِ كار اقتصادىتان فكرى بكنيد.
بدانند - همانطور كه گفتيم - ملّت ايران با همهى ملّتهاى دنيا «اِمّا اَخٌ لَكَ فى دينِك اَو شَبيهٌ لَكَ فى خَلقِك»(۱۴) است، احترام ميگذارد؛ امّا برخورد ملّت ايران با متعرّض، برخورد پشيمانكنندهاى است؛ آنچنان سيلىاى به متعرّض خواهد زد كه هرگز فراموش نكند. در مقابل رژيم صهيونيستى، در مقابل شبكهى سرمايهدارى صهيونيستى خودشان را موظّف ميدانند كه گاهى يك حرفى بپرانند، يك چيزى بگويند كه اين هم مايهى وهن و ذلّت آنها است. رژيم صهيونيستى در واقع يك رژيمى است كه پايههاى آن بشدّت سست است، رژيم صهيونيستى محكوم به زوال است؛ رژيم صهيونيستى يك رژيم تحميلى است، با حركتِ زور بهوجود آمده است، هيچ پديدهاى و موجودى كه با زور بهوجود آمده باشد قابل دوام نيست و اين هم قابل دوام نيست. دفاع كسانى كه به نحوى وامدار شبكهى سرمايهدارى صهيونيستى هستند از اين رژيم مفلوكِ صهيونيستى، مايهى بىآبرويى آنها است. بعضى از اروپايىها هم متأسّفانه تملّق ميگويند؛ ميروند در مقابل اين موجوداتى كه نام انسان براى آنها حيف است - اين سردمداران رژيم صهيونيستى واقعاً مثل وحوش ميمانند، اينها را نميشود انسان ناميد - تملّقشان را ميگويند، خودشان را كوچك ميكنند، ملّتشان را تحقير ميكنند. در اروپا ملّت فرانسه يك روزى اعتبار سياسى به دست آورد بهخاطرِ اينكه رئيس جمهور آن روز فرانسه، به دليل اينكه انگليس وابستهى به آمريكا است، اجازه نداد كه انگليس وارد بازار مشترك اروپا بشود؛ اين مايهى اعتبار فرانسه شد. آن روز در دنيا اعتبار دولت فرانسه زياد شد بهخاطرِ اينكه در مقابل آمريكا ايستاد و اجازه نداد انگليس - كه متّصل به آمريكا بود - وارد بازار مشترك اروپا بشود؛ اعتبار يك ملّت اينجور بهوجود مىآيد. [اينكه] حالا دولتمردان همان كشور نه فقط در مقابل آمريكا، [بلكه] بروند در مقابل صهيونيستهاى نحسِ نجس اظهار كوچكى و تواضع بكنند، مايهى سرشكستگى ملّت فرانسه است كه البتّه خودشان بايد علاج كنند.
يك جمله به شما جوانهاى عزيز عرض ميكنم. جوانها! بدانيد، بدون هيچگونه ترديدى آيندهى روشن و اميدبخش اين كشور و اين نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهيد توانست كشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانيد؛ شما به توفيق الهى خواهيد توانست الگو و نمونهى كاملِ تمدّنِ نوينِ اسلامى را در اين آب و خاك تشكيل بدهيد؛ براى اينكه بتوانيد اين وظائف بزرگ را انجام بدهيد، بايستى دين را، تقوا را، عفّت را، پاكيزگىِ روحى را در ميان خودتان هرچه بيشتر ترويج كنيد و تقويت كنيد. جوانِ امروز احتياج دارد به دين، به تقوا، به علم، به نشاطِ كار، به امانت، به عفّت، به [انجام] خدمات اجتماعى و به ورزش؛ اينها خصوصيّاتى است كه جوانِ امروز به آن احتياج دارد و شما عزيزان بسيجىِ من انشاءالله توفيق انجام اين كار را داشته باشيد.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد بركاتت را بر اين جمع و بر همهى بسيجيان كشور نازل كن. پروردگارا! ملّت ايران را روزبهروز بر قلّههاى سرافرازى مسلّط بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد روح مطهّر امام را از ما و از اين جمع راضى كن؛ ارواح مطهّر شهدا را از ما راضى و خشنود فرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد قلب مقدّس ولىّعصر را از ما راضى و خشنود بفرما؛ در فرج آن بزرگوار تعجيل بفرما؛ ما را از يارانش، از مجاهدان همراهش و از شهيدانِ در مقابل او قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) لهوف، ص ۱۴۶؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۳
۲) سورهى منافقون، بخشى از آيهى ۸
۳) لهوف، ص ۱۶۰
۴) سورهى احزاب، آيهى ۷ و بخشى از آيهى ۸
۵) سورهى احزاب، آيهى ۲۳ و بخشى از آيهى ۲۴
۶) سورهى احزاب، بخشى از آيهى ۸
۷) سورهى احزاب، بخشى از آيهى ۱۵
۸) سورهى انفال، بخشى از آيهى ۱۶
۹) سورهى نحل، بخشى از آيهى ۹۰.
۱۰) برگرفته از نامهى ۵۳ نهجالبلاغه
۱۱) ۱۳۹۰/۰۴/۰۳
۱۲) نوشتهى آلكس هيلى، نويسندهى معاصر آمريكايى
۱۳) از جمله، الكافى، ۲، ۲۳۳
۱۴) برگرفته از نامهى ۵۳ نهجالبلاغه
در این دیدار که در آستانهی هفتم آذر روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی برگزار شد، حضرت آیت الله خامنهای هفتم آذر را روز تکریم دریادلان نیروی دریایی دانستند و افزودند: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیشرفتهای زیادی در نیروی دریایی انجام شده اما پیشرفت سخت افزاری به تنهایی نشانهی قدرت نیست.
ایشان، عامل ایجاد هویت، شخصیت و عظمت در چشم قدرتها را حضور عناصر دارای معرفت، عزم راسخ و شجاعت لازم خواندند و افزودند: خوشبختانه امروز ساخت و بافت انسانی نیروی دریایی خوب و در نقطهی مقابل آن چیزی است که گذشتگان نااهل در قبل از انقلاب اسلامی، برای آن برنامهریزی کرده بودند.
رهبر انقلاب با اشاره به ابعاد مختلف اهمیت علمی، نظامی، بین المللی و سیاسی نیروی دریایی خاطرنشان کردند: نیروی دریایی هم از جهت علمی و تجهیزاتی اهمیت فراوانی دارد و هم با توجه به سیاستهای حاکم بر منطقه و برخی تهدیدهای موجود، از موقعیت ویژه سیاسی و نظامی برخوردار است.
ایشان، همچنین با اشاره به حضور نیروی دریایی در سواحل دریای عمان و تأثیرگذاری در آبادسازی ملی تصریح کردند: در صورت توجه دولت، نیروی دریایی میتواند زمینهی پیشرفت و رشد جهشی این منطقه را فراهم کند.
در ابتدای این دیدار، امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش ضمن گرامیداشت هفته بسیج و سالروز هفتم آذر، گفت: لازم است با افزایش اقتدار دریایی، حرکت رو به جلوی کشور در کسب سیادت دریایی شتاب بیشتری یابد و نیروی دریایی بتواند برای ملتها الهام بخش و امیدآفرین باشد.
حضرت آيت الله خامنه اي در اين اجتماع عظيم، بسيج را مظهر عظمت ملت ايران و نيروي کارآمد دروني کشور دانستند و تاکيد کردند: بسيج، براي دوستان نظام و انقلاب و کشور، مايه خرسندي و اميد و اعتماد، و براي بدخواهان و دشمنان و کينه ورزان نظام اسلامي، مايه بيم و هراس است.
ايشان با اشاره به تقارن هفته بسيج با ايام حماسه ی بزرگ زينب کبري سلام الله عليها افزودند: حماسه زينبي، مکمل حماسه عاشورا است و به يک معنا حماسه حضرت زينب سلام الله عليها، احياء کننده و نگهدارنده حماسه عاشورا شد.
رهبر انقلاب اسلامي با تأکيد بر اينکه عظمت کار حضرت زينب سلام الله عليها فقط قابل سنجش و مقايسه با حماسه عاشورا است، خاطر نشان کردند: اين بانوي بزرگ اسلام و بشريت همچون قله ی سرافراز و استواري در برابر همه مصيبت ها و حوادث تلخ ايستاد و به يک الگو و پيشواي جاودانه مبدل شد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به سخنان پولادين و قاطعانه و در عين حال روان حضرت زينب سلام الله عليها در برابر مردم کوفه و همچنين در دربار ابن زياد و دربار يزيد تاکيد کردند: آن بانوي بزرگ مجسمه عزت بود، همچنانکه حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا بود.
ايشان، نتيجه ايستادگي حضرت زينب سلام الله عليها را، بوجود آمدن جرياني در طول تاريخ براي چگونگي حرکت و ايستادگي در مسير حق دانستند و خاطر نشان کردند: بايد الگوي حرکت ما و جهت گيري آن، همواره زينبي و هدف نيز عزت اسلام و جامعه اسلامي و عزت انسان باشد.
رهبر انقلاب اسلامي عامل اصلي بوجود آمدن چنين روحيه اي در حضرت زينب سلام الله عليها و ساير اوليا و انبياء و مومنين را برخورد صادقانه با عهد و پيمان الهي بيان کردند و گفتند: قرآن کريم، اين صدق را هم براي پيامبران عظام الهي و اولياء و هم براي مومنين و مردم معمولي لازم مي داند و همه ما بايد در مقابل عهدي که با خدا داريم پاسخگو باشيم.
حضرت آيت الله خامنه اي تاکيد کردند: بر اساس نص صريح قرآن، اين عهد، ايستادگي در مواجهه با دشمن در نبرد نظامي، سياسي و اقتصادي و پشت نکردن به دشمن، است.
ايشان گفتند: بر اساس اين عهد، هر جا که صحنه زورآزمايي است، بايد در مقابل دشمن ايستاد و بايد عزم و اراده مومنين بر اراده دشمن غلبه پيدا کند.
حضرت آيت الله خامنه اي در اين بخش از سخنان خود به تعبير "نرمش قهرمانانه" که چندي پيش بکار بردند، اشاره کردند و گفتند: عده اي، "نرمش قهرمانانه" را دست کشيدن از اصول و آرمان هاي نظام اسلامي تعبير کردند و برخي دشمنان نيز برهمين اساس، مدعي عقب نشيني نظام اسلامي از اصول شدند درحاليکه اين برداشت ها، خلاف واقع و بدفهمي است.
رهبر انقلاب اسلامي تاکيد کردند: نرمش قهرمانانه به معناي مانور هنرمندانه و استفاده از شيوه هاي متنوع براي دستيابي به اهداف و آرمانهاي گوناگون نظام اسلامي است.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به اهداف گوناگون نظام اسلامي براي پيشرفت و ايجاد تمدن عظيم اسلامي افزودند: اين اهداف بصورت مرحله به مرحله و قطعه، قطعه است که راهنمايان و هاديان و متفکران و مسئولان، اين مراحل را قطعه گذاري مي کنند و سپس حرکت جمعي شروع مي شود.
ايشان خاطر نشان کردند: اين، نظامِ صحيح حرکت منطقي براي پيشرفت نظام اسلامي است که همه فعالان عرصه سياست و مديران کلان کشور و همچنين فعالان عرصه بسيج بايد آن را مد نظر داشته باشند.
رهبر انقلاب اسلامي سپس چند سوال مطرح کردند: آيا تاکيد نظام اسلامي بر پيشرفت به معناي جنگ طلبي نظام اسلامي است؟ آيا نظام اسلامي مي خواهد با همه ملت هاي جهان و دولت ها، چالش داشته باشد؟ همانگونه که برخي اوقات از دهان برخي دشمنان ملت ايران، از جمله از دهان نحسِ نجسِ سگ ِهار ِ منطقه يعني رژيم صهيونيستي شنيده مي شود.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: اين ادعاي دشمن، نقطه مقابل ديدگاه و روش اسلامي است زيرا هدف نظام اسلامي بر اساس درسي که از اسلام و قرآن و پيامبر اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام گرفته شده، عدالت و احسان و نيکي به همه ملت ها است.
ايشان تاکيد کردند: تهديد واقعي جهان، نيروهاي شرآفرين دنيا از جمله رژيم جعلي اسراييل و حاميان آن هستند.
رهبر انقلاب اسلامي افزودند: نظام اسلامي همواره خواهان محبت و خدمت به همه انسان ها و روابط دوستانه با ملت ها است.
حضرت آيت الله خامنه اي خاطر نشان کردند: نظام اسلامي حتي با ملت آمريکا هيچ دشمني ندارد، اگرچه دولت آمريکا، نسبت به ملت ايران و نظام اسلامي، مستکبر و دشمن و بدخواه و کينه ورز است.
ايشان تاکيد کردند: آنچه که نقطه مقابل نظام اسلامي است و نظام اسلامي با آن مقابله دارد، استکبار است.
حضرت آيت الله خامنه اي پس از تاکيد بر اين واقعيت، سخنان خود را در جمع دهها هزار فرمانده بسيجي با تبيين ويژگي هاي تاريخي استکبار و نمودهاي آنها در دوران کنوني ادامه دادند.
رهبر انقلاب، استکبار را واژه اي قرآني خواندند و افزودند: استخوان بندي استکبار در طول تاريخ، ثابت، اما روشهاي آن متفاوت و متغير بوده است.
ايشان با تاکيد بر مخالفت با هر گونه برخورد غير خردمندانه در هر عرصه اي خاطر نشان کردند: بايد در همه زمينه ها از جمله مخالفت و مبارزه با استکبار با برنامه ريزي و درايت و حکمت عمل کرد.
رهبر انقلاب براي تحقق برخورد مدبرانه و خردمندانه با نظام استکبار، شناخت "خصوصيات، عملکرد و جهت گيريهاي نظام استکباري" را ضروري برشمردند و افزودند: بدون شناخت و درک صحيح خصوصيات نظام سلطه، برنامه ريزي حکيمانه براي مقابله با آن امکان پذير نيست.
ايشان در تبيين خصوصيات رفتار نظام استکباري، بر يک ويژگي اصلي يعني خود برتر بيني تمرکز کردند.
حضرت آيت الله خامنه اي خاطر نشان کردند وقتي يک کشور يا يک نظام بين المللي، خود را اصل، محور و برتر بداند معادلات خطرناکي در تعاملات جهاني بوجود مي آيد.
رهبر انقلاب، قائل شدن حق مداخله در امور ديگر کشورها، تحميل ارزشهاي مورد نظر به ديگر ملتها و ادعاي مديريت جهاني را از جمله پيامدهاي خودبرتر بينيِ مطلقِ نظام سلطه دانستند و افزودند: دولمتردان آمريکايي جوري حرف مي زنند که انگار صاحب اختيار ملتها و مالک جهان و منطقه هستند.
حضرت آيت الله خامنه اي، حق ناپذيري را از ديگر تبعاتي دانستند که ويژگي خودبرتر بيني استکبار بدنبال مي آورد.
ايشان با اشاره به مقاومت استکبار و امريکايي ها در مقابل حقوق ملتها افزودند: بحث هسته اي ايران نمونه اي روشن از مخالفت سلطه گران در مقابل حقوق ملتهاست.
رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: هر انسان و يا کشور اهل منطق و استدلال در مقابل حرف حق، تسليم است اما استکبار حرف حق و حقوق روشن ديگران را نمي پذيرد و براي پايمال کردن اين حقوق تلاش مي کند.
حضرت آيت الله خامنه اي، مجاز دانستن جنايت نسبت به ملتها را از ديگر ويژگيهاي استکبار برشمردند و افزودند: نظام سلطه براي ملتها و انسانهايي که تابع و تسليم آنها نيستند هيچ ارزشي قائل نيست و هر جنايتي را در حق آنها مجاز مي داند.
ايشان در تشريح برخي از مثالهاي بي پاياني که در اين زمينه وجود دارد به برخورد مشمئز کننده مستکبرين با بوميان آمريکايي، جنايات انگليسي ها در حق بوميان استراليايي و بردگي سياهان آفريقا بدست امريکايي ها اشاره کردند.
رهبر انقلاب، استفاده امريکايي ها از بمب اتمي در ژاپن را از ديگر نمونه هاي جنايات معاصر استکبار خواندند و خاطر نشان کردند: در دنيا فقط دو بار از بمب اتم استفاده شده که هر دو بار نيز آمريکايي ها آن را در حق مردم ژاپن انجام داده اند اما برغم اين جنايت اکنون خود را متولي مسئله اتمي در دنيا مي خوانند.
رهبر انقلاب کشتار و شکنجه مردم در ويتنام، عراق، پاکستان و افغانستان را يادآور شدند وافزودند: شکنجه هاي نفرت آور در گوانتانامو و ابوغريب هچيگاه از ياد ملتها نمي رود.
حضرت آيت الله خامنه اي در چارچوب ضرورت شناخت ويژگيهاي استکبار براي برخورد خردمندانه با نظام سلطه، به ويژگي ديگر سلطه گران يعني فريب گري و نفاق پرداختند.
ايشان خاطرنشان کردند: پوشاندن لباس خدمت به جنايت، از شيوه هاي رايج مستکبران است.
رهبر انقلاب در اثبات اين واقعيت به توجيه حمله اتمي به ژاپن در تبليغات امريکايي ها اشاره کردند و افزودند: امريکايي ها مي گويند اگر 200 هزار نفر در حمله اتمي به هيروشيما و ناکازاکي کشته نمي شدند جنگ جهاني دوم پايان نمي يافت و جامعه بشري بايد 2 ميليون کشته ديگر را تحمل مي کرد بنابراين امريکا در حمله به ژاپن، در واقع به بشريت خدمت کرده است!
ايشان افزودند: اين دروغ عجيب و فريب کاري بزرگ در حالي تکرار مي شود که براساس اسناد موجود چند ماه قبل از جنايت اتمي امريکا در ژاپن، هيتلر يعني رکن اصلي جنگ جهانی دوم خودکشي کرده بود. موسوليني يعني رکن ديگر جنگ جهاني نيز قبل از اين حمله دستگير شده بود و ژاپني ها هم از دو ماه قبل براي تسليم شدن اعلام آمادگي کرده بودند.
رهبر انقلاب در تبيين علت واقعي حمله اتمي امريکا به ژاپن خاطر نشان کردند واقعيت آن است که امريکايي ها مي خواستند سلاح جديدشان يعني بمب اتم را در يک ميدان واقعي آزمايش کنند که اين کار را با کشتار مردم بي گناه هيروشيما وناکازاکي انجام دادند اما اکنون در تبليغات خود، به اين جنايت لباس خدمت مي پوشانند.
حضرت آيت الهي خامنه اي برخورد منافقانه در ماجراي استفاده از سلاح شيميايي در سوريه را يک نمونه ديگر از فريبکاريهاي نظام استکبار دانستد.
ايشان خاطر نشان کردند: رئيس جمهور و ديگر مقامات آمريکايي بارها استفاده از سلاح شيمايي را خط قرمز خود اعلام کردند اما همين رژيم آمريکا با حملات شيميايي صدام به ملت ايران، نه تنها مخالفت نکرد بلکه حداقل پانصد تن ماده شيميايي بسيار خطرناک در اختيار صدام قرار داد که ديکتاتور بغداد با استفاده از آن، گاز خردل توليد و مدافعان غيور ايران را هدف قرار داد.
ايشان، کشتار قريب به 300 مسافر در حمله ناو آمريکا به هواپيماي مسافربري ايران و حمايت بيدريغ اطلاعاتي از صدام را از ديگر جنايات رژيم آمريکا خواندند و افزودند: جنگ افروزي، و اختلاف افکني از ديگر خصوصيات نظام استکبار است.
رهبر انقلاب در بخش ديگري از سخنانشان با اشاره به مقابله جبهه حق و جبهه استکبار در تمام طول تاريخ اين سؤال مبنايي را مطرح کردند که علت واقعي توطئه چيني استکبار در قبال جمهوري اسلامي چيست؟
رهبر انقلاب در پاسخ به اين سؤال، به عامل اصلي شکل گيري انقلاب اسلامي استناد کردند و افزودند: انقلاب ملت بزرگ ايران، و نظام منتخب اين ملت اساسا در اعتراض به استکبار و عوامل آن شکل گرفته و رشد يافته است بنابراين استکبار با توجه به خصوصيات يادشده، اصولاً قادر نيست اين نظام را تحمل کند مگر اينکه از شکست آن مأيوس شود.
حضرت آيت الله خامنه اي با توجه به ضرورت مأيوس شدن دشمن، به عنوان اصلي ترين عامل بازدارنده استکبار از ادامه توطئه عليه ملت ايران، تأکيد کردند: آحاد ملت ايران، جوانان و همه کساني که به هر دليل حتي غير اسلامي، به ميهن و خاکشان عقيده دارند بايد کاري کنند که در دل دشمن يأس بوجود آيد و از ادامه توطئه ها مأيوس شود.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به استمرار دشمني همه ي رؤساي جمهور آمريکا از اول انقلاب تاکنون، خاطر نشان کردند: تحريک قوميتها، تدارک کودتا، تحريک صدام و کمک بي پايان به عراق، تحريم و انواع فشارهاي ديگر، نشانه دشمني مداوم آمريکا با ملتي است که سي و پنج سال پيش در منطقه حساس غرب آسيا، حرکتي مستقل را آغاز کرد و با وجود همه دشمني ها، به رشد خود ادامه داد و به الگوي ملتهاي منطقه تبديل شد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به نقش آفريني رييس جمهور فعلي امريکا در فتنه 88 افزودند: در آن زمان يکي از شبکه هاي اجتماعي که مي توانست به فتنه گران کمک کند احتياج به تعمير داشت اما همين دولت امريکا مانع از توقف فعاليتهاي آن شد.
ايشان افزودند: آنها در اين خيال خام و احمقانه بودند که شبکه هاي اجتماعي و توئيتر و فيس بوک مي توانند نظام اسلامي را بربياندازند به همين علت، همه امکات خود را به خط کردند.
رهبر انقلاب تحريم ها را از ديگر روشها و ابزارهاي دشمن براي شکست ملت ايران دانستند و تاکيد کردند: مشکل آنها اين است که اين ملت و ايمان و همبستگي او را نشناخته اند و از خطاها و شکستهاي گذشته درس نمي گيرند.
حضرت آيت الهه خامنه اي با استناد به بيان دائم ملت و نظام اسلامي در 35 سال اخير خاطر نشان کردند: همه موفقيتهاي ما و شکستهاي استکبار نشان مي دهد که اقتدار و ايستادگي تنها راه برطرف کردن مزاحمتهاي دشمن و عقب زدن اوست و ملت اين مسئله را بخوبي مي داند.
حضرت آيت الله خامنه اي در بخش ديگري از سخنان خود به موضوع مذاکرات هسته اي و مباحث پيرامون ان اشاره کردند و گفتند: من بر حمايت از دولت و مسئولان داخلي و مسئولاني که اجراي مذاکرات را بعهده دارند، اصرار دارم زيرا حمايت از همه دولت ها را وظيفه خود مي دانم.
ايشان افزودند: من چندين سال، مسئوليت اجرايي را بعهده داشتم و سنگيني و سختي کار اجرايي را حس کرده ام و مي دانم که مسئولان اجرايي نيازمند کمک و حمايت هستند، بنابراين حمايت من از دولت و مسئولان قطعي است.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: البته، از طرف ديگر، من بر تثبيت حقوق ملت ايران از جمله حق هسته اي نيز تاکيد دارم و اصرار دارم که نبايد از حقوق ملت ايران، حتي يک قدم، عقب نشيني شود.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: من در جزييات مذاکرات مداخله نمي کنم اما خطوط قرمزي وجود دارد که بايد رعايت شوند و مسئولان هم موظف به رعايت اين خطوط قرمز هستند و نبايد از فضاسازي ها و تهديدهاي دشمن هم به خود هراسي راه دهند.
ايشان، علت اصلي تحريم ها برضد ملت ايران را، کينه ورزي استکباريِ امريکا دانستند و افزودند: کينه امريکا برضد ملت ايران همچون کينه شتري است و هدف آنها از فشارها اين است که شايد ملت تسليم شود اما اشتباه مي کنند زيرا ملت ايران، با فشار، تسليم هيچکس نخواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: به فضل و توفيق الهي، ملت ايران فشارها را تحمل و آن را تبديل به فرصت خواهد کرد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به برخي نقاط ضعف در تصميم گيري ها و برنامه ريزي هاي اقتصادي کشور و توهم دشمن براي رخنه از طريق اين نقاط ضعف، گفتند: برخلاف توهم دشمن، اين فشارها، فرصتي خواهد بود که ما نقاط ضعف خود را برطرف کنيم.
ايشان تاکيد کردند: تحريم ها کارساز نخواهد بود و خودِ آمريکايي ها هم به اين موضوع پي برده اند زيرا همواره در کنار تحريم، تهديد نظامي را نيز بکار مي برند و اين نشان مي دهد که تحريم ها، هدف آنها را برآورده نمي کند.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: البته تهديد نظامي هم که پي در پي رييس جمهور و ديگر مسئولان امريکايي برزبان مي آورند، اقدامي مشمئز کننده و نفرت انگيز است.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: رييس جمهور امريکا و ديگر مقامات اين کشور، بجاي تهديد نظامي ملت ايران، فکري به حال اقتصاد ويران شده و قرض هاي خود بکنند. بروند فکري کنند تا دولت آمريکا براي بيش از دوهفته تعطيل نشود.
ايشان تاکيد کردند: ملت ايران به همه ملت هاي دنيا احترام مي گذارد اما برخورد ملت ايران با متعرض، برخورد پشيمان کننده خواهد بود و آنچنان سيلي به متعرض خواهد زد که هرگز فراموش نکند.
رهبر انقلاب اسلامي موظف بودن مقامات آمريکايي را به بيان سخناني که موجب رضايت شبکه سرمايه داري صهيونيستي شود، مايه وهن و ذلت و بي آبرويي آنها برشمردند و خاطر نشان کردند: رژيم صهيونيستي محکوم به زوال است زيرا اين رژيمِ مفلوک بر اساس زور و تحميل بوجود آمده و هيچ پديده تحميلي قابل دوام نيست.
حضرت آيت الله خامنه اي با اظهار تاسف از تملق گويي برخي دولت هاي اروپايي در مقابل صهيونيست هايي که درواقع انسان نيستند، افزودند: در دوره اي، ملت فرانسه بعلت ايستادگي رييس جمهور اين کشور در مقابل انگليس و آمريکا، اعتبار سياسي کسب کرد اما اکنون دولتمردان فرانسوي نه فقط در مقابل امريکا بلکه در مقابل رژيم نحسِ نجسِ صهيونيستي نيز اظهار خواري و کوچکي مي کنند که مايه سرشکستگي ملت فرانسه است که خودشان بايد براي آن علاجي پيدا کنند.
رهبر انقلاب در بخش ديگري از سخنانشان معناي حقيقي بسيج را حضور متن مردم در عرصه هاي مختلف دانستند و تاکيد کردند: اين يک اصل مسلم و بدون ترديد است که هرجا مردم در صحنه باشند و وحدت و همبستگي داشته باشند پيروزي قطعي است.
ايشان بسيج را مظهري از همين حضور مبارک خواندند و خاطر نشان کردند: بسيج در همه مراحل و دورانها امتحان صداقت خود را به خوبي پس داده است.
حضرت آيت الله خامنه اي افزودند: هرکس که به ارزشهاي اسلام پايبند است و براي زحمات، مجاهدتها و خدمات بسيج، احترام قائل است، بسيجي به شمار مي رود چه عضو مجموعه و سازمان بسيج باشد چه نباشد.
ايشان توانايي هاي بسيج را، کارگشاي عرصه هاي مختلف خواندند و با اشاره به حضور قشرهاي مختلف مردم و چهره هاي برجسته علمي، فرهنگي، هنري، سياسي و اجتماعي در اين مجموعه افزودند: توانايي هاي بسيج بايد همچنان رشد و ارتقا يابد.
رهبر انقلاب، پايبندي به «الزامات اخلاقي، عملي و اجتماعي» را زمينه ساز رشد و تعالي مستمر بسيج برشمردند و افزودند: تقويت صبر و گذشت و تواضع، افزايش ظرفيتهاي دروني، داشتن جنبه، برخورد با محبت با مردم، و تعامل صحيح با محيط و جامعه و تلاش بي وقفه براي خدمت از جمله الزاماتي است که مي تواند مجموعه بسيج را در پيشبرد اهداف کشور، از تأثيرگذاري روزافزون برخوردار سازد.
ايشان تأکيد کردند: بسيج با اين ويژگي ها مي تواند مايه استقرار، ثبات و ابهت و افتخار نظام باشد که بحمدالله هست.
رهبر انقلاب در بخش پاياني سخنان خود، جوان ها را مورد خطاب قرار دادند و گفتند: بدون هيچ ترديدي، آينده روشن واميد بخش کشور و نظام متعلق به شما است و شما جوانان خواهيد توانست کشور و ملت را به اوج توفيق برسانيد و الگو و نمونه کامل تمدن نوين اسلامي را تشکيل دهيد.
ايشان افزودند: لازمه انجام اين وظايف سنگين از جانب جوانان، تقويتِ دين مداري، تقوا، عفت و پاکيزگي روحي و همچنين علم، نشاط کاري، امانت، خدمات اجتماعي و ورزش است.
در ابتداي اين مراسم، با فرمان حضرت آيت الله خامنه اي فرمانده کل قوا و با رمز «محمد رسول الله» دومين مرحله از رزمايش گردانهاي بسيج با عنوان «الي بيت المقدس» در 9 استان کشور به طور همزمان آغاز شد.
پيش از بيانات رهبر معظم انقلاب سردار سرلشکر محمدعلي جعفري فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با بيان اينکه استکبار جهاني پيکاري سخت، وسيع و چندبعدي را عليه انقلاب آغاز کرده است، گفت: استحکام ساخت دروني نظام نيازمند سازماندهي گسترده بسيج مردمي براي حضور در ميدان هايي است که انقلاب و نظام به آن احتياج دارد.
سرلشکر جعفري با اشاره به بسترسازي مناسب در بسيج براي تحقق فرامين فرمانده کل قوا مجموعه اي از اقدامات صورت گرفته در بسيج در حوزه هاي مختلف از جمله تشکيل شبکه هاي صالحين، امر به معروف و نهي از منکر، سازندگي و محروميت زدايي و کارآفريني، علمي پژوهشي، نخبگاني و اقشاري و ورزشي را به عنوان زير ساختهاي لازم براي توسعه عناصر قدرت آفرين در ساخت دروني نظام نام برد.
همچنين سردار سرتيپ محمدرضا نقدي رييس سازمان بسيج مستضعفين نيز در سخناني با اشاره به جهاد همه جانبه پايگاه هاي مقاومت به عنوان ستون فقرات بسيج گفت: امروز پايگاه هاي بسيج کانون بيداري و تکيه گاه امن براي مردم هستند.
وي تأکيدکرد: دشمن تمام لشکرهاي زر و زور و تزوير و هزاران رسانه را عليه کشور بسيج کند، سوزني از مسير ولايت عقب نشيني نخواهيم کرد.
در ابتداي اين ديدار همچنين جمعي از بسيجيان حاضر در مراسم برنامه ي «پرچمداران تمدن اسلامي» را اجرا کردند.
متن نامه رئیس محترم جمهور و پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی
حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته
باسلام و تحیات وافره،
خدای بزرگ را سپاس میگویم که در نخستین ماههای شروع کار دولت تدبیر و امید، فرزندان انقلابی شما توانستند در مذاکراتی دشوار و پیچیده، حقانیت ملت ایران در فعالیتهای هستهای را در صحنه بینالمللی اثبات کنند و گام نخست را به گونهای پیش برند که حقوق هستهای و حق غنیسازی ملت ایران مورد اذعان قدرتهای جهانی -که سالها سعی بر انکار آن داشتند- قرار گیرد و راه برای گامهای بلند بعدی در حراست از پیشرفتهای فنی و اقتصادی کشور گشوده شود.
توفیق در این مذاکرات نشان داد که میتوان با رعایت همه اصول و خطوط قرمز نظام، با ارائه منطقی و مستدلِ مواضع ملت ایران و اتمام حجت برای افکار عمومی جهان، قدرتهای بزرگ را نیز به احترام به حقوق ملت ایران فراخواند و گامهای بعدی را نیز در مسیر حل و فصل نهایی اختلافات با استحکام برداشت.
بیشک این موفقیت، حاصل عنایات حق و رهنمودهای رهبری عالیقدر نظام و حمایت بیدریغ ملت ایران بوده است و توفیق نهایی نیز دراین مسیر در گرو تداوم ارشادات جنابعالی و حمایت و یاری مردم شریف و صبور ایران خواهد بود.
دستاوردهای قطعی این توافق اولیه، به رسمیت شناختهشدن حقوق هستهای ایران و حراست از دستاوردهای هستهای فرزندان این مرز و بوم بوده است و در کنار آن با توقف روند تحریمهای ظالمانه، بخشی از فشارهای غیرقانونی در تحریمهای یکجانبه برداشته و فروپاشی سازمان تحریم آغاز شده است. درنتیجه این ابتکار ایران اسلامی و استقامت ملت بزرگ ایران، قدرتهای بزرگ به این نتیجه رسیدند که تحریم و فشار، راه به جایی نخواهد برد و همانگونه که ایران از آغاز اعلام کرده بود، برای کسب توافق، راهی جز احترام متقابل و مذاکره عزتمندانه وجود ندارد، موضوعی که متأسفانه طرف مقابل با تأخیر به درک آن رسید. بیتردید حصول این توافق، به نفع همه کشورهای منطقه و صلح و پیشرفت جهانی در راستای رویکرد برد-برد خواهد بود.
اینجانب با تبریک این توفیق الهی به حضور رهبری معظم انقلاب، از هدایت و حمایت جنابعالی سپاسگزارم و با تقدیر و تشکر از پشتیبانیهای بیشائبه ملت بزرگ ایران و گرامیداشت یاد شهیدان هستهای، عهد خالصانه این دولت را در خدمت به این ملت قدرشناس تجدید میکنم و استمرار دعای خیر جنابعالی و آحاد ملت را مسئلت دارم.
حسن روحانی
3/آذر/92
بسمه تعالی
جناب آقای رئیسجمهور
دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هستهئی و دیگر دست اندر کاران است و میتواند پایهی اقدامات هوشمندانهی بعدی قرار گیرد. بیشک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود انشاء الله. ایستادگی در برابر زیاده خواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد، و چنین خواهد بود انشاء الله.
سیّد علی خامنهای
3/آذر/92
در این دیدار که در آستانهی هفتم آذر روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی برگزار شد، حضرت آیت الله خامنهای هفتم آذر را روز تکریم دریادلان نیروی دریایی دانستند و افزودند: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیشرفتهای زیادی در نیروی دریایی انجام شده اما پیشرفت سخت افزاری به تنهایی نشانهی قدرت نیست.
ایشان، عامل ایجاد هویت، شخصیت و عظمت در چشم قدرتها را حضور عناصر دارای معرفت، عزم راسخ و شجاعت لازم خواندند و افزودند: خوشبختانه امروز ساخت و بافت انسانی نیروی دریایی خوب و در نقطهی مقابل آن چیزی است که گذشتگان نااهل در قبل از انقلاب اسلامی، برای آن برنامهریزی کرده بودند.
رهبر انقلاب با اشاره به ابعاد مختلف اهمیت علمی، نظامی، بین المللی و سیاسی نیروی دریایی خاطرنشان کردند: نیروی دریایی هم از جهت علمی و تجهیزاتی اهمیت فراوانی دارد و هم با توجه به سیاستهای حاکم بر منطقه و برخی تهدیدهای موجود، از موقعیت ویژه سیاسی و نظامی برخوردار است.
ایشان، همچنین با اشاره به حضور نیروی دریایی در سواحل دریای عمان و تأثیرگذاری در آبادسازی ملی تصریح کردند: در صورت توجه دولت، نیروی دریایی میتواند زمینهی پیشرفت و رشد جهشی این منطقه را فراهم کند.
در ابتدای این دیدار، امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش ضمن گرامیداشت هفته بسیج و سالروز هفتم آذر، گفت: لازم است با افزایش اقتدار دریایی، حرکت رو به جلوی کشور در کسب سیادت دریایی شتاب بیشتری یابد و نیروی دریایی بتواند برای ملتها الهام بخش و امیدآفرین باشد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یک جمله ما عرض بکنیم به مناسبتِ کار بجایی که آقایانِ علمای مازندران و جناب آقای طبرسی در مورد عالم بزرگ، ابن شهرآشوب، دارند انجام میدهند؛ و آن این است تکریم چهره های برجسته ی علمی ما درتاریخ، ما را تشویق میکند به اینکه بیشتر به سمت قلّه های علم حرکت کنیم. در آن وقتی که وسایل تعلیم و تربیت، وسایل مسافرت، بسیار محدود و تحصیل علم بسیار دشوار بوده، ما شخصیّت هایی مثل ابن شهرآشوب داریم؛ حالا از قبیل ابن شهرآشوب صدها عالم بزرگ در تاریخِ ما و در میراث علمی ما ثبت و ضبط شده اند. این بزرگوار در آن شرایط از شخصیّت های بزرگ، از اساتیدی مثل طبرسیِ صاحب مجمع البیان، طبرسیِ صاحب احتجاج، عبدالجلیل رازی قزوینی، سیّد فضل الله راوندی، قطب الدّین راوندی، ابوالمکارم ابن زهره، زمخشری استفاده کرده؛ یعنی رفته پیش اینها و علم آموخته. ایشان کتاب ربیع الابرارِ معروف زمخشری را پیش خودِ زمخشری خوانده و اجازه ی روایت آن کتاب را گرفته. یعنی در آن دوران بسیار دشوار- در این صد سال که عمر کرده ایشان، خب عمر طولانی و خوبی بوده- حقیقتاً استفاده کرده این مرد بزرگ از این عمر طولانی برای کسب علم؛ لذا ایشان فقیه بود، محدّث بود، رجالی بود، شاعر بود، منشی بود، ادیب و خوش محاوره بود-آنچه که درباره ی او نوشته اند اینها است- یک شخصیّت جامع الاطرافِ این جوری؛ این برای ما درس آموز است، برای جوانان ما درس آموز است؛ هم افتخار میکنیم به آن گذشته، هم تشویق میشویم که بیاموزیم.
کارهایی که ذکر کردید- که کتابهای ایشان تحقیق بشود و کار بشود – بسیار کارهای خوبی است و مفید است؛ یک کار لازمی وجود دارد که در مورد ابن شهرآشوب علی الظّاهر تا حالا انجام نگرفته و آن مستند کردن یا مُسند کردن روایات او است. ایشان مثلاً فرض کنید در مناقب این همه روایت نقل کرده؛ هیچ کدام اینها سند ندارد، در حالی که این شخصِ بزگوار از شیخ طوسی گاهی به یک واسطه و گاهی به دو واسطه نقل میکند؛ یعنی گاهی نقل میکند از پدرش و او از استادش [و او] از شیخ طوسی، گاهی هم نقل میکند از جدّش یعنی شهرآشوب و او از شیخ طوسی؛ یعنی اینقدر سند او به شیخ طوسی نزدیک است. خیلی خب، افرادی بنشینند، تنقیح کنند طُرُق ابن شهرآشوب را؛ یعنی اگر بتوانند بنشینند طرق ابن شهرآشوب را- که خود او البتّه در معالم العلماء مبالغی از اینها را ذکر کرده- به مشایخ روایتی مثل شیخ طوسی، که حالا طرق شیخ طوسی به ائمّه کاملاً معلوم و روشن است، معلوم کنند و تصحیح کنند، همه ی این روایاتی که در کتاب مناقب هست یا بسیاری از این روایات، مستند خواهد شد؛ همه ی این روایاتی که الان مُرسلات است، مُسندات خواهد شد؛ این کار بسیار مهمّی است. این را باید البّته بسپرید به جمعِ فاضلِ حدیث دان و رجال شناس و رجال دان در قم، که بنشینند ان شاء الله این کار بزرگ را هم انجام بدهند.
امیدواریم خداوند ان شاءالله به شما توفیق بدهد، بتوانید این گردهمایی را و کار تحقیقی را به بهترین وجهی، تمیز، مرتّب، شسته رُفته ان شاء الله از آب در بیاورید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بسماللهالرّحمنالرّحيم
والحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الارضين. السّلام عليك يا اباعبدالله و على الارواح الّتى حلّت بفنائك عليك منّى سلامالله ابداً ما بقيت و بقى اللّيل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد من زيارتك، السّلام على الحسين و على علىّ بنالحسين و على اولاد الحسين و على اصحاب الحسين، الّذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السّلام.
اين جلسه، جلسهى بسيار مهمّى است؛ بسيج مظهر عظمت ملّت و نيروى كارآمد درونىِ كشور ما است. اين جلسه هم جلسهى فرماندهان است؛ دهها هزار فرمانده بسيجى در اينجا جمع شديد؛ حجم پر افتخار بسيجِ مردمى را از يك چنين اجتماعى ميشود حدس زد؛ براى دوستان نظام و انقلاب و كشور مايهى خرسندى هستيد، مايهى اميد و اعتماديد، و براى بدخواهان و دشمنان و كينهورزان مايهى بيم و هراس.
تقارن هفتهى بسيج هم با اين ايّام كه ايّام حماسهى بزرگ تاريخ اسلام است، يك اتّفاق مطلوب و مغتنم است. منظورمان [از] حماسهى بزرگى كه عرض كرديم، حماسهى زينب كبرى (سلام الله عليها) است كه مكمّل حماسهى عاشورا است؛ بلكه به يك معنا حماسهاى كه بىبى زينب كبرى (سلام الله عليها) بهوجود آورد، احياكننده و نگهدارندهى حماسهى عاشورا شد. عظمت كار زينب كبرى (عليهاالسّلام) را نميشود در مقايسهى با بقيّهى حوادث بزرگ تاريخ سنجيد؛ بايد آن را در مقايسهى با خود حادثهى عاشورا سنجيد؛ و انصافاً اين دو عِدل يكديگرند. اين انسان باعظمت، اين بانوى بزرگ اسلام بلكه بشريّت، توانست در مقابل كوه سنگين مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد؛ حتّى لرزشى هم در صداى اين بانوى بزرگ از اينهمه حادثه پديد نيامد؛ هم در مواجههى با دشمنان، هم در مواجههى با مصيبت و حوادث تلخ، مثل يك قلّهى سرافراز استوارى ايستاد؛ درس شد، الگو شد، پيشوا شد، پيشرو شد. در بازار كوفه، در حال اسارت، آن خطبهى شگفتآور را ايراد كرد: «يا اَهلَالكوفَةِ يا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبكونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ التِى نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنكاثاً» تا آخر؛(۱) لفظ مثل پولادْ محكم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مىنشيند. در آنچنان وضعيّتى زينب كبرى مثل خود اميرالمؤمنين حرف زد؛ تكان داد دلها را، جانها را و تاريخ را؛ اين سخن ماند در تاريخ؛ اين در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابنزياد در كوفه، هم چند هفته بعد در مقابل يزيد در شام، با آنچنان قدرتى سخن گفت كه، هم دشمن را تحقير كرد، هم سختىهايى را كه دشمن تحميل كرده بود، تحقير كرد. شما ميخواهيد خاندان پيغمبر را به خيال باطل خودتان مغلوب كنيد، منكوب كنيد، ذليل كنيد؟ لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنين.(۲) مجسّمهى عزّت است زينب كبرى، همچنانكه حسين بن على (عليهالسّلام) در كربلا، در روز عاشورا مجسّمهى عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه ديگران فرق دارد؛ [ با] آنهمه مصيبت، وقتى دشمن ميخواهد او را شماتت كند، ميگويد: ما رَاَيتُ اِلّا جَميلاً؛(۳) آنچه ديدم زيبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، براى حفظ اسلام بود، ايجاد يك جريانى بود در طول تاريخ تا امّت اسلام بفهمند كه چهكار بايد بكنند، چگونه بايد حركت كنند، چگونه بايد بايستند. اين كارِ بزرگِ حماسهى زينبى است؛ اين عزّتِ ولىّ خدا است. زينب كبرى از اولياءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزيز كرد، قرآن را عزيز كرد. ما البتّه آن بلندپروازى را نداريم، آن همّت را نداريم كه بخواهيم بگوييم رفتار اين بانوى بزرگ الگوى ما است؛ ما كوچكتر از اين حرفها هستيم؛ امّا بايد بههرحال حركت ما در جهت حركت زينبى باشد؛ بايد همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعهى اسلامى و عزّت انسان باشد؛ همانكه خداى متعال با احكام دينى و شرايعِ بر پيغمبران، مقرّر فرموده است.
آنچه در بخش اوّل عرايضم ميخواهم كوتاه عرض بكنم براى شما عزيزان بسيجى و جوانان عزيز، اين است كه يكى از عوامل مولّد اين روحيّه و اين صبر در زينب كبرى (سلام الله عليها) و در ديگر اولياءاللّهى كه اينجور حركت كردند، صدق است؛ صادقانه با پيمان خداى متعال برخورد كردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ اين خيلى مهم است. در قرآن كريم اين صدق را، هم براى انبياء عظام الهى لازم ميشمرد: وَ اِذ اَخَذنا مِنَ النَّبِيّينَ ميثاقَهُم وَ مِنكَ وَ مِن نوحٍ وَ اِبرهيمَ وَ موسى وَ عيسى ابنِ مَريَمَ وَ اَخَذنا مِنهُم ميثقاً غَليظاً، لِيَسَلَ الصَّدِقينَ عَن صِدقِهِم؛(۴) اى پيامبر ما از تو پيمان گرفتيم و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پيمان گرفتيم - از همهى پيغمبران پيمان گرفتيم - و اين پيمان، پيمان بسيار محكم و غليظى است - در لِيسَل، "لام" به تعبير ما طلبهها "لام" عاقبت است - و نتيجهى اين پيمان اين است كه اين پيغمبران بزرگ مورد سؤال قرار ميگيرند از صدقى كه در قبال اين پيمان نشان دادند و بهخرج دادند؛ يعنى پيغمبر ما و پيغمبران بزرگ الهى بايد در پيشگاه پروردگار عَرضه كنند ميزانِ صداقتى را كه در مقام اِعمال اين ميثاق الهى به كار بردند؛ اين مال پيغمبران؛ در مورد مردم معمولى و مؤمنين [هم ميفرمايد]: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدُوا اللهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَّن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبديلاً، لِيَجزِىَ اللهُ الصَّدِقينَ بِصِدقِهِم و يُعَذِّبَ المُنافِقينَ اِن شاء.(۵) در مورد پيغمبران بزرگ، نقطهى مقابل صادق را كافر قرار داد: و اَعَدَّ لِلكفِرينَ عذاباً اَليما.(۶) در مورد اين مؤمنين، نقطهى مقابل صادقين را منافقين قرار داد، كه در اينها نكتههايى هست. از من و شما هم سؤال ميكنند دربارهى وعده و عهدى كه با خدا كرديم؛ ما با خدا معاهده داريم. حالا در اين آيهى شريفه - مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدوا الله عَلَيهِ - اين عهدى كه ميگويد مؤمنين با خدا بستهاند و بعضى از مؤمنين به اين عهد بهنيكى وفا كردند و پاى اين عهدشان ثابتقدم ماندند، همان است كه چند آيه قبل در همين سورهى مباركه ميفرمايد كه «و لَقَد كانوا عهَدُوا اللهَ مِن قَبلُ لا يُوَلّونَ الاَدبار»؛(۷) همهى ما به اين نكات بايد توجّه كنيم. با خداى متعال عهد كرده بودند كه از مقابل دشمن فرار نكنند، به دشمن پشت نكنند. رها كردن مواضع و عقبنشينىِ منهزمانه در مواجههى با دشمن، از جملهى چيزهايى است كه قرآن تأكيد ميكند كه نبايد انجام بگيرد؛ در جنگ نظامى و در جنگ سياسى و در جنگ اقتصادى، در هر جايى كه صحنهى زورآزمايى است، در مقابل دشمن بايد ايستاد؛ بايد عزم شما بر عزم دشمن پيروز بشود، بايد ارادهى شما بر ارادهى دشمن غالب بشود؛ و ميشود و اين ممكن است. در عرصهى هرگونه جهاد و كارزارى، پشت كردن به دشمن و هزيمت كردن، از نظر اسلام و قرآن ممنوع است.
ما تعبير "نرمش قهرمانانه" را به كار برديم؛ يك عدّهاى آن را به معنى دست برداشتن از آرمانها و هدفهاى نظام اسلامى معنا كردند؛ بعضى از دشمنان هم همين را مستمسكى قرار دادند براى اينكه نظام اسلامى را به عقبنشينى از اصول خودش متّهم كنند؛ اينها خلاف بود، اينها بدفهمى است. نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست يافتن به مقصود است؛ به معناى اين است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكى - به سمت آرمانهاى گوناگون و متنوّع اسلامى كه حركت ميكند، به هر شكلى و به هر نحوى هست، بايد از شيوههاى متنوّع استفاده كند براى رسيدن به مقصود. وِ مَن يُوَلِّهِم يَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو مُتَحَيِّزاً اِلى فِئَةٍ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله؛(۸) هرگونه حركتى - چه حركت به جلو، چه حركت به عقب - مثل ميدان رزم نظامى، بايد به دنبال رسيدن به اهدافِ ازپيشتعيينشده باشد. اهدافى وجود دارد؛ نظام اسلامى در هر مرحلهاى يكى از اين اهداف را دنبال ميكند، براى پيشرفت، براى رسيدن به نقطهى تعالى و اوج، براى ايجاد تمدّن عظيم اسلامى؛ بايد سعى كند به اين هدف در اين مرحله برسد. البتّه مرحلهگذارى است، قطعه قطعه است. راهنمايان و هاديان و متفكّران و مسئولان مربوط، اين قطعات را معيّن ميكنند، هدفگذارى ميكنند، حركت جمعى آغاز ميشود. همه بايد تلاش كنند كه هر حركتى در هر مرحلهاى به اهداف خودش برسد. اين آن نظامِ صحيحِ حركتِ منطقى [است]. اين را همهى فعّالان عرصهى سياست و مديريّت كلان كشور بايد همواره به ياد داشته باشند؛ آحاد مردم، شما عزيزانِ بسيجى - فعّالان عرصهى بسيج - هم بايد اين را همواره به ياد داشته باشيد.
خب، اينكه ما ميگوييم ميخواهيم حركت كنيم، پيش برويم، آيا به معناى جنگطلبى نظام اسلامى است؟ آيا به معناى اين است كه نظام اسلامى قصد دارد با همهى ملّتها، با همهى كشورهاى عالم چالش داشته باشد؟ كه گاهى شنيده ميشود دشمنان ملّت ايران، از جمله از دهان نحسِ نجسِ سگِ هار منطقه در رژيم صهيونيستى، چانه ميجنبانند كه ايران تهديد همهى جهان است؛ نه، اين سخنِ دشمن و درست نقطهى مقابل ممشاى اسلامى است. تهديدِ همهى جهان، آن نيروهاى شرّ و شرّآفرينى هستند كه جز شرارت از خودشان نشان ندادهاند؛ از جمله همين رژيم جعلى اسرائيل و بعضى از پشتيبانان او. نظام اسلامى درسى كه از قرآن گرفته است، درسى كه از پيامبر اسلام گرفته است، درسى كه از اميرالمؤمنين گرفته است، درس ديگرى است: اِنَّ اللهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسنِ؛(۹) عدالت، احسان، نيكى كردن. اميرالمؤمنين فرمود به همه نيكى كنيد، چون «اِمّا اَخٌ لَكَ فى دينِك اَو شَبيهٌ لَكَ فى خَلقِك»،(۱۰) يا برادر اسلامى تو است، يا به هر حال انسان است؛ منطق اسلام اين است. ما ميخواهيم به همهى انسانها خدمت كنيم، محبّت كنيم؛ ما ميخواهيم با همهى انسانها، با همهى ملّتها، روابط دوستانه و محبّتآميز داشته باشيم؛ ما حتّى با ملّت آمريكا هم - با اينكه دولت آمريكا دولتِ مستكبر و دشمن، بدخواه و كينهورز نسبت به ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى است - هيچ دشمنى نداريم؛ آنها هم مثل بقيّهى ملّتهايند. آنچه نقطهى مقابل نظام اسلامى است، استكبار است. جهتگيرى خصومتهاى نظام اسلامى، با نظام استكبار است؛ ما با استكبار مخالفيم، ما با استكبار مبارزه ميكنيم. استكبار يك واژهى قرآنى است كه در قرآن دربارهى امثال فرعون و گروههاى بدخواه و معارض حقّ و حقيقت بهكار رفته است. استكبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوانبندى استكبار در همهى دورهها يكى است؛ البتّه شيوهها و خصوصيّات و روشها در هر زمانى تفاوت ميكند. امروز هم نظام استكبارى وجود دارد؛ رأس استكبار هم در دنيا، دولت ايالات متّحدهى آمريكا است. استكبار را بايد بشناسيم، خصوصيّات استكبار را بايد بدانيم، عملكرد و جهتگيرىِ استكبار را بايد بدانيم تا بتوانيم خردمندانه رفتار خودمان را در مقابل او تنظيم كنيم. ما با برخورد غيرخردمندانه در همهى عرصهها مخالفيم؛ ما معتقديم در همهى عرصهها، در همهى برنامهريزىها، در همهى جهتگيرىهاى جمعى و فردى بايد با درايت و حكمت عمل كرد. اگر صحنه را نشناسيم، اگر دوست را نشناسيم، دشمن را نشناسيم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسيم، استكبار را نشناسيم، چطور ميتوانيم با حكمت و درايت حركت كنيم؟ چطور ميتوانيم درست برنامهريزى كنيم؟ لذا بايد بشناسيم.
آنچه من در مورد استكبار عرض ميكنم، چند نمونه يا چند شاخص از رفتارهاى نظام استكبارىِ امروزِ دنيا است و در بسيارى از موارد، با آنچه كه در قرون گذشته و دورانهاى گذشته استكبار داشته، شريك است. يكى از ويژگىهاى نظام استكبارى، خودبرتربينى است. مجموعههاى استكبارى - آن كسانى كه يا در رأس يك كشور يا در رأس يك نظام بينالمللى [يا] مجموعهاى از كشورها كارها را به دست گرفتهاند - وقتى مجموعهى خودشان را از بقيّهى انسانها، از بقيّهى مجموعهها برتر دانستند، وقتى خودشان را محور دانستند، همه چيز را فرع بر خودشان دانستند، يك معادلهى غلط و خطرناكى در تعاملات جهانى بهوجود مىآيد. وقتى خود را برتر دانست، خود را محور دانست، خود را اصل دانست، نتيجه اين ميشود كه براى خود حقّ مداخلهى در امور بقيّهى انسانها و بقيّهى ملّتها را قائل است. آنچه به نظر او ارزش محسوب ميشود، بايست همه در دنيا تسليم بشوند و قبول بكنند، گردن بنهند. اگر چيزى كه او ارزش ميداند، ديگران قبول نداشتند، اين به خودش حق ميدهد در كار آنها دخالت كند، به آنها تحميل كند، به آنها زور بگويد، فشار بياورد. اين خودبرتربينى موجب ميشود كه ادّعاى توليت امور ملّتها را داشته باشند، ادّعاى مديريّت جهانى را داشته باشند، خودشان را رئيس مجموعهى عالم بدانند. ميشنويد در حرفهاى مسئولان و دولتمردان آمريكايى [كه] از دولت آمريكا جورى حرف ميزنند، مثل اينكه صاحباختيار همهى كشورها است؛ [ميگويند] ما نميتوانيم بگذاريم اين كار انجام بگيرد، ما نميتوانيم بگذاريم اين شخص باشد يا نباشد! دربارهى منطقهى ما جورى حرف ميزنند كه كأنّه مالك اين منطقهاند؛ دربارهى رژيم صهيونيستى جورى حرف ميزنند كه گويا ملّتهاى اين منطقه ناگزيرند كه اين رژيم تحميلى و جعلى را بپذيرند؛ با ملّتهاى مستقل، با دولتهاى مستقل جورى برخورد ميكنند كه گويى آنها حقّ حيات ندارند. اين خودبرتربينى، خود را داراى جايگاه ويژهاى در مجموعهى اولاد آدم، مجموعهى ملّتها، مجموعهى انسانها دانستن، اين اُسّاساس و بزرگترين مشكل استكبار است.
نتيجه اين ميشود كه خصوصيّت و شاخص ديگرى براى استكبار به دست مىآيد و آن حقناپذيرى است؛ نه حرف حق را ميپذيرند، نه حقّ ملّتها را ميپذيرند؛ حقناپذيرِ مطلق. در مباحثات جهانى بسيار اتّفاق مىافتد يك حرف حقّى زده ميشود، آمريكا به دليلى نميپذيرد؛ با انواع شيوهها حرف حق را رد ميكنند، زير بار حق نميروند. حالا يك نمونهاش مسائل امروز ما است كه مربوط به فعّاليّتهاى هستهاى و صنايع هستهاى است؛ حرف حقّى وجود دارد؛ اگر چنانچه انسانى اهل حق باشد، اهل استدلال باشد، اهل منطق باشد، بايد وقتى در مقابل استدلال قرار گرفت، تسليم بشود، امّا استكبار تسليم نميشود؛ حرف حق را ميشنود، زير بار حق نميرود؛ اين يكى از خصوصيّات او است. همچنان كه حقوق ملّتها را هم قبول نميكند؛ اينكه ملّتها حق دارند انتخاب كنند، حق دارند آن حركتى را كه خودشان ميخواهند، آن اقتصادى را كه خودشان ميخواهند، آن سياستى را كه خودشان ميخواهند اتّخاذ كنند، اين را براى ملّتها قائل نيستند، معتقد به تحميل بر ملّتها هستند.
يكى از شاخصهاى ديگر استعمار و استكبار اين است كه جنايت را نسبت به ملّتها و نسبت به آحاد بشر مجاز ميشمرند و اهمّيّت نميدهند. اين يكى از بلاياى بزرگ استكبار در دوران جديد است؛ دوران جديد يعنى دوران پيشرفت علم، پديد آمدن سلاحهاى خطرناك، كه اين سلاحها هم [از وقتى به] دست مستكبرين رسيد، بلاى جان ملّتهاى عالم شد؛ براى جان انسانها - هر انسانى كه با آنها همراه نباشد، تسليم آنها نباشد، تابع آنها نباشد - هيچ ارزشى قائل نيستند؛ مثالها، الىماشاءالله [وجود دارد]. يك مثال، برخورد مستكبرين با بوميان آمريكا است؛ همين كشورى كه امروز منابع مالى آن، امكانات آن، موقعيّت جغرافيايى آن، همهچيز آن در اختيار غيربوميان آن منطقه است. خب اينجا مردم بومىاى وجود داشتند؛ برخورد با آنها به قدرى خشن، به قدرى مشمئزكننده است كه يكى از نقاط تاريك تاريخ آمريكاى جديد است؛ خودشان دربارهى آن، چيزها نوشتهاند؛ كشتارهايى كه كردند، فشارهايى كه آوردند. عين همين قضيّه بهوسيلهى انگليسىها در استراليا اتّفاق افتاد. انگليسىها در استراليا مردم بومى را مثل حيوانات، مثل كانگورو بهعنوان تفريح شكار ميكردند؛ آنها براى جان انسانها هيچ ارزشى قائل نبودند. اين يك نمونه است؛ [ البتّه] صدها مثال دارد كه در كتابهاى خودشان، در تواريخ خودشان اينها آمده است. يك نمونهى [ديگر] بمباران سال ۱۹۴۵ ميلادى - يعنى سال ۱۳۲۴ شمسى - است كه دو شهر ژاپن را آمريكايىها با بمب اتمى نابود كردند؛ صدها هزار آدم كشته شدند، چندين برابر اينها در طول زمان تا امروز بر اثر اشعهى اتمىاى كه وجود داشته، معيوب و ناقصالخلقه و دچار بيماريهاى گوناگون شدند كه تا امروز مشكلات آن باقى است؛ هيچ استدلال درستى هم براى اين كار نداشتند، كه من حالا بعد اشاره خواهم كرد؛ راحت بمب اتم انداختند. در دنيا تا حالا دوبار بمب اتم استعمال شده است، هر دوبار هم بهوسيلهى آمريكايىها كه امروز خودشان را متولّى مسئلهى اتمى در دنيا ميدانند! دلشان هم ميخواهد كه اين قضيّه فراموش بشود [امّا] فراموششدنى نيست. اينهمه جان انسانها از بين رفت، برايشان ارزشى نداشت. جان انسانها بىارزش ميشود؛ جنايت براى دستگاههاى استكبارى آسان ميشود. در ويتنام، آدم كشى كردند؛ در عراق دستگاههاى امنيّتى و شركتهاى مزدور امنيّتى آنها مثل بلك واتر - كه من آن سال اشاره كردم -(۱۱) جنايت كردند؛ در پاكستان با هواپيماهاى بدون سرنشين هنوز دارند جنايت ميكنند؛ در افغانستان بمباران ميكنند و جنايت ميكنند؛ هر جايى كه دستشان برسد و منافعشان اقتضا كند، ايجاب كند، از جنايت اِبا ندارند؛ جنايت با قتل، جنايت با شكنجه؛ زندان گوانتانامو كه مال آمريكايىها است، هنوز زندانى دارد. الان ده يازده سال است در اين زندان يك عدّهاى را كه به اتّهام از جاهاى مختلف دنيا گرفتند و بردند آنجا، بدون محاكمه [و] با شرايط بسيار سخت و همراه با شكنجه نگه داشتند! در عراق، زندان ابوغُريب يكى از زندانهاى آمريكايىها بود، سگ به جان زندانى مىانداختند و او را شكنجه ميكردند.
غارت منابع حياتى ملّتها برايشان آسان است. ربودن و اسير كردن سياهان، يكى از ماجراهاى گريهآور تاريخ [است] كه نظام سلطهى آمريكا و امثال آن دوست ندارند اين داستان احيا بشود، [كه يك نمونهاش] همين مسئلهى غلام و كنيز گرفتن مردم آفريقا است؛ كشتىها را از اقيانوس اطلس مىآوردند، در سواحل كشورهاى غرب آفريقا مثل گامبيا و امثال اينها نگه ميداشتند، بعد ميرفتند با تفنگ و سلاحهايى كه دست مردمِ آن روز از اين سلاحها خالى بود، صدها و هزارها پير و جوان و مرد و زن را ميگرفتند، با شرايط بسيار سختى با اين كشتىها براى بردگى به آمريكا ميبردند. انسان آزاد را كه در خانهى خودش زندگى ميكرد، در شهر خودش زندگى ميكرد، به اسارت ميگرفتند؛ الان سياهانى كه در آمريكا هستند، از نسل آنهايند. چند قرن آمريكايىها اين فشار عجيب را آوردند كه [در اين زمينه] كتابها نوشتهاند كه اين كتاب "ريشهها"(۱۲) كتاب مغتنمى است براى نشان دادن گوشهاى از اين فجايع. انسانِ امروز چطور ميتواند اينها را فراموش كند؟ با همهى اين حرفها هنوز هم در آمريكا بين سياه و سفيد تبعيض هست.
يكى از خصوصيّات استكبار كه باز يكى [ديگر] از شاخصها است، فريبگرى و رفتار منافقانه است؛ اين را توجّه كنيد. همين جناياتى كه گفته شد، همهى اينها را در تبليغات خودشان سعى ميكنند توجيه كنند و جنايت را در لباس خدمت نشان بدهند! اين نظام استكبار كه قصد سلطهى بر ملّتها را دارد، از اين شيوه بهطور متعارف و معمول در همهى زندگىاش استفاده ميكند؛ شيوهى توجيه جنايت و پوشاندن لباس خدمت به جنايت. [در] همين حملهى به ژاپن، يعنى دو بمبى كه در هيروشيما و ناكازاكى منفجر شد، [وقتى] آمريكايىها عذرخواهى ميكنند، به اين صورت ميگويند كه اگرچه با اين دو بمبى كه ما به اين دو شهر پرتاب كرديم، دهها هزار در وهلهى اوّل، [يا] شايد صدها هزار كشته شدند، [امّا اين كار] هزينهى تمام كردن جنگ جهانى دوّم بود؛ اگر ما آمريكايىها اين بمبها را نمىانداختيم، جنگ ادامه پيدا ميكرد؛ حالا اگر دويست هزار [انسان] كشته شدند، آنوقت دوميليون كشته ميشدند؛ بنابراين ما خدمت كرديم كه اين بمبها را انداختيم! ببينيد اين حرفى است كه آمريكايىها در تبليغات رسمى [ميگويند]. الان شايد از آن روز ۶۵ سال ميگذرد؛ دائماً همين حرف را تكرار كردهاند و گفتهاند. اين يكى از آن حرفهاى فريبگرانه و منافقانه و از دروغهاى عجيب و غريبى است كه جز از دستگاههاى استكبارى بر نمىآيد. اين بمبها در تابستان ۱۹۴۵ ميلادى بر روى اين دو شهر افتاد و منفجر شد و اين جنايت اتّفاق افتاد؛ در حالى كه چهار ماه قبل از آن - يعنى در اوّل بهار ۱۹۴۵ - هيتلر كه ركن اصلى جنگ بود خودكشى كرده بود؛ دو روز قبل از او هم موسولينى - رئيس جمهور ايتاليا - كه او هم ركن دوّم جنگ بود دستگير شده بود و جنگ عملاً خاتمه پيدا كرده بود؛ ژاپن هم كه پاى سوّم جنگ بود، از دو ماه قبل اعلام كرده بود كه آمادهى تسليم است؛ جنگى وجود نداشت امّا اين بمبها منفجر شد. چرا؟ چون اين بمبها ساخته شده بود، بايد يك جايى آزمايش ميشد؛ سلاحى ساخته بودند، بايد آن را آزمايش ميكردند. كجا آزمايش كنند؟ بهترين فرصت، اين بود كه به بهانهى جنگ اين بمبها را ببرند روى سر مردم بىگناه هيروشيما و ناكازاكى بيندازند تا معلوم بشود كه آيا درست عمل ميكند يا نه! چهرهى فريبگرانه.
ادّعا ميكنند طرفدار بشرند؛ هواپيماى مسافرى ايران را روى آسمان ميزنند، قريب سيصد نفر مسافر بىخبر را از بين ميبرند، نابود ميكنند، عذرخواهى هم نميكنند، به آن كسى كه اين جنايت را انجام داده، مدال هم ميدهند! در همين هفتههاى اخير شنيديد كه آمريكايىها - از رئيس جمهور گرفته تا ديگران - دربارهى استعمال سلاح شيميايى در سوريّه جنجال بپا كردند، دولت سوريّه را متّهم كردند كه شيميايى به كار برده. من كارى ندارم كه قضاوت كنم چه كسى به كار برده؛ البتّه قرائن نشان ميداد كه گروههاى تروريستى اين را به كار بردند، امّا به هر حال آنها گفتند كه دولت اين را به كار برده؛ جنجال و هاىوهوى [كردند] كه استعمال سلاح شيميايى خطّ قرمز ما است! اين را ده بار يا بيشتر مسئولين آمريكايى گفتند؛ درست، [امّا] همين دولت آمريكا و رژيم ايالات متّحده، در حملات جنايتكارانهاى كه صدّام به ايران ميكرد و سلاح شيميايى به كار ميبرد، نه فقط كوچكترين مخالفتى با آن نكردند، بلكه پانصد تُن مادّهى شيميايى مرگآور و خطرناك قابل تبديل به گاز خردل را - كه هنوز بسيارى از جوانهاى عزيزِ آن روزِ ما مبتلا [به عوارض آن] هستند و سالها است دارند بيمارى ميكشند - صدّام از آمريكا وارد كرد؛ كمك كردند؛ البتّه از جاهاى ديگر هم خريده بود، امّا پانصد تُن مادّهى شيميايى مرگآور قابل تبديل به گاز خردل را صدّام از آمريكا تهيّه كرد و به كار برد؛ بعد هم كه ميخواستند عليه او در شوراى امنيّت قطعنامه صادر كنند، آمريكا مانع شد. رفتار منافقانه يعنى اين؛ اينجا سلاح شيميايى ميشود خطّ قرمز، آنجا سلاح شيميايى - چون در مقابل نظام مستقلّ اسلامى است، چون در مقابل ملّتى است كه حاضر نيست زير بارِ آمريكا برود - ميشود يك امر مجاز كه بايد به آن كمك هم كرد! اين بخشى از خصوصيّات و شاخصها است؛ البتّه شاخصهاى استكبار بيش از اينها است: جنگافروزى ميكنند، اختلافافكنى ميكنند، با حكومتهاى مستقل درمىافتند، با ملّت خودشان حتّى آنوقتى كه منافع گروههاى خاص اقتضا ميكند درمىافتند، در جنگ صدّام با ايران همهگونه كمكى كه برايشان ممكن بود كردند؛ مثال شيميايى را گفتم، اطّلاعات [هم] ميدادند؛ رئيس استخبارات آن روز صدّام، بعدها مصاحبه كرد و گفت هفتهاى سه مرتبه من ميرفتم به سفارت آمريكا در بغداد و آنها يك پاكتِ دربستهاى به من ميدادند كه همهى اطّلاعات ماهوارهاى مربوط به نقلوانتقالات نيروهاى مسلّح ايران در آن بود و ما ميدانستيم كجا هستند. يك چنين كمكهايى ميكردند.
نظام اسلامى با استكبار با اين خصوصيّات طرف است؛ نظام اسلامى با ملّتها طرف نيست، با مردم طرف نيست، با انسانها طرف نيست، نظام اسلامى با استكبار طرف است. از زمان ابراهيم خليل و نوح پيغمبر و پيغمبران بزرگ و پيغمبر اسلام تا امروز هم همين بوده: جبههى حق در مقابل استكبار قرار داشته است. چرا؟ مقابلهى امروز نظام اسلامى با استكبار از چه رو است؟ چون استكبار با اين خصوصيّاتى كه گفتيم، قادر نيست نظام اسلامىاى مثل نظام جمهورى اسلامى ايران را تحمّل كند. چون نظام جمهورى اسلامى اساساً در اعتراض به استكبار پديد آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استكبار و عوامل استكبار در ايران بهوجود آمد و بر اين اساس تشكيل شد، رشد پيدا كرد، قوى شد، منطق استكبار را به چالش كشيد. [استكبار] نميتواند تحمّل كند، مگر وقتى كه مأيوس بشود. ملّت ايران، جوانان ايران، فعّالان ايران، كسانىكه به هر دليلى ولو به دليلى غيراسلامى به ميهنشان و خاكشان عقيده دارند، بايد كارى كنند كه اين يأس در دشمن بهوجود بيايد؛ دشمن را بايد مأيوس كرد. براى دستگاه استكبار و امروز براى دولت ايالات متّحدهى آمريكا بسيار دشوار است كه ببيند در اين منطقهى حسّاس عالم، در غرب آسيا - [كه] يكى از حسّاسترين مناطق دنيا است؛ هم از لحاظ سياسى، هم از لحاظ اقتصادى، حوادث اينجا بر همهى عالم اثرگذار است - يك كشورى، يك نظامى، يك ملّتى سربرآورده است كه خود را متّصل و مربوط و تبعِ به آن قدرت ابرقدرت - كه خودش را اَبَد قدرت ميداند - نميداند، مستقل حركت ميكند؛ عليه او اينهمه مخالفت انجام ميگيرد، [امّا] از همهى اين مشكلات و سختىها نظام اسلامى عبور ميكند و به اعتراف خود آنها نفوذ آمريكا را در اين منطقه به چالش ميكشد و نفوذ خودش را گسترش ميدهد و بهعنوان يك نمونه و الگويى براى ملّتهاى منطقه درمىآيد؛ تحمّل اين براى آنها خيلى سخت است. آنها ميخواهند بگويند حيات ملّتها وابستهى به اين است كه به آمريكا متّكى باشند؛ حالا يك ملّتى پيدا شده [كه] نه فقط به آمريكا متّكى نيست، بلكه اينهمه دشمنى آمريكا نتوانسته در او اثر بگذارد؛ هر كار آمريكايىها توانستند از روز اول كردهاند، [امّا] اثر نكرده است؛ روزبهروز رشد پيدا كرده و روزبهروز قوىتر شدهاست. دشمنىهايى كه از اوّل انقلاب، دولت ايالات متّحدهى آمريكا و رؤساى جمهورِ مختلف - كسى نگويد اين كار زمان فلان رئيس جمهور شد، زمان رئيس جمهور كنونى نشده؛ نه، همهشان يكجورند - با نظام اسلامى انجام دادهاند، در زمان رؤساى جمهورِ مختلف است، امّا همه يك جنس است، همه يكجور است. اوّل قوميّتهاى داخل كشور را تحريك كردند، بعد كودتا تدارك ديدند، بعد عراق را وادار كردند به حمله، بعد به دشمن ما - كه رژيم صدّام بود - كمك كردند در جنگ با ما، بعد تحريم را عَلَم كردند، بعد همهى وسائل جمعىِ دنيا را تحريك كردند و به خط كردند براى مقابلهى با نظام اسلامى؛ در زمان رؤساى جمهور مختلف اين كار انجام گرفته؛ الان هم دارد انجام ميگيرد. در همين زمانِ رئيس جمهور كنونى آمريكا، در فتنهى ۸۸ يكى از اين شبكههاى اجتماعى - كه ميتوانست عامل فتنه و فتنهگران قرار بگيرد - احتياج به تعمير داشت؛ دولت آمريكا از او خواست تعميراتش را عقب بيندازد؛ اميدوار بودند كه بتوانند با اين كارهاى رسانهاى و شبكهى فِيسبوك و توييتر و امثال اينها، نظام جمهورى اسلامى را براندازند؛ خيالهاى احمقانهى خام! لذا نگذاشتند تعميراتش را در آن برهه انجام بدهد، گفتند تأخير بينداز، فعلاً بِرِس به اين كار واجبتر. همهى وسائل و ابزارها را به خط كردند در مقابل نظام جمهورى اسلامى. تحريم هم يكى از همينها است؛ تحريم يكى از اين ابزارها است؛ اين ابزار از نظر آنها براى شكست نظام جمهورى اسلامى است. اشتباه آنها اين است كه ملّت ايران را نشناختند، اشتباه آنها اين است كه عامل ايمان و همبستگى در ميان ملّت ما را نشناختند، اشتباه آنها اين است كه از خطاهاى گذشتهشان درس نگرفتند، لذا اميدوارند بتوانند با تحريم و فشار و امثال اينها، اين ملّت را به زانو دربياورند؛ البتّه [اشتباه ميكنند]. آنچه براى نظام جمهورى اسلامى بهعنوان يك تجربهى دائمى در طول اين ۳۵ سال وجود دارد، اين است كه تنها عامل برطرف كردن مزاحمت دشمن عبارت است از اقتدار ملّت و ايستادگى ملّت؛ اين تنها عاملى است كه ميتواند دشمن را عقب بزند. البتّه دشمن، دشمن است؛ از همهى ابزارها استفاده ميكند؛ همانطور كه گفتيم از ابزار تحريم هم استفاده ميكند و استفاده كرده است. ما بايستى بدانيم آن راهى كه ما را ميتواند به مقصود برساند، چيست.
من يك جمله دربارهى بسيج عرض بكنم؛ بعد يك نكته هم مختصراً دربارهى مسائل جارى سياست خارجىمان بگويم. بسيج - همانطور كه گفتيم - مايهى عزّت كشور و نظام است. چرا؟ چون معناى بسيج حضور متن مردم در عرصههاى فعّاليّتهاى اساسى براى ملّت و كشور است. هر دولتى و هر كشورى وقتى مردم را داشته باشد، هر جايى كه متن مردم حضور پيدا كنند و مردم حركت بكنند به يك سمتى، پيروزى قطعى است؛ [اين] يك چيز مسلّم است. آنجايى كشورها ضربه ميخورند، شكست ميخورند كه مردمشان در صحنه نباشند يا وحدت عمل نداشته باشند. آنجايى كه مردم در صحنهاند و پيوند و اتّحاد ميان آحاد مردم هست، پيروزى و پيشروى قطعى است. بسيج يك چنين نمونهاى است؛ مظهرى است از همين حضور مردمى در صحنه و پيوند مردم با يكديگر؛ به اين چشم به بسيج بايد نگاه كرد.
بسيج در باب صدق - كه در اوّل عرايضم عرض كردم - امتحان صداقت را داده است؛ در جنگ تحميلى، در دفاع مقدّس كه روزگار سخت كشور بود، بسيج امتحان داد؛ بعد از دوران دفاع مقدّس و قضاياى بعد هم تا امروز بسيج همهجا امتحان صداقت خودش را داده است. سازمان بسيج و مجموعهى بسيج نشان داده است كه صداقت دارد. البتّه بسيج به نظر ما محدود در همين تعدادى كه در سازمان بسيجند نميشود؛ خيلىها هستند [كه] دلهايشان با شما است، شما را تحسين ميكنند، به شما احترام ميگذارند، قدر شما را ميدانند، در داخل سازمان بسيج هم نيستند؛ آنها هم بسيجىاند. آن كسانى كه ارزشهاى شما را قبول دارند، به آن ارزشها احترام ميگذارند، به زحمات شما، به خدمات شما، به مجاهدت شما احترام ميگذارند، آنها هم از نظر ما بسيجىاند. حضور در صحنه يكى از مهمترين كارها است؛ توانايىهاى بسيج، توانايىهاى كارگشا و گرهگشا است. امروز خوشبختانه در درون مجموعهى بسيج، شخصيّتهاى برجستهى علمى، شخصيّتهاى هنرى، شخصيّتهاى اجتماعى، شخصيّتهاى سياسى، فعّالان اجتماعى، متنفّذين در ميان مردم كم نيستند؛ بسيج، تا امروز يك مجموعهى انسانى رو به رشد و رو به تعالى بوده است؛ بعد از اين هم بايد همين باشد.
آنچه بنده توصيه ميكنم اين است كه توانايىهاى مجموعهى بسيج را بايد بالا برد؛ الزاماتى وجود دارد: الزامات اخلاقى، الزامات رفتارى، الزامات عملى. الزامات اخلاقى، يعنى ما در درون خودمان اخلاقيّات نيكوى اسلامى را پرورش بدهيم؛ از جملهى اين اخلاقيّات صبر است، از جملهى اين اخلاقيّات گذشت است، از جملهى اين اخلاقيّات حلم و ظرفيّت داشتن و جنبه داشتن است، از جملهى اين اخلاقيّات تواضع است؛ اين خصوصيّات را در درون خودمان تقويت كنيم. الزامات رفتارى هم اين است كه همين خلقيّات نيكو را در عمل با مردم، در عمل با محيط، در تعامل با جامعه و انسانها به كار ببريم. امام صادق (عليه الصّلاة و السّلام) به اصحابش ميفرمود: جورى عمل كنيد در بين مردم كه هر كس شما را ميبيند، بگويد اينها ياران امام صادقند،(۱۳) رحمت خدا بر امام صادق، مايهى تحسين براى ما بشويد. رفتار يكايك عزيزان بسيجى، شما جوانها، شما عناصر پاك، شما دلهاى پاكيزه و روشن، رفتار يكايك شما با آحاد مردم - كه خيلىهايشان همانطور كه گفتم به معناى واقعى كلمه بسيجىاند - بايد جورى باشد كه بگويند اينها پرورشيافتگان نظام اسلامىاند؛ مايهى جلب محبّت، مايهى جلب احترام براى نظام اسلامى و براى جمهورى اسلامى. اين الزامات عملى، الزامات جهادى، الزامات اجتماعى، كارهايى است كه بايستى انجام بگيرد؛ يعنى تقويت خصال نيك در خود، برخورد مهربان و خدوم و تحسين برانگيز با محيط، عمل جدّى در همهى جبههها - هم در جبههى علم، هم در جبههى فعّاليّتها و خدمات مردمى، هم در جبههى كار، هم در جبههى سياست، هم در جبههى توليد - در هر جا كه حضور داريد، كار جدّى و بدون احساس خستگى و با پرهيز از تنبلى؛ كار كنيم. اين مجموعهى عظيم - كه دهها هزار فرماندهى آنها امروز در اينجا جمع هستند - ميتواند كشور را به معناى واقعى كلمه، در همهى جهات مثبت حركت بدهد، مايهى استقرار و ثبات باشد، مايهى ابّهت نظام باشد كه بحمدالله هست، امروز بسيج مايهى ابّهت نظام است، مايهى افتخار نظام است.
يك نكته هم دربارهى مسائل اخير و اين بگومگوهايى كه در صحنهى سياست خارجى و مسائل هستهاى و گفتگو و مذاكره و از اين حرفها هست، عرض بكنيم. اوّلاً بنده اصرار دارم بر حمايت از مسئولانى كه اجراى كار برعهدهشان است، از همهى دولتها بنده حمايت ميكنم، از مسئولان - مسئولان داخلى، مسئولان خارجى - حمايت ميكنم و وظيفهى ما است. من خودم مسئول اجرايى بودهام، وسط ميدان بودهام، سنگينى كار و سختى كار را با همهى وجود احساس كردهام؛ ميدانم كه كار ادارهى كشور كار سختى است. لذا اينها به كمك احتياج دارند، من هم كمكشان ميكنم، حمايتشان ميكنم؛ اين يك طرف قضيّه است كه قطعى است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبيت حقوق ملّت ايران، از جمله مسئلهى حقوق هستهاى؛ اصرار داريم بر اينكه از حقوق ملّت ايران يك قدم عقبنشينى نبايد بشود. ما البتّه در جزئيّات اين مذاكرات مداخله نميكنيم؛ يك خطوط قرمزى وجود دارد، يك حدودى وجود دارد، اين حدود بايد رعايت بشود؛ اين را گفتيم به مسئولين و موظّفند كه اين حدود را رعايت كنند؛ از هارتوهورت دشمنان و مخالفان هم واهمهاى نداشته باشند و ترسى به خودشان راه ندهند.
همه اين را بايد بدانند كه اين تحريمهايى كه عليه ملّت ايران به كار برده شده، عمدتاً ناشى از كينهورزى استكبارى آمريكا است؛ كينهى آمريكايى مثل كينهى شترى [است]. بنا دارند بر اينكه بر ملّت ايران فشار بياورند به اميد اينكه شايد بتوانند ملّت ايران را تسليم كنند؛ اشتباه ميكنند؛ ملّت ايران با فشار، تسليم هيچكس نخواهد شد. شما اين ملّت را نشناختهايد؛ اين [ملّت] ملّتى است كه به حول و قوّى الهى ميتواند فشارها را تحمّل كند و تهديد شما و فشار شما را براى خودش تبديل كند به فرصت؛ اين كار را به توفيق الهى ملّت ايران خواهد كرد.
ما در زمينهى تصميمگيرىهاى اقتصادى و برنامهريزىهاى اقتصادى نقاط ضعفى داشتهايم؛ اين نقاط ضعف موجب شده است كه دشمن احساس كند با تحريم و امثال آن ميتواند رخنه ايجاد كند؛ اين فرصتى است براى ما تا اين نقاط ضعفمان را بشناسيم، آنها را برطرف كنيم و انشاءالله برطرف خواهيم كرد. و تحريم هم كارساز نيست براى آمريكا؛ اين را هم بدانند و من گمان ميكنم خودشان هم ميدانند. دليل اينكه ما ميگوييم آنها خودشان ميدانند كه تحريم كارساز نيست اين است كه تهديد نظامى را هم چاشنى ميكنند. خب اگر تحريم ميتوانست مقصود شما را برآورده كند، ديگر چرا تهديد نظامى ميكنيد؟ اين نشان ميدهد كه تحريم مقصود آنها را برآورده نميكند، كارساز نيست؛ مجبورند تهديد نظامى هم بكنند كه البتّه اين تهديدهاى نظامىشان، عمل بسيار مشمئز كننده و نفرتانگيزى است؛ پىدرپى رئيس جمهورشان، آن يكىشان، آن يكىشان [تهديد نظامى ميكنند]. بهجاى تهديد نظامىِ اين و آن، برويد اقتصاد ويرانشدهى خودتان را ترميم كنيد؛ برويد كارى كنيد كه دولتتان پانزده روز، شانزده روز تعطيل نشود؛ برويد قرضهايتان را ادا كنيد؛ براى سروسامان دادنِ كار اقتصادىتان فكرى بكنيد.
بدانند - همانطور كه گفتيم - ملّت ايران با همهى ملّتهاى دنيا «اِمّا اَخٌ لَكَ فى دينِك اَو شَبيهٌ لَكَ فى خَلقِك»(۱۴) است، احترام ميگذارد؛ امّا برخورد ملّت ايران با متعرّض، برخورد پشيمانكنندهاى است؛ آنچنان سيلىاى به متعرّض خواهد زد كه هرگز فراموش نكند. در مقابل رژيم صهيونيستى، در مقابل شبكهى سرمايهدارى صهيونيستى خودشان را موظّف ميدانند كه گاهى يك حرفى بپرانند، يك چيزى بگويند كه اين هم مايهى وهن و ذلّت آنها است. رژيم صهيونيستى در واقع يك رژيمى است كه پايههاى آن بشدّت سست است، رژيم صهيونيستى محكوم به زوال است؛ رژيم صهيونيستى يك رژيم تحميلى است، با حركتِ زور بهوجود آمده است، هيچ پديدهاى و موجودى كه با زور بهوجود آمده باشد قابل دوام نيست و اين هم قابل دوام نيست. دفاع كسانى كه به نحوى وامدار شبكهى سرمايهدارى صهيونيستى هستند از اين رژيم مفلوكِ صهيونيستى، مايهى بىآبرويى آنها است. بعضى از اروپايىها هم متأسّفانه تملّق ميگويند؛ ميروند در مقابل اين موجوداتى كه نام انسان براى آنها حيف است - اين سردمداران رژيم صهيونيستى واقعاً مثل وحوش ميمانند، اينها را نميشود انسان ناميد - تملّقشان را ميگويند، خودشان را كوچك ميكنند، ملّتشان را تحقير ميكنند. در اروپا ملّت فرانسه يك روزى اعتبار سياسى به دست آورد بهخاطرِ اينكه رئيس جمهور آن روز فرانسه، به دليل اينكه انگليس وابستهى به آمريكا است، اجازه نداد كه انگليس وارد بازار مشترك اروپا بشود؛ اين مايهى اعتبار فرانسه شد. آن روز در دنيا اعتبار دولت فرانسه زياد شد بهخاطرِ اينكه در مقابل آمريكا ايستاد و اجازه نداد انگليس - كه متّصل به آمريكا بود - وارد بازار مشترك اروپا بشود؛ اعتبار يك ملّت اينجور بهوجود مىآيد. [اينكه] حالا دولتمردان همان كشور نه فقط در مقابل آمريكا، [بلكه] بروند در مقابل صهيونيستهاى نحسِ نجس اظهار كوچكى و تواضع بكنند، مايهى سرشكستگى ملّت فرانسه است كه البتّه خودشان بايد علاج كنند.
يك جمله به شما جوانهاى عزيز عرض ميكنم. جوانها! بدانيد، بدون هيچگونه ترديدى آيندهى روشن و اميدبخش اين كشور و اين نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهيد توانست كشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانيد؛ شما به توفيق الهى خواهيد توانست الگو و نمونهى كاملِ تمدّنِ نوينِ اسلامى را در اين آب و خاك تشكيل بدهيد؛ براى اينكه بتوانيد اين وظائف بزرگ را انجام بدهيد، بايستى دين را، تقوا را، عفّت را، پاكيزگىِ روحى را در ميان خودتان هرچه بيشتر ترويج كنيد و تقويت كنيد. جوانِ امروز احتياج دارد به دين، به تقوا، به علم، به نشاطِ كار، به امانت، به عفّت، به [انجام] خدمات اجتماعى و به ورزش؛ اينها خصوصيّاتى است كه جوانِ امروز به آن احتياج دارد و شما عزيزان بسيجىِ من انشاءالله توفيق انجام اين كار را داشته باشيد.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد بركاتت را بر اين جمع و بر همهى بسيجيان كشور نازل كن. پروردگارا! ملّت ايران را روزبهروز بر قلّههاى سرافرازى مسلّط بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد روح مطهّر امام را از ما و از اين جمع راضى كن؛ ارواح مطهّر شهدا را از ما راضى و خشنود فرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد قلب مقدّس ولىّعصر را از ما راضى و خشنود بفرما؛ در فرج آن بزرگوار تعجيل بفرما؛ ما را از يارانش، از مجاهدان همراهش و از شهيدانِ در مقابل او قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) لهوف، ص ۱۴۶؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۳
۲) سورهى منافقون، بخشى از آيهى ۸
۳) لهوف، ص ۱۶۰
۴) سورهى احزاب، آيهى ۷ و بخشى از آيهى ۸
۵) سورهى احزاب، آيهى ۲۳ و بخشى از آيهى ۲۴
۶) سورهى احزاب، بخشى از آيهى ۸
۷) سورهى احزاب، بخشى از آيهى ۱۵
۸) سورهى انفال، بخشى از آيهى ۱۶
۹) سورهى نحل، بخشى از آيهى ۹۰.
۱۰) برگرفته از نامهى ۵۳ نهجالبلاغه
۱۱) ۱۳۹۰/۰۴/۰۳
۱۲) نوشتهى آلكس هيلى، نويسندهى معاصر آمريكايى
۱۳) از جمله، الكافى، ۲، ۲۳۳
۱۴) برگرفته از نامهى ۵۳ نهجالبلاغه
حضرت آيت الله خامنه اي در اين اجتماع عظيم، بسيج را مظهر عظمت ملت ايران و نيروي کارآمد دروني کشور دانستند و تاکيد کردند: بسيج، براي دوستان نظام و انقلاب و کشور، مايه خرسندي و اميد و اعتماد، و براي بدخواهان و دشمنان و کينه ورزان نظام اسلامي، مايه بيم و هراس است.
ايشان با اشاره به تقارن هفته بسيج با ايام حماسه ی بزرگ زينب کبري سلام الله عليها افزودند: حماسه زينبي، مکمل حماسه عاشورا است و به يک معنا حماسه حضرت زينب سلام الله عليها، احياء کننده و نگهدارنده حماسه عاشورا شد.
رهبر انقلاب اسلامي با تأکيد بر اينکه عظمت کار حضرت زينب سلام الله عليها فقط قابل سنجش و مقايسه با حماسه عاشورا است، خاطر نشان کردند: اين بانوي بزرگ اسلام و بشريت همچون قله ی سرافراز و استواري در برابر همه مصيبت ها و حوادث تلخ ايستاد و به يک الگو و پيشواي جاودانه مبدل شد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به سخنان پولادين و قاطعانه و در عين حال روان حضرت زينب سلام الله عليها در برابر مردم کوفه و همچنين در دربار ابن زياد و دربار يزيد تاکيد کردند: آن بانوي بزرگ مجسمه عزت بود، همچنانکه حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا بود.
ايشان، نتيجه ايستادگي حضرت زينب سلام الله عليها را، بوجود آمدن جرياني در طول تاريخ براي چگونگي حرکت و ايستادگي در مسير حق دانستند و خاطر نشان کردند: بايد الگوي حرکت ما و جهت گيري آن، همواره زينبي و هدف نيز عزت اسلام و جامعه اسلامي و عزت انسان باشد.
رهبر انقلاب اسلامي عامل اصلي بوجود آمدن چنين روحيه اي در حضرت زينب سلام الله عليها و ساير اوليا و انبياء و مومنين را برخورد صادقانه با عهد و پيمان الهي بيان کردند و گفتند: قرآن کريم، اين صدق را هم براي پيامبران عظام الهي و اولياء و هم براي مومنين و مردم معمولي لازم مي داند و همه ما بايد در مقابل عهدي که با خدا داريم پاسخگو باشيم.
حضرت آيت الله خامنه اي تاکيد کردند: بر اساس نص صريح قرآن، اين عهد، ايستادگي در مواجهه با دشمن در نبرد نظامي، سياسي و اقتصادي و پشت نکردن به دشمن، است.
ايشان گفتند: بر اساس اين عهد، هر جا که صحنه زورآزمايي است، بايد در مقابل دشمن ايستاد و بايد عزم و اراده مومنين بر اراده دشمن غلبه پيدا کند.
حضرت آيت الله خامنه اي در اين بخش از سخنان خود به تعبير "نرمش قهرمانانه" که چندي پيش بکار بردند، اشاره کردند و گفتند: عده اي، "نرمش قهرمانانه" را دست کشيدن از اصول و آرمان هاي نظام اسلامي تعبير کردند و برخي دشمنان نيز برهمين اساس، مدعي عقب نشيني نظام اسلامي از اصول شدند درحاليکه اين برداشت ها، خلاف واقع و بدفهمي است.
رهبر انقلاب اسلامي تاکيد کردند: نرمش قهرمانانه به معناي مانور هنرمندانه و استفاده از شيوه هاي متنوع براي دستيابي به اهداف و آرمانهاي گوناگون نظام اسلامي است.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به اهداف گوناگون نظام اسلامي براي پيشرفت و ايجاد تمدن عظيم اسلامي افزودند: اين اهداف بصورت مرحله به مرحله و قطعه، قطعه است که راهنمايان و هاديان و متفکران و مسئولان، اين مراحل را قطعه گذاري مي کنند و سپس حرکت جمعي شروع مي شود.
ايشان خاطر نشان کردند: اين، نظامِ صحيح حرکت منطقي براي پيشرفت نظام اسلامي است که همه فعالان عرصه سياست و مديران کلان کشور و همچنين فعالان عرصه بسيج بايد آن را مد نظر داشته باشند.
رهبر انقلاب اسلامي سپس چند سوال مطرح کردند: آيا تاکيد نظام اسلامي بر پيشرفت به معناي جنگ طلبي نظام اسلامي است؟ آيا نظام اسلامي مي خواهد با همه ملت هاي جهان و دولت ها، چالش داشته باشد؟ همانگونه که برخي اوقات از دهان برخي دشمنان ملت ايران، از جمله از دهان نحسِ نجسِ سگ ِهار ِ منطقه يعني رژيم صهيونيستي شنيده مي شود.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: اين ادعاي دشمن، نقطه مقابل ديدگاه و روش اسلامي است زيرا هدف نظام اسلامي بر اساس درسي که از اسلام و قرآن و پيامبر اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام گرفته شده، عدالت و احسان و نيکي به همه ملت ها است.
ايشان تاکيد کردند: تهديد واقعي جهان، نيروهاي شرآفرين دنيا از جمله رژيم جعلي اسراييل و حاميان آن هستند.
رهبر انقلاب اسلامي افزودند: نظام اسلامي همواره خواهان محبت و خدمت به همه انسان ها و روابط دوستانه با ملت ها است.
حضرت آيت الله خامنه اي خاطر نشان کردند: نظام اسلامي حتي با ملت آمريکا هيچ دشمني ندارد، اگرچه دولت آمريکا، نسبت به ملت ايران و نظام اسلامي، مستکبر و دشمن و بدخواه و کينه ورز است.
ايشان تاکيد کردند: آنچه که نقطه مقابل نظام اسلامي است و نظام اسلامي با آن مقابله دارد، استکبار است.
حضرت آيت الله خامنه اي پس از تاکيد بر اين واقعيت، سخنان خود را در جمع دهها هزار فرمانده بسيجي با تبيين ويژگي هاي تاريخي استکبار و نمودهاي آنها در دوران کنوني ادامه دادند.
رهبر انقلاب، استکبار را واژه اي قرآني خواندند و افزودند: استخوان بندي استکبار در طول تاريخ، ثابت، اما روشهاي آن متفاوت و متغير بوده است.
ايشان با تاکيد بر مخالفت با هر گونه برخورد غير خردمندانه در هر عرصه اي خاطر نشان کردند: بايد در همه زمينه ها از جمله مخالفت و مبارزه با استکبار با برنامه ريزي و درايت و حکمت عمل کرد.
رهبر انقلاب براي تحقق برخورد مدبرانه و خردمندانه با نظام استکبار، شناخت "خصوصيات، عملکرد و جهت گيريهاي نظام استکباري" را ضروري برشمردند و افزودند: بدون شناخت و درک صحيح خصوصيات نظام سلطه، برنامه ريزي حکيمانه براي مقابله با آن امکان پذير نيست.
ايشان در تبيين خصوصيات رفتار نظام استکباري، بر يک ويژگي اصلي يعني خود برتر بيني تمرکز کردند.
حضرت آيت الله خامنه اي خاطر نشان کردند وقتي يک کشور يا يک نظام بين المللي، خود را اصل، محور و برتر بداند معادلات خطرناکي در تعاملات جهاني بوجود مي آيد.
رهبر انقلاب، قائل شدن حق مداخله در امور ديگر کشورها، تحميل ارزشهاي مورد نظر به ديگر ملتها و ادعاي مديريت جهاني را از جمله پيامدهاي خودبرتر بينيِ مطلقِ نظام سلطه دانستند و افزودند: دولمتردان آمريکايي جوري حرف مي زنند که انگار صاحب اختيار ملتها و مالک جهان و منطقه هستند.
حضرت آيت الله خامنه اي، حق ناپذيري را از ديگر تبعاتي دانستند که ويژگي خودبرتر بيني استکبار بدنبال مي آورد.
ايشان با اشاره به مقاومت استکبار و امريکايي ها در مقابل حقوق ملتها افزودند: بحث هسته اي ايران نمونه اي روشن از مخالفت سلطه گران در مقابل حقوق ملتهاست.
رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: هر انسان و يا کشور اهل منطق و استدلال در مقابل حرف حق، تسليم است اما استکبار حرف حق و حقوق روشن ديگران را نمي پذيرد و براي پايمال کردن اين حقوق تلاش مي کند.
حضرت آيت الله خامنه اي، مجاز دانستن جنايت نسبت به ملتها را از ديگر ويژگيهاي استکبار برشمردند و افزودند: نظام سلطه براي ملتها و انسانهايي که تابع و تسليم آنها نيستند هيچ ارزشي قائل نيست و هر جنايتي را در حق آنها مجاز مي داند.
ايشان در تشريح برخي از مثالهاي بي پاياني که در اين زمينه وجود دارد به برخورد مشمئز کننده مستکبرين با بوميان آمريکايي، جنايات انگليسي ها در حق بوميان استراليايي و بردگي سياهان آفريقا بدست امريکايي ها اشاره کردند.
رهبر انقلاب، استفاده امريکايي ها از بمب اتمي در ژاپن را از ديگر نمونه هاي جنايات معاصر استکبار خواندند و خاطر نشان کردند: در دنيا فقط دو بار از بمب اتم استفاده شده که هر دو بار نيز آمريکايي ها آن را در حق مردم ژاپن انجام داده اند اما برغم اين جنايت اکنون خود را متولي مسئله اتمي در دنيا مي خوانند.
رهبر انقلاب کشتار و شکنجه مردم در ويتنام، عراق، پاکستان و افغانستان را يادآور شدند وافزودند: شکنجه هاي نفرت آور در گوانتانامو و ابوغريب هچيگاه از ياد ملتها نمي رود.
حضرت آيت الله خامنه اي در چارچوب ضرورت شناخت ويژگيهاي استکبار براي برخورد خردمندانه با نظام سلطه، به ويژگي ديگر سلطه گران يعني فريب گري و نفاق پرداختند.
ايشان خاطرنشان کردند: پوشاندن لباس خدمت به جنايت، از شيوه هاي رايج مستکبران است.
رهبر انقلاب در اثبات اين واقعيت به توجيه حمله اتمي به ژاپن در تبليغات امريکايي ها اشاره کردند و افزودند: امريکايي ها مي گويند اگر 200 هزار نفر در حمله اتمي به هيروشيما و ناکازاکي کشته نمي شدند جنگ جهاني دوم پايان نمي يافت و جامعه بشري بايد 2 ميليون کشته ديگر را تحمل مي کرد بنابراين امريکا در حمله به ژاپن، در واقع به بشريت خدمت کرده است!
ايشان افزودند: اين دروغ عجيب و فريب کاري بزرگ در حالي تکرار مي شود که براساس اسناد موجود چند ماه قبل از جنايت اتمي امريکا در ژاپن، هيتلر يعني رکن اصلي جنگ جهانی دوم خودکشي کرده بود. موسوليني يعني رکن ديگر جنگ جهاني نيز قبل از اين حمله دستگير شده بود و ژاپني ها هم از دو ماه قبل براي تسليم شدن اعلام آمادگي کرده بودند.
رهبر انقلاب در تبيين علت واقعي حمله اتمي امريکا به ژاپن خاطر نشان کردند واقعيت آن است که امريکايي ها مي خواستند سلاح جديدشان يعني بمب اتم را در يک ميدان واقعي آزمايش کنند که اين کار را با کشتار مردم بي گناه هيروشيما وناکازاکي انجام دادند اما اکنون در تبليغات خود، به اين جنايت لباس خدمت مي پوشانند.
حضرت آيت الهي خامنه اي برخورد منافقانه در ماجراي استفاده از سلاح شيميايي در سوريه را يک نمونه ديگر از فريبکاريهاي نظام استکبار دانستد.
ايشان خاطر نشان کردند: رئيس جمهور و ديگر مقامات آمريکايي بارها استفاده از سلاح شيمايي را خط قرمز خود اعلام کردند اما همين رژيم آمريکا با حملات شيميايي صدام به ملت ايران، نه تنها مخالفت نکرد بلکه حداقل پانصد تن ماده شيميايي بسيار خطرناک در اختيار صدام قرار داد که ديکتاتور بغداد با استفاده از آن، گاز خردل توليد و مدافعان غيور ايران را هدف قرار داد.
ايشان، کشتار قريب به 300 مسافر در حمله ناو آمريکا به هواپيماي مسافربري ايران و حمايت بيدريغ اطلاعاتي از صدام را از ديگر جنايات رژيم آمريکا خواندند و افزودند: جنگ افروزي، و اختلاف افکني از ديگر خصوصيات نظام استکبار است.
رهبر انقلاب در بخش ديگري از سخنانشان با اشاره به مقابله جبهه حق و جبهه استکبار در تمام طول تاريخ اين سؤال مبنايي را مطرح کردند که علت واقعي توطئه چيني استکبار در قبال جمهوري اسلامي چيست؟
رهبر انقلاب در پاسخ به اين سؤال، به عامل اصلي شکل گيري انقلاب اسلامي استناد کردند و افزودند: انقلاب ملت بزرگ ايران، و نظام منتخب اين ملت اساسا در اعتراض به استکبار و عوامل آن شکل گرفته و رشد يافته است بنابراين استکبار با توجه به خصوصيات يادشده، اصولاً قادر نيست اين نظام را تحمل کند مگر اينکه از شکست آن مأيوس شود.
حضرت آيت الله خامنه اي با توجه به ضرورت مأيوس شدن دشمن، به عنوان اصلي ترين عامل بازدارنده استکبار از ادامه توطئه عليه ملت ايران، تأکيد کردند: آحاد ملت ايران، جوانان و همه کساني که به هر دليل حتي غير اسلامي، به ميهن و خاکشان عقيده دارند بايد کاري کنند که در دل دشمن يأس بوجود آيد و از ادامه توطئه ها مأيوس شود.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به استمرار دشمني همه ي رؤساي جمهور آمريکا از اول انقلاب تاکنون، خاطر نشان کردند: تحريک قوميتها، تدارک کودتا، تحريک صدام و کمک بي پايان به عراق، تحريم و انواع فشارهاي ديگر، نشانه دشمني مداوم آمريکا با ملتي است که سي و پنج سال پيش در منطقه حساس غرب آسيا، حرکتي مستقل را آغاز کرد و با وجود همه دشمني ها، به رشد خود ادامه داد و به الگوي ملتهاي منطقه تبديل شد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به نقش آفريني رييس جمهور فعلي امريکا در فتنه 88 افزودند: در آن زمان يکي از شبکه هاي اجتماعي که مي توانست به فتنه گران کمک کند احتياج به تعمير داشت اما همين دولت امريکا مانع از توقف فعاليتهاي آن شد.
ايشان افزودند: آنها در اين خيال خام و احمقانه بودند که شبکه هاي اجتماعي و توئيتر و فيس بوک مي توانند نظام اسلامي را بربياندازند به همين علت، همه امکات خود را به خط کردند.
رهبر انقلاب تحريم ها را از ديگر روشها و ابزارهاي دشمن براي شکست ملت ايران دانستند و تاکيد کردند: مشکل آنها اين است که اين ملت و ايمان و همبستگي او را نشناخته اند و از خطاها و شکستهاي گذشته درس نمي گيرند.
حضرت آيت الهه خامنه اي با استناد به بيان دائم ملت و نظام اسلامي در 35 سال اخير خاطر نشان کردند: همه موفقيتهاي ما و شکستهاي استکبار نشان مي دهد که اقتدار و ايستادگي تنها راه برطرف کردن مزاحمتهاي دشمن و عقب زدن اوست و ملت اين مسئله را بخوبي مي داند.
حضرت آيت الله خامنه اي در بخش ديگري از سخنان خود به موضوع مذاکرات هسته اي و مباحث پيرامون ان اشاره کردند و گفتند: من بر حمايت از دولت و مسئولان داخلي و مسئولاني که اجراي مذاکرات را بعهده دارند، اصرار دارم زيرا حمايت از همه دولت ها را وظيفه خود مي دانم.
ايشان افزودند: من چندين سال، مسئوليت اجرايي را بعهده داشتم و سنگيني و سختي کار اجرايي را حس کرده ام و مي دانم که مسئولان اجرايي نيازمند کمک و حمايت هستند، بنابراين حمايت من از دولت و مسئولان قطعي است.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: البته، از طرف ديگر، من بر تثبيت حقوق ملت ايران از جمله حق هسته اي نيز تاکيد دارم و اصرار دارم که نبايد از حقوق ملت ايران، حتي يک قدم، عقب نشيني شود.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: من در جزييات مذاکرات مداخله نمي کنم اما خطوط قرمزي وجود دارد که بايد رعايت شوند و مسئولان هم موظف به رعايت اين خطوط قرمز هستند و نبايد از فضاسازي ها و تهديدهاي دشمن هم به خود هراسي راه دهند.
ايشان، علت اصلي تحريم ها برضد ملت ايران را، کينه ورزي استکباريِ امريکا دانستند و افزودند: کينه امريکا برضد ملت ايران همچون کينه شتري است و هدف آنها از فشارها اين است که شايد ملت تسليم شود اما اشتباه مي کنند زيرا ملت ايران، با فشار، تسليم هيچکس نخواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: به فضل و توفيق الهي، ملت ايران فشارها را تحمل و آن را تبديل به فرصت خواهد کرد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به برخي نقاط ضعف در تصميم گيري ها و برنامه ريزي هاي اقتصادي کشور و توهم دشمن براي رخنه از طريق اين نقاط ضعف، گفتند: برخلاف توهم دشمن، اين فشارها، فرصتي خواهد بود که ما نقاط ضعف خود را برطرف کنيم.
ايشان تاکيد کردند: تحريم ها کارساز نخواهد بود و خودِ آمريکايي ها هم به اين موضوع پي برده اند زيرا همواره در کنار تحريم، تهديد نظامي را نيز بکار مي برند و اين نشان مي دهد که تحريم ها، هدف آنها را برآورده نمي کند.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: البته تهديد نظامي هم که پي در پي رييس جمهور و ديگر مسئولان امريکايي برزبان مي آورند، اقدامي مشمئز کننده و نفرت انگيز است.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: رييس جمهور امريکا و ديگر مقامات اين کشور، بجاي تهديد نظامي ملت ايران، فکري به حال اقتصاد ويران شده و قرض هاي خود بکنند. بروند فکري کنند تا دولت آمريکا براي بيش از دوهفته تعطيل نشود.
ايشان تاکيد کردند: ملت ايران به همه ملت هاي دنيا احترام مي گذارد اما برخورد ملت ايران با متعرض، برخورد پشيمان کننده خواهد بود و آنچنان سيلي به متعرض خواهد زد که هرگز فراموش نکند.
رهبر انقلاب اسلامي موظف بودن مقامات آمريکايي را به بيان سخناني که موجب رضايت شبکه سرمايه داري صهيونيستي شود، مايه وهن و ذلت و بي آبرويي آنها برشمردند و خاطر نشان کردند: رژيم صهيونيستي محکوم به زوال است زيرا اين رژيمِ مفلوک بر اساس زور و تحميل بوجود آمده و هيچ پديده تحميلي قابل دوام نيست.
حضرت آيت الله خامنه اي با اظهار تاسف از تملق گويي برخي دولت هاي اروپايي در مقابل صهيونيست هايي که درواقع انسان نيستند، افزودند: در دوره اي، ملت فرانسه بعلت ايستادگي رييس جمهور اين کشور در مقابل انگليس و آمريکا، اعتبار سياسي کسب کرد اما اکنون دولتمردان فرانسوي نه فقط در مقابل امريکا بلکه در مقابل رژيم نحسِ نجسِ صهيونيستي نيز اظهار خواري و کوچکي مي کنند که مايه سرشکستگي ملت فرانسه است که خودشان بايد براي آن علاجي پيدا کنند.
رهبر انقلاب در بخش ديگري از سخنانشان معناي حقيقي بسيج را حضور متن مردم در عرصه هاي مختلف دانستند و تاکيد کردند: اين يک اصل مسلم و بدون ترديد است که هرجا مردم در صحنه باشند و وحدت و همبستگي داشته باشند پيروزي قطعي است.
ايشان بسيج را مظهري از همين حضور مبارک خواندند و خاطر نشان کردند: بسيج در همه مراحل و دورانها امتحان صداقت خود را به خوبي پس داده است.
حضرت آيت الله خامنه اي افزودند: هرکس که به ارزشهاي اسلام پايبند است و براي زحمات، مجاهدتها و خدمات بسيج، احترام قائل است، بسيجي به شمار مي رود چه عضو مجموعه و سازمان بسيج باشد چه نباشد.
ايشان توانايي هاي بسيج را، کارگشاي عرصه هاي مختلف خواندند و با اشاره به حضور قشرهاي مختلف مردم و چهره هاي برجسته علمي، فرهنگي، هنري، سياسي و اجتماعي در اين مجموعه افزودند: توانايي هاي بسيج بايد همچنان رشد و ارتقا يابد.
رهبر انقلاب، پايبندي به «الزامات اخلاقي، عملي و اجتماعي» را زمينه ساز رشد و تعالي مستمر بسيج برشمردند و افزودند: تقويت صبر و گذشت و تواضع، افزايش ظرفيتهاي دروني، داشتن جنبه، برخورد با محبت با مردم، و تعامل صحيح با محيط و جامعه و تلاش بي وقفه براي خدمت از جمله الزاماتي است که مي تواند مجموعه بسيج را در پيشبرد اهداف کشور، از تأثيرگذاري روزافزون برخوردار سازد.
ايشان تأکيد کردند: بسيج با اين ويژگي ها مي تواند مايه استقرار، ثبات و ابهت و افتخار نظام باشد که بحمدالله هست.
رهبر انقلاب در بخش پاياني سخنان خود، جوان ها را مورد خطاب قرار دادند و گفتند: بدون هيچ ترديدي، آينده روشن واميد بخش کشور و نظام متعلق به شما است و شما جوانان خواهيد توانست کشور و ملت را به اوج توفيق برسانيد و الگو و نمونه کامل تمدن نوين اسلامي را تشکيل دهيد.
ايشان افزودند: لازمه انجام اين وظايف سنگين از جانب جوانان، تقويتِ دين مداري، تقوا، عفت و پاکيزگي روحي و همچنين علم، نشاط کاري، امانت، خدمات اجتماعي و ورزش است.
در ابتداي اين مراسم، با فرمان حضرت آيت الله خامنه اي فرمانده کل قوا و با رمز «محمد رسول الله» دومين مرحله از رزمايش گردانهاي بسيج با عنوان «الي بيت المقدس» در 9 استان کشور به طور همزمان آغاز شد.
پيش از بيانات رهبر معظم انقلاب سردار سرلشکر محمدعلي جعفري فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با بيان اينکه استکبار جهاني پيکاري سخت، وسيع و چندبعدي را عليه انقلاب آغاز کرده است، گفت: استحکام ساخت دروني نظام نيازمند سازماندهي گسترده بسيج مردمي براي حضور در ميدان هايي است که انقلاب و نظام به آن احتياج دارد.
سرلشکر جعفري با اشاره به بسترسازي مناسب در بسيج براي تحقق فرامين فرمانده کل قوا مجموعه اي از اقدامات صورت گرفته در بسيج در حوزه هاي مختلف از جمله تشکيل شبکه هاي صالحين، امر به معروف و نهي از منکر، سازندگي و محروميت زدايي و کارآفريني، علمي پژوهشي، نخبگاني و اقشاري و ورزشي را به عنوان زير ساختهاي لازم براي توسعه عناصر قدرت آفرين در ساخت دروني نظام نام برد.
همچنين سردار سرتيپ محمدرضا نقدي رييس سازمان بسيج مستضعفين نيز در سخناني با اشاره به جهاد همه جانبه پايگاه هاي مقاومت به عنوان ستون فقرات بسيج گفت: امروز پايگاه هاي بسيج کانون بيداري و تکيه گاه امن براي مردم هستند.
وي تأکيدکرد: دشمن تمام لشکرهاي زر و زور و تزوير و هزاران رسانه را عليه کشور بسيج کند، سوزني از مسير ولايت عقب نشيني نخواهيم کرد.
در ابتداي اين ديدار همچنين جمعي از بسيجيان حاضر در مراسم برنامه ي «پرچمداران تمدن اسلامي» را اجرا کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، ابن شهرآشوب مازندرانی را شخصیتی پر افتخار، درس آموز و جامع الاطراف در فقه، حدیث و ادبیات خواندند و تصریح کردند: تکریم چهرههای برجستهی علمی در تاریخ کشور، موجب تشویق به حرکت بیشتر به سمت قلههای علمی خواهد شد.
ایشان با اشاره به روایات فراوان منقول از ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، افزودند: مستند کردن این روایات کار بسیار مهم و بزرگی است که باید یک جمع فاضل حدیث دان و رجال شناس آن را انجام دهند.
در این مراسم که سران قوا، هزاران نفر از اقشار مختلف مردم و جمعی از مسئولان نظام حضور داشتند، بخشی از ویژگیها و اهداف قیام تاریخساز عاشورا تبیین شد و مداحان اهل بیت علیهم السلام نیز به ذکر مصیبت و مرثیهخوانی پرداختند.
این مراسم تا جمعه 24 آبان (یازدهم محرم الحرام) ادامه خواهد داشت.
حضرت آیت الله خامنهای با تأکید بر لزوم توجه به حساسیتها و اقتضائات زمانی برای استفاده از ظرفیت عظیم حج خاطرنشان کردند: دستگاه استکبار و استعمار تجربه زیادی در آتشافروزیهای مذهبی دارد و در شرایط کنونی باید ظرفیت حج در مقابل این توطئه فعال شود.
ایشان همچنین افزودند: تقابل فرقههای مذهبی به شیعه و سنی محدود نخواهد شد و اگر دشمنان اسلام بتوانند این تقابلها را نهادینه کنند، به جان هم انداختن فرقههای درون اهل سنت و شیعه در دستور کار آنان قرار میگیرد.
رهبر انقلاب، فرصت ایجاد تفاهم در خصوص خواستها و نیازهای مشترک دنیای اسلام را یکی دیگر از ظرفیتهای بینظیر حج خواندند و تأکید کردند: بسیاری از ظرفیتهای حج هنوز ناشناخته است و باید از صاحبان فکر و اندیشه برای کشف و شناسایی این ظرفیتهای جدید استفاده کرد.
ایشان، با تشکر از زحمات دست اندرکاران حج امسال و ارائهی خدمات صحیح و منطقی به زائران، اظهار امیدواری کردند که نعمت بزرگ و ظرفیت تمام نشدنی حج بیش از گذشته در خدمت دنیای اسلام قرار گیرد.
در ابتداي اين ديدار حجت الاسلام و المسلمين قاضي عسگر نماينده ولي فقيه و سرپرست حجاج ايراني در گزارشي مجموعه اقدامات بعثهي مقام معظم رهبري در زمينههاي فرهنگي، معنوي و بينالمللي حج را بيان كرد.
در ادامه، آقای اوحدی رئيس سازمان حج و زيارت نيز گزارشي از عملكرد بخش اجرايي و عملياتي حج امسال و نحوهي رسيدگي به كاروانهاي اعزامي ارائه كرد.
حضرت آیت الله خامنهای خطاب به بانوی ووشوکار کشورمان گفتند: شما با نمایش شخصیت و هویت زن مسلمان ایرانی نشان دادید که در میادین ورزشی نیز یک زن مسلمان میتواند با حفظ حجاب و حدود دینی، حضوری مقتدر و عزت آفرین داشته باشد.
رهبر انقلاب، دفاع علنی این بانوی ورزشکار از جمهوری اسلامی را امتیاز دیگری برای وی برشمردند و افزودند: یکی از برنامههای ثابت جنگ روانی دشمنان علیه جمهوری اسلامی، القای این ادعای نادرست است که نخبگان عرصههای مختلف با نظام اسلامی میانهای ندارند که شما با اقدام خود، وابستگی به نظام اسلامی را از یک سکوی جهانی اعلام کردید.
ایشان، نفس حضور جوانان ورزشکار ایران اسلامی در میادین بینالمللی را ارزشمند دانستند و افزودند: خدا را بخاطر وجود جوانانی همانند شما شکر میکنم.
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی در گذشت مجاهد صادق و یار وفادار و معتمد امام راحل آقای حاج حبیب الله عسگراولادی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسّف و تأثّر، خبر درگذشت مجاهد صادق و یار وفادار و معتمَد امام راحل، جناب آقای حاج حبیبالله عسگراولادی را دریافت كردم. عمر با بركت این مبارز خستگیناپذیر یكسره در خدمت اسلام و برپایی و استقرار نظام اسلامی سپری شد و از دوران جوانی تا آخرین سالها، همّت و تلاش و مجاهدت مخلصانهاش در این راه كاستی نگرفت. در دوران طاغوت، از نخستین روزهای مبارزات ملّت و روحانیّت، در كنار امام بزرگوار و در صفوف پر خطر حضور یافت و رنج سالها زندان و اسارت را صبورانه تحمّل كرد و پس از پیروزی انقلاب و برپایی جمهوری اسلامی، در سنگرهای حسّاس و اثرگذار خدمات صادقانه ارائه كرد و تا آخر عمر پر ماجرای خود از كار و تلاش فروگذار نكرد. رحمت و فضل الهی را برای ایشان مسئلت میكنم و به بازماندگان و دوستان محترم ایشان تسلیت میگویم.
سیّد علی خامنهای
ملت متکی به قدرت درونی از اخم و تحریم دشمن متلاطم نمیشود/ دولت و کنگره امریکا تحت تسلط سرمایهداران و کمپانیهای رژیم نامشروع صهیونیستی هستند (۱۳۹۲/۰۸/۱۲ - ۱۱:۲۲)
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سه حادثه تاریخی روز 13 آبان، گفتند: تبعید امام (ره) در سال 1343 به دلیل سخنرانی ایشان بر ضد کاپیتولاسیون که به مأموران و نظامیان امریکایی در ایران، مصونیت قضایی می بخشید، کشتار بیرحمانه دانش آموزان در تهران به دست مأموران رژیم دیکتاتورِ مورد حمایت امریکا در سال 1357 و حرکت متقابل و شجاعانه دانشجویان در تسخیر سفارت امریکا در سال 1358، هر سه، به نحوی به دولت امریکا مربوط است، و به همین علت روز 13 آبان روز ملی مبارزه با استکبار نامگذاری شده است.
ایشان سخنان خود را با تبیین واژه قرآنی استکبار ادامه دادند اما پیش از آن یک نکته را متذکر شدند و افزودند: جوانان مؤمن و شجاع دانشجو که در سال 1358، سفارت امریکا را تسخیر کردند، حقیقت و هویت واقعی این سفارتخانه را که در واقع لانه جاسوسی بود، کشف کردند و در مقابل دیدگان مردم دنیا قرار دادند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در آن روز، جوانان ما نام سفارت امریکا را لانه جاسوسی گذاشتند و امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه، سفارتخانه های امریکا در کشورهای اروپایی که شرکای امریکا هستند، لانه جاسوسی نامگذاری می شود که این موضوع نشان می دهد جوانان ما بیش از سی سال، از تقویم تاریخ دنیا جلوتر بودند.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از بیان این نکته، درخصوص معنای استکبار گفتند: استکبار به انسانها و دولتهایی اطلاق می شود که دخالت در امور ملتهای دیگر و تحمیل بر دیگران را حق خود می دانند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند.
ایشان افزودند: نقطه مقابل استکبار، ملتها و انسانهایی هستند که زیر بار زورگویی، مداخله جویی و تحمیل قدرت استکباری نمی روند و با آن مبارزه می کنند که ملت ایران از اینگونه ملتهاست.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه دولت امریکا دولتی استکباری است که برای خود حق مداخله در امور همه ملتها را قائل است، افزودند: ملت ایران با انقلاب خود، در واقع در مقابل زورگویی و تسلط امریکا ایستاد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، ریشه مستکبرین را در داخل قطع کرد و برخلاف برخی کشورها، این کار را نیمه تمام نگذاشت که چوب آن را بخورد.
ایشان با تأکید بر اینکه مماشات با مستکبر، هیچ فایده ای برای کشورها و ملتها ندارد، گفتند: رویکرد استکباری امریکا موجب شده است که ملتها نسبت به آن، یک حس بی اعتمادی و بیزاری داشته باشند ضمن اینکه تجربه نشان داده است که هر ملت و دولتی که به امریکا اعتماد کند، ضربه خواهد خورد، حتی اگر از دوستان امریکا باشد.
رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص به چند نمونه تاریخی از جمله اعتماد دکتر مصدق به امریکاییها و پاسخ امریکا با کودتای 28 مرداد و همچنین بی وفایی امریکاییها به محمدرضا پهلوی بعد از فرار او از ایران، اشاره و تأکید کردند: امروز، در میان ملتها، منفورترین قدرتها، امریکا است.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: اگر امروز یک نظرسنجی عادلانه و سالم در دنیا، انجام شود، دیدگاه مردم دنیا، به هیچ دولتی به اندازه دولت امریکا، منفی نخواهد بود.
ایشان در جمع بندی این بخش از سخنان خود تأکید کردند: بنابراین موضوع ستیزه با استکبار و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، یک مسئله اساسی و برخاسته از تحلیلی درست است.
رهبر انقلاب اسلامی، همه جوانان را به تحلیل صحیح و دقت در موضوع مبارزه با استکبار توصیه کردند و افزودند: جوانان اول انقلاب نیازی به تحلیل در مورد مبارزه با امریکا نداشتند زیرا ظلم و ستم امریکا و حمایت آن از رژیم بی رحم طاغوت را دیده بودند اما جوان امروز باید با تحقیق و تحلیل درست دریابد که چرا ملت ایران با استکبار و رویکردهای امریکا مخالف است و دلیل بیزاری ملت ایران از امریکا چیست؟
رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان چند نکته مهم و اساسی درباره مسائل جاری با امریکا، پرداختند. ایشان، ضمن حمایت از مجموعه مسئولان و مذاکره کنندگان با پنج به علاوه یک، تأکید کردند: اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود می باشند و «هیچ کس نباید آنها را تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند».
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اینکه مذاکرات با شش کشوری که امریکا نیز جزو آنهاست فقط درباره مسئله هسته ای است ولاغیر افزودند: بأذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمی کنیم بلکه تجربه ای در اختیار ملت قرار می گیرد که مثل تجربه تعلیق موقت غنی سازی در سالهای 82 و 83، ظرفیت فکری و تحلیلی مردم را بالا خواهد برد.
رهبر انقلاب در تشریح بیشتر نتایج آن تجربه ملی افزودند: یک دهه قبل در مذاکرات با اروپایی ها، با نوعی عقب نشینی، تعلیقی را که در واقع تحمیل شده بود پذیرفتیم اما بعد از دو سال تعلیق و تعطیلی بسیاری از کارها، همه فهمیدیم که حتی با این گونه کارها، مطلقاً امیدی به همکاری طرفهای غربی وجود نخواهد داشت.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: اگر این کار را نمی کردیم ممکن بود برخی مدعی شوند که اگر یک بار عقب نشینی می کردید مشکلات حل و پرونده هسته ای عادی می شد، اما با تجربه تعلیق موقت، همه درک کردند که طرفهای ما دنبال اهداف دیگری هستند، لذا کار و پیشرفت را مجدداً شروع کردیم.
ایشان تفاوت وضع هسته ای امروز ایران با یک دهه قبل را تفاوت از زمین تا آسمان خواندند و ضمن اعلام حمایت جدی و محکم از مسئولان مسائل جاری با امریکا افزودند: به مذاکرات جاری خوش بین نیستم چرا که معلوم نیست نتایجی را که ملت انتظار دارد به همراه بیاورد اما معتقدیم این تجربه ایرادی ندارد به شرط اینکه ملت بیدار باشد و بداند چه اتفاقی دارد می افتد.
رهبر انقلاب با انتقاد شدید از برخی عناصر «تبلیغات چیِ ساده لوح یا مغرض» افزودند: بعضی با خط گیری از رسانه های بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی، اینگونه القا کنند که اگر در مسئله هسته ای تسلیم شویم، همه مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی حل می شود.
ایشان در اثبات بطلان این ترفند تبلیغاتی، به توطئه ها و طرحهای ضد ایرانی امریکا قبل از مطرح شدن بحث هسته ای ایران استناد کردند و از همه ملت بویژه جوانان دانشجو و دانش آموز خواستند که در این زمینه تفکر و تأمل کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با طرح چند سؤال افزودند: آیا اول انقلاب که امریکا تحریم های ایران را برقرار کرد و آن را ادامه داد مسئله هسته ای در میان بود؟ آیا هنگام هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران و قتل عام 290 سرنشین آن، بهانه ای به نام مسئله هسته ای وجود داشت؟ آیا در سالهای اول انقلاب که امریکایی ها طرح کودتای پایگاه شهید نوژه را اجرا کردند موضوع هسته ای مطرح بود؟ آیا حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی امریکا از گروههای ضد انقلاب پس از پیروزی انقلاب به علت فعالیتهای هسته ای ایران بود؟
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به پاسخهای منفی این سئوالات تأکید کردند: بنابراین مسئله هسته ای، بهانه ای بیش نیست و فرضاً اگر روزی این مسئله با عقب نشینی ما حل شود آنها برای ادامه دشمنی با ایران عزیز، دهها بهانه دیگر از جمله پیشرفتهای موشکی، مخالفت ملت ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت را مطرح می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی پس از استناد به این واقعیات تأکید کردند: دشمنی امریکایی ها با جمهوری اسلامی به این علت است که ملت ایران با رد خواستهای آنها، معتقد است امریکا علیه ایران هیچ غلطی نمی تواند بکند.
ایشان افزودند: امریکا با موجودیت جمهوری اسلامی و با «نفوذ و اعتبار و اقتدار نظام منتخب ملت ایران»، مخالف است. همانگونه که اخیراً یکی از سیاستمداران و عناصر فکری امریکا به صراحت اعلام کرد ایران چه اتمی باشد چه نباشد خطرناک است چرا که دارای نفوذ و اقتدار است و به قول خودشان هژمونی ایران بر منطقه حاکم شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: مسئله هسته ای بهانه است و امریکاییها زمانی از خصومت دست بر می دارند که ملت ایران، به ملتی منزوی، بی اعتبار، و بی احترام تبدیل شود.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، نگاه به درون و تکیه بر قدرت داخلی را راه حل واقعی مسائل و مشکلات موجود دانستند و خاطرنشان کردند: اگر ملتی به قدرت و تواناییهای خود متکی بود از اخم یا تحریم دشمن متلاطم نمی شود و ما باید دنبال تحقق این هدف باشیم.
ایشان افزودند: همه حرف ما با مسئولان گذشته و امروز این است که برای پیشرفت و گشایش کارها، به ظرفیتهای متنوع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تکیه کنید.
رهبر انقلاب در همین زمینه تحرک دیپلماسی را هم بسیار لازم خواندند و افزودند: تکیه بر تواناییهای درونی به معنای نفی دیپلماسی نیست اما باید توجه داشت تحرک دیپلماسی تنها بخشی از کار است و محور اصلی، اتکا به توانایی داخلی است که می تواند پای میز مذاکره نیز اعتبار و اقتدار بیاورد.
رهبر انقلاب اسلامی توجه ملت و مسئولان را به این نکته مهم جلب کردند که ایران در مواجهه با دشمنان، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، هیچگاه دچار استیصال نشده و از این پس هم نخواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین دلیل این سخن، افزودند: ما در دهه اول انقلاب، بسیاری از ابزارهای مادی از جمله پول، سلاح، تجربه، سازماندهی و نیروی مسلح کارآمد نداشتیم در حالیکه جبهه مقابل انقلاب اسلامی، یعنی رژیم بعث صدام و قدرتهای غربی و شرقی حامی او، در اوج قدرت و توانایی بودند، ولی نتوانستند ملت ایران را به زانو درآورند.
ایشان گفتند: اکنون شرایط ملت ایران و جبهه مقابل او، با آن سالها کاملاً متفاوت است زیرا جمهوری اسلامی ایران، دارای علم، فناوری، سلاح، اعتبار بین المللی و میلیونها جوان بااستعداد و آماده به کار است در حالیکه جبهه مقابل او یعنی امریکاییها و شرکای آنها، دارای مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی و اختلاف های فراوان هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، اختلاف های سیاسی در امریکا و تعطیلی شانزده روزه دولت امریکا، مشکلات بزرگ اقتصادی و کسری درآمد هزاران میلیارد دلاری، و اختلاف های عمیق اروپا و امریکا در مسائل گوناگون از جمله حمله نظامی به سوریه را نمونه هایی از وضعیت کنونی جبهه مقابل ملت ایران برشمردند و تأکید کردند: امروز، ملت ایران، آگاه، مقتدر و دارای پیشرفت است و قابل مقایسه با بیست یا سی سال پیش نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته آنها فشار خواهند آورد اما باید با تکیه بر توانایی های داخلی خود این فشارها را تحمل، و از آنها عبور کنیم.
ایشان بار دیگر با حمایت از اقدامات و تلاش های دولت محترم و مسئولان، در عرصه دیپلماسی و مذاکرات، خاطرنشان کردند: این اقدام، یک تجربه و احتمالاً یک کار مفید است. اگر نتیجه گرفته شود چه بهتر اما اگر نتیجه گرفته نشد، معنایش این خواهد بود که برای حل مشکلات، کشور باید روی پای خود بایستد.
رهبر انقلاب اسلامی در عین حال گفتند: توصیه قبلی خود را یک بار دیگر تکرار می کنم؛ نباید به دشمنی که لبخند می زند، اعتماد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: توصیه من به مسئولین عرصه دیپلماسی و مذاکره این است که مراقب باشید، لبخند فریب گرانه دشمن، شما را دچار اشتباه و خطا نکند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مسئولان، به اظهار نظرها و اقدامات طرف مقابل، دقت و توجه لازم را داشته باشند. آنها از یک طرف لبخند می زنند و اظهار تمایل به مذاکره می کنند اما از طرف دیگر بلافاصله می گویند، همه گزینه ها روی میز است. حالا مثلاً چه غلطی می خواهند بکنند معلوم نیست.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان یکی از سیاستمداران امریکایی که خواستار بمباران اتمی ایران شده بود، خاطرنشان کردند: اگر امریکاییها راست می گویند که در مذاکرات جدی هستند، باید به دهان این افراد یاوه گو بزنند و دهان آنها را خرد کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: دولتی که دارای این توهم است که نسبت به مسائل جهان و مسائل هسته ای، مسئولیت دارد، غلط می کند، که کشور دیگری را تهدید هسته ای کند.
ایشان افزودند: امروز، امریکاییها به دلیل تسلط سرمایه داران قدرتمند و کمپانیهای صهیونیستی بر دولت و کنگره، بیشترین رودربایستی را با محافل و رژیم منحط صهیونیستی دارند و بیچاره ها مجبورند ملاحظه آنها را بکنند اما ما که مجبور نیستیم ملاحظه آنها را داشته باشیم.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: ما از روز اول گفتیم، اکنون هم می گوییم و در آینده نیز خواهیم گفت که ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم نامشروع و حرام زاده می دانیم.
ایشان با اشاره به هوشیاری ملت و مسئولان خاطرنشان کردند: ما از هر اقدام مسئولان که در جهت مصلحت کشور باشد، حمایت می کنیم اما این توصیه را هم به مردم و مسئولان و بویژه جوانان، داریم که چشم های خود را کاملاً باز کنید زیرا تنها راه رسیدن به اهداف ملت، حفظ آگاهی و هوشیاری است.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان گفتند: امیدواریم با لطف و عنایت الهی، جوانان با روحیه شاداب خود، کشور را تحویل بگیرند و با ابتکارهای خود، آن را به قله ها برسانند.
امروز نَفس گرم شما جوانان عزيز در اين حسينيّه يادآور و نشانهى همان حماسه و شورى است كه در طول سالهاى گوناگون از اوّل انقلاب تا امروز، پشتيبان و حمايتكننده و تضمينكنندهى حركت انقلابى ملّت ايران بوده است. نعمت بزرگ خدا بر اين كشور و بر نظام جمهورى اسلامى، وجود جوانها است؛ با انگيزههاى روشن، استوار، متّكى به منطق و با دلهاى پاك و نيّتهاى صاف و خالص.
جلسهى امروز ما به مناسبت يادبود حوادث سيزدهم آبان است كه در طول سالهاى گوناگون - پيش از انقلاب و پس از پيروزى انقلاب - در كشور اتّفاق افتاده است. سه حادثه است: حادثهى تبعيد امام در سال ۴۳، حادثهى كشتار بىرحمانهى دانشآموزان در تهران در سال ۵۷، و حادثهى حركت شجاعانهى دانشجويان در تسخير لانهى جاسوسى در سال ۵۸؛ هر سه حادثه به نحوى مربوط ميشود به دولت ايالات متّحدهى آمريكا. در سال ۴۳ امام (رضوان الله تعالى عليه) به خاطر اعتراض عليه كاپيتولاسيون - كه به معناى حفظ امنيّت مأموران آمريكايى در ايران و مصونيّت قضايى آنها بود - تبعيد شدند؛ پس قضيّه مربوط شد به آمريكا. در سال ۵۷ رژيم وابستهى به آمريكا در خيابانهاى تهران دانشآموزان را به قتل رساند و آسفالت خيابانهاى تهران به خون نوجوانان ما رنگين شد، براى دفاع از رژيم وابستهى به آمريكا؛ اين هم مربوط شد به آمريكا. در سال ۵۸ ضربتِ متقابل بود؛ يعنى جوانان شجاع و مؤمن دانشجوى ما به سفارت آمريكا حمله كردند و حقيقت و هويّت اين سفارت را كه عبارت بود از لانهى جاسوسى كشف كردند و در مقابل چشم مردم دنيا گذاشتند. آن روز جوانهاى ما اسم سفارت آمريكا را گذاشتند لانهى جاسوسى، امروز بعد از گذشت سى و چند سال از آن روز، اسم سفارتخانههاى آمريكا در نزديكترين كشورها به آمريكا - يعنى كشورهاى اروپايى - شده است لانهى جاسوسى؛ يعنى جوانهاى ما سى سال از تقويم تاريخ دنيا جلو بودند. اين قضيّه هم مربوط به آمريكا بود. سه حادثه، هركدام [هم] بهنحوى مرتبط با دولت ايالات متّحدهى آمريكا و مناسبات آن با ايران. لذا روز سيزدهم آبان را - كه مثل فردا است - نامگذارى كردند "روز مبارزهى با استكبار".
استكبار يعنى چه؟ استكبار يك تعبير قرآنى است؛ در قرآن كلمهى استكبار به كار رفته است؛ آدم مستكبر، دولت مستكبر، گروه مستكبر، يعنى آن كسانى و آن دولتى كه قصد دخالت در امور انسانها و ملّتهاى ديگر را دارد، در همهى كارهاى آنها مداخله ميكند براى حفظ منافع خود؛ خود را آزاد ميداند، حقّ تحميل بر ملّتها را براى خود قائل است، حقّ دخالت در امور كشورها را براى خود قائل است، پاسخگو هم به هيچكس نيست؛ اين معناى مستكبر است. نقطهى مقابل اين جبههى ظالم و ستمگر، گروهى هستند كه با استكبار مبارزه ميكنند؛ مبارزهى با استكبار يعنى چه؟ يعنى در درجهى اوّل زير بار اين زورگويى نرفتن؛ معناى استكبارستيزى يك چيز پيچوخمدارِ پيچيدهاى نيست؛ استكبارستيزى يعنى يك ملّتى زير بار مداخلهجويى و تحميل قدرت استكبارگر يا انسان مستكبر يا دولت مستكبر نرود؛ اين معناى استكبارستيزى است. من البتّه انشاءالله در آينده در يك فرصتى با شما جوانها، دانشجوها، دانشآموزان دربارهى استكبار و استكبارستيزى يك صحبت مفصّلى بايد بكنم كه الان مجال آن نيست؛ اجمالاً اين معناى استكبار و اين معناى استكبارستيزى است.
ملّت ايران كه خود را استكبارستيز ميداند، بهخاطر اين است كه زير بار تحميل دولت آمريكا نرفته است. دولت آمريكا يك دولت استكبارى است، حقّ مداخلهى در كشورها را براى خود قائل است، جنگافروزى ميكند، در امور كشورها مداخله ميكند؛ امروز مشاهده ميكنيد [كه] اين قضيّه ديگر از محدودهى كشورهاى آسيا و آفريقا و آمريكاى لاتين فراتر رفته است، به اروپا رسيده؛ در امور آنها هم دخالت ميكنند. ملّت ايران در مقابل اين استكبارى كه دولت ايالات متّحده داشت و دخالتى كه ميكرد و زورگوئىاى كه ميكرد و تسلّطى كه بر كشور عزيز ما در طول سالها براى خود درست كرده بود، ايستاد. حكومت طاغوتىِ پادشاهى، يك حكومت وابستهى به آمريكا بود بدون پشتوانهى داخلى؛ با تكيهى به آمريكا در ايران هر كارى ميخواستند ميكردند؛ به مردم ظلم ميكردند، حقوق مردم را غصب ميكردند، بين مردم تبعيض قائل ميشدند، كشور را از رشد و ترقّى و توسعهاى كه حقّ طبيعى و تاريخى آن بود باز داشته بودند، براى خاطر اينكه منافع آمريكا را در ايران تأمين كنند. ملّت ايران ايستاد، انقلاب كرد، بعد هم ريشههاى مستكبرين را در كشور قطع كرد؛ مثل بعضى از كشورهاى ديگر نبود كه مقابلهى با استكبار كردند امّا كار را نيمهتمام گذاشتند و چوبش [را] هم خوردند.
بنده در يك كشورى - كه اسم نمىآورم - كه با انگليسها مبارزه كرده بودند و سالها ظلم و جور انگليسها را با مبارزهى خودشان تمام كرده بودند و استقلال پيدا كرده بودند، ديدم كه مجسّمهى يك سردار انگليسى را در يكى از مراكز مهمّ تفريحى خودشان نصب كردند! گفتيم خب اين ديگر چيست؟ اسم آن مركز را هم، به اسم آن مستكبرِ مستعمرى كه هزاران جنايت در آنجا كرده بود، گذاشته بودند! البتّه از اين ملاحظهكارى و مماشاتكارى هم سودى نبردند؛ يعنى فشار بر آن كشور ادامه داشت، هنوز هم [ادامه] دارد؛ مماشات با مستكبر براى هيچ كشورى سود به ارمغان نمىآورد. جمهورى اسلامى ايران و انقلاب عظيم اين ملّت با استكبارِ آمريكايى در افتاد و كار را نيمهكاره هم رها نكرد؛ چون ضربِ دستِ آمريكا را در طول سالهاى متمادى بر روى پوست و گوشت خود احساس كرده بود؛ ميفهميد اينها چه كسانى هستند، چه هستند.
اين رويكرد استكبارى كه آمريكايىها دارند و از دهها سال پيش تا امروز هم ادامه دارد، موجب شده است كه در ملّتهاى دنيا يك احساس بىاعتمادى و بيزارى نسبت به دولت آمريكا بهوجود بيايد؛ اين مخصوص كشور ما نيست؛ هر ملّتى به آمريكا اعتماد كرد، ضربه خورد؛ حتّى آن كسانى كه دوست آمريكا بودند. حالا در كشور ما دكتر مصدّق به آمريكايىها اعتماد كرد؛ براى اينكه بتواند خود را از زير فشار انگليسها نجات بدهد، به آمريكايىها متوسّل شد؛ آمريكايىها به جاى اينكه به دكتر مصدّق كه به آنها حسن ظن پيدا كرده بود كمك كنند، با انگليسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اينجا و كودتاى ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد كرد، كتكش را [هم] خورد؛ حتّى كسانى كه با آمريكا ميانهشان هم خوب بود و به آمريكا اعتماد كردند، ضربهاش را خوردند. روابط رژيم طاغوتى سابق با آمريكا خيلى صميمى بود، در عين حال زيادهخواهىِ آمريكا آنها را هم به ستوه آورده بود؛ همين كاپيتولاسيونى را كه گفتيم - مصونيّت قضائى مأمورين آمريكا - تحميل كردند بر آنها؛ آنها هم پشتوانهاى جز آمريكا نداشتند، مجبور شدند قبول كردند.
معناى كاپيتولاسيون اين است كه اگر چنانچه يك گروهبان آمريكايى بزند توى گوش يك افسر ارشد ايرانى، كسى حق ندارد او را تحت تعقيب قرار بدهد. اگر يك مأمور خُردهپاى آمريكايى در تهران به يك مرد شريف ايرانى يا به يك زن شريف ايرانى تعدّى بكند، كسى حق ندارد او را تحت تعقيب قرار بدهد؛ آمريكايىها ميگويند حق نداريد، خودمان قضيّه را حل ميكنيم؛ ذلّت يك ملّت از اين بيشتر نميشود. اين را تحميل كردند، دوستشان هم بود، به دوست خودشان هم رحم نكردند. همين محمّدرضا را بعد از آنكه از ايران فرار كرد و يك مدّت كوتاهى به آمريكا رفت، از آنجا بيرون كردند، او را نگه نداشتند؛ يعنى اينقدر هم به او وفادارى نكردند؛ اينجورى هستند.
ملّتها و حتّى دولتها به آمريكا بىاعتمادند به خاطر همين رفتار و رويكردى كه در سياست آمريكايىها هست. هركسى اعتماد كرد به آمريكا، ضربهاش را خورد؛ لذا امروز در ميان ملّتها شايد بشود گفت منفورترين قدرتهاى دنيا آمريكا است. اگر يك نظرسنجى عادلانه و سالمى در دنيا بين ملّتها انجام بگيرد، گمان نميكنم نمرهى منفى هيچ دولتى به پاى نمرهى منفى دولت آمريكا برسد؛ در دنيا امروز وضع اينها اينجورى است؛ ميشنويد ديگر حرفهايى كه اروپايىها امروز دارند عليه آمريكايىها ميزنند. خب، بنابراين مسئلهى ستيزهى با استكبار و روز ملّى استكبارستيزى يك مسئلهى اساسى است، يك مسئلهى برخاستهى از تحليل درست و حرف درست است. و شما جوانهاى عزيز و ميليونها جوانى كه در سرتاسر كشور هستند، مثل شما دانشجو و دانشآموزند، بايد تحليل درستى داشته باشيد از اين قضايا. خب، جوانِ اوّلِ انقلاب احتياج به تحليل نداشت و تحليل نميخواست، همهچيز برايش روشن بود، چون همهچيز را خودش به چشم خود ديده بود؛ حضور آمريكايىها را، قساوت آمريكايىها را، ساواكِ دستآموزِ آمريكايىها را، امّا امروز شما بايد فكر كنيد، تحليل كنيد، دقّت كنيد؛ صِرف [گفتن با] زبان نباشد؛ معلوم باشد چرا ملّت ايران با استكبار مخالف است؛ چرا با رويكردهاى ايالاتمتّحدهى آمريكا مخالف است؛ اين بيزارى ناشى از چيست؛ اين را جوانِ امروز بايستى بدرستى و با تحقيق بفهمد.
خب، دربارهى مسائل جارى ما با آمريكا - كه اين روزها محلّ بحث است - چند نكته را من عرض بكنم؛ سئوال است در ذهنها. اوّلاً يك تذكّر مهم و لازمى را بدهم: هيچكس نبايد اين مجموعهى مذاكرهكنندگان ما را با مجموعهى شامل آمريكا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوهى يك - سازشكار بداند؛ اين غلط است؛ اينها مأموران دولت جمهورى اسلامى ايران هستند، اينها بچّههاى خودمان هستند، بچّههاى انقلابند؛ يك مأموريّتى را دارند انجام ميدهند. كار سختى هم هست [كه] بر عهدهى اينها است؛ دارند با تلاش فراوان آن كارى را كه بر عهدهى آنها است انجام ميدهند. بنابراين نبايد مأمورى را كه مشغول يك كارى است و مسئول يك فرايندى است مورد تضعيف يا توهين يا بعضى از تعبيراتى كه گاهى شنيده ميشود - كه اينها سازشكارند، و مانند اينها - قرار داد؛ نه، اين حرفها نيست. اين را هم توجّه داشته باشيد، اين مذاكرهاى كه امروز دارد انجام ميگيرد با شش كشور - كه آمريكا هم جزو اين شش كشور است - فقط در مورد مسائل هستهاى است و لاغير. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانى گفتم [كه] مذاكره در موضوعات خاص اشكالى ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبين نيستم به مذاكره، لكن ميخواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم به اذنالله ضررى نميكنيم.
يك تجربهاى در اختيار ملّت ايران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد - اين تجربه ظرفيّت فكرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمينهى تعليق غنىسازى انجام گرفت، كه آنوقت تعليق غنىسازى را در مذاكرات با همين اروپايىها، جمهورى اسلامى براى يك مدّتى پذيرفت. خب ما دو سال عقب افتاديم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهميديم كه با تعليق غنىسازى، اميد همكارى از طرف شركاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعليق اختيارى را - كه البتّه بهنحوى تحميل شده بود، لكن ما قبول كرديم، مسئولين ما قبول كردند - آن روز قبول نكرده بوديم، ممكن بود كسانى بگويند خب يك ذرّه شما عقبنشينى ميكرديد، همهى مشكلات حل ميشد، پروندهى هستهاى ايران عادى ميشد. آن تعليق غنىسازى اين فايده را براى ما داشت كه معلوم شد با عقبنشينى، با تعليق غنىسازى، با عقب افتادن كار، با تعطيل كردن بسيارى از كارها مشكل حل نميشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب ديگرى است؛ اين را ما فهميديم، لذا بعد از آن شروع كرديم غنىسازى را آغاز كردن. امروز وضعيّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمين تا آسمان فرق كرده؛ آن روز ما چانه ميزديم سرِ دو، سه سانتريفيوژ، [ در حالى كه] امروز چندين هزار سانتريفيوژ مشغول كارند. جوانهاى ما، دانشمندان ما، محقّقين ما، مسئولين ما همّت كردند، كارها را پيش بردند. بنابراين از مذاكراتى هم كه امروز در جريان است، ما ضررى نخواهيم كرد. البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبين نيستم؛ من فكر نميكنم [از] اين مذاكرات آن نتيجهاى را كه ملّت ايران انتظار دارد، بهدست بيايد، لكن تجربهاى است و پشتوانهى تجربى ملّت ايران را افزايش خواهد داد و تقويت خواهد كرد؛ ايرادى ندارد امّا لازم است ملّت بيدار باشد. ما از مسئولين خودمان كه دارند در جبههى ديپلماسى فعّاليّت ميكنند، كار ميكنند، قرص و محكم حمايت ميكنيم، امّا ملّت بايد بيدار باشد، بداند چه اتّفاقى دارد مىافتد [تا] بعضى از تبليغاتچىهاى مواجببگير دشمن و بعضى از تبليغاتچىهاى بىمزدومواجب - از روى سادهلوحى - نتوانند افكار عمومى را گمراه كنند.
يكى از ترفندها و خلافگويىها اين است كه اينجور القا كنند به افكار عمومى مردم كه اگر ما در قضيّهى هستهاى، تسليم طرف مقابل شديم، همهى مشكلات اقتصادى و معيشتى و غيره حل خواهد شد؛ اين را دارند تبليغ ميكنند. البتّه تبليغاتچىهاى خارجى با شيوههاى كاملاً ماهرانهى تبليغاتى خط ميدهند، در داخل هم بعضى از روى سادهلوحى و بدون اينكه نيّت سوئى داشته باشند، بعضى هم واقعاً از روى غرض همين را دارند تبليغ ميكنند كه اگر ما در اين قضيّه كوتاه آمديم و تسليم شديم در مقابلِ طرف مقابل، همهى مشكلات اقتصادى و مانند اينها حل خواهد شد؛ اين خطا است. چرا خطا است؟ چند علّت دارد. من مايلم شما جوانهاى عزيزمان - هم شما كه در اين جلسه تشريف داريد، هم قشر جوان فرهمند ما، قشر جوان آگاه ما، جوان پرانگيزهى ما، دانشجويان ما، دانشآموزان ما در سرتاسر كشور كه من يكوقت گفتم شماها افسران جنگ نرميد - فكر كنيد روى اين مسائل.
يك مسئله اين است كه دشمنى آمريكا با ملّت ايران و با جمهورى اسلامى اصلاً حول محور هستهاى نيست؛ اين خطا است اگر خيال كنيم كه دعواى آمريكا با ما سرِ قضيّهى هستهاى است؛ نه، قضيّهى هستهاى بهانه است؛ قبل از اينكه مسئلهى هستهاى مطرح باشد، همين دشمنىها، همين مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر يك روزى هم مسئلهى هستهاى حل شد - فرض كنيد جمهورى اسلامى عقبنشينى كرد؛ همانكه آنها ميخواهند - خيال نكنيد مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانهى ديگر را بهتدريج پيش ميكشند: چرا شما موشك داريد؟ چرا هواپيماى بدون سرنشين داريد؟ چرا با رژيم صهيونيستى بديد؟ چرا رژيم صهيونيستى را به رسميّت نمىشناسيد؟ چرا از مقاومت در منطقهى به قول خودشان خاورميانه حمايت ميكنيد؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ مسئله اين نيست كه اينها سرِ قضيّهى هستهاى با جمهورى اسلامى اختلاف پيدا كرده باشند؛ نه، تحريم آمريكا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبهروز هم بيشتر شده است، تا امروز كه خب به نقطهى بالايى رسيده. دشمنىهاى ديگر [هم ]كردند: اينها هواپيماى جمهورى اسلامى ر ا سرنگون كردند، ۲۹۰ انسان مسافر را كشتند؛ اينها اوايل انقلاب هنوز مردم از هيجان انقلاب بيرون نيامده، كودتاى پايگاه شهيد نوژه را به راه انداختند، عليه انقلاب كودتا كردند؛ اينها از ضدّانقلابها در هر نقطهاى از كشور كه بودند حمايت كردند؛ به ضدّانقلاب سلاح دادند و مانند اينها؛ همان كارى كه بعدها در بعضى كشورهاى ديگر كردند، در اينجا[هم] اين كارها را كردند. مسئله مسئلهى هستهاى نيست؛ بايد همه به اين توجّه داشته باشند. اين نيست كه ما خيال كنيم دشمنى آمريكا با جمهورى اسلامى ايران بهخاطر مسئلهى هستهاى است؛ نه، مسئله مسئلهى ديگرى است؛[ مسئله اين است كه] ملّت ايران به خواستههاى آمريكا نه گفت، ملّت ايران گفت آمريكا عليه ما هيچ غلطى نميتواند بكند. اينها با موجوديّت جمهورى اسلامى مخالفند، با نفوذ و اقتدار جمهورى اسلامى مخالفند. همين اواخر يكى از سياستمداران و از عناصر فكرى آمريكا گفت - و گفتهى او پخش شد، اين مسئلهى پنهانى هم نيست - كه ايران چه اتمى باشد، چه اتمى نباشد، خطرناك است. اين شخص صريحاً گفت نفوذ و اقتدار ايران - به قول خودشان هژمونى ايران - در منطقه خطرناك است؛ ايرانى كه امروز از اعتبار برخوردار است، از احترام برخوردار است، از اقتدار برخوردار است. آنها با اين دشمنند، با اين مخالفند. آن روزى اينها راضى ميشوند كه ايران يك ملّت ضعيف، كنارمانده، منزوى، بىاعتبار و بىاحترام باشد؛ مسئله مسئلهى هستهاى نيست. اين يك مطلب.
مطلب ديگر اين است كه ما براى مسائل اقتصادى كشور همهى تلاشمان بايستى متمركز باشد بر روى مسائل داخلى؛ آن پيشرفتى، آن گشايشى ارزش دارد كه متّكى باشد به قدرت درونى يك ملّت. يك ملّت اگر به قدرت خود، به توانايىهاى خود متّكى بود، ديگر از اخم يك كشور، از تحريم يك كشور متلاطم نميشود؛ اين را بايد ما حل كنيم. همهى حرف ما با مسئولين - چه مسئولين گذشته، چه مسئولين امروز - همين است كه بايد براى گشايش مسائل كشور و مشكلات كشور، از جمله مشكلات اقتصادى، نگاه به درون باشد. ما در كشور ظرفيّتهاى زيادى داريم؛ از ظرفيّتهاى اين ملّت كه عبارت است از، هم امكانات انسانى، هم امكانات طبيعى، هم امكانات جغرافيايى و موقعيّت منطقهاى بايد استفاده كرد. البتّه ما از تحرّك ديپلماسى هم حمايت ميكنيم. وقتى ميگوييم از درون بايستى كارها اصلاح بشود، معنايش اين نيست كه چشممان را ببنديم، تحرّك ديپلماسى نداشته باشيم، با دنيا كار نكنيم؛ چرا، تحرّك ديپلماسى، حضور ديپلماسى كار بسيار لازمى است - مسئولينى كه اين كارها را ميكنند، بخشى از كارهايند - لكن تكيه بايست بر روى مسائل داخلى باشد. در عرصهى ديپلماسى هم آن كشورى موفّق است كه متّكى باشد به نيروى درونزا؛ آن دولتى ميتواند در پشت ميز مذاكرهى ديپلماسى حرف خودش را سبز بكند و به مقصود و نتايج مورد نظر خودش دست پيدا بكند كه متّكى باشد به يك اقتدار درونى، توانايىهاى درونى؛ حساب ميبرند از يك چنين دولتى.
يك نكتهى مهمّى كه در اينجا بايد مورد توجّه قرار بگيرد اين است كه ما در مواجههى با دشمنانمان در طول اين سالها هيچوقت دچار استيصال نشديم، بعد از اين هم نخواهيم شد. ما در دههى اوّل انقلاب، بخصوص در سالهاى اوّل، دستمان از اغلب ابزارهاى مادّى كوتاه بود؛ پول نداشتيم، سلاح نداشتيم، تجربه نداشتيم، سازماندهى نداشتيم، نيروى مسلّح كارآمد نداشتيم، ابزارهاى جنگى نداشتيم؛ و دشمن ما - چه دشمنى كه در صحنهى جنگ با ما ميجنگيد، يعنى رژيم بعثى صدّام؛ و چه دشمنى كه پشت سر او قرار داشت، يعنى همين آمريكا و ناتو و شوروىِ آن روز - اينها در اوج قدرت بودند، در اوج توانايى بودند. همين دولت آمريكا آن روز در زمان ريگان يكى از دولتهاى محكم و قوى و تواناى در عرصههاى سياسى و نظامى در دنيا بود، و ما در تهيدستى و فقر و تنگدستى قرار داشتيم، [ امّا] نتوانستند با ما كارى بكنند.
امروز وضعيّت فرق كرده است؛ امروز جمهورى اسلامى، هم سلاح دارد، هم پول دارد، هم علم دارد، هم فنّاورى دارد، هم قدرت ساخت دارد، هم اعتبار بينالمللى دارد، هم ميليونها جوان آمادهى به كار دارد، ميليونها استعداد دارد؛ امروز وضع ما اينجورى است؛ ما اصلاً قابل مقايسهى با سىسال قبل نيستيم. اتّفاقاً در جبههى مقابل ما وضعيّت بهعكس است؛ آن روز آمريكايىها در اوج قدرت بودند، امروز نيستند؛ خودِ يكى از اين دولتمردان كنونى آمريكا، يك شخصيّت معروفى، چندى پيش يك جملهاى گفت - اوگفت، ما نميگوييم؛ اين را خودشان گفتند - كه آمريكا امروز وضعش به جايى رسيده كه دوستانش احترامش نميكنند، دشمنانش از او نميترسند. در اين برههى اخير دچار مشكلات سياسىاند؛ ديديد اختلافات سياسيون آمريكا را بر سر مسائل مربوط به بودجهى دولتشان كه موجب شد شانزده هفده روز دولت آمريكا تعطيل بشود، هشتصد هزار كارمند را به مرخصى اجبارى بفرستند؛ اينها ضعف است، اينها ناتوانى است. در مسائل اقتصادى و مالى، امروز دچار بزرگترين مشكلاتند؛ مشكلات ما در مقابل مشكلات آنها صفر است.
من به شما بگويم، در سال ۲۰۰۱ يا ۲۰۰۲ ميلادى - يعنى ده سال قبل، يازده سال قبل - مسئولين مالى آمريكا پيشبينى كردند و گفتند ما در سال ۲۰۱۱ يا ۲۰۱۲ چهارده هزار ميليارد دلار اضافهى درآمد خواهيم داشت؛ درست توجّه كنيد! سال ۲۰۰۱ پيشبينىشان براى سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ اين بود: گفتند ما در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ چهارده هزار ميليارد دلار اضافه درآمد خواهيم داشت؛ حالا سال ۲۰۱۳ است، نزديك هفده هزار ميليارد [دلار] كمبود دارند، نه اينكه اضافه درآمد ندارند؛ يعنى در محاسباتشان حدود سى هزار ميليارد دلار اشتباه كردند! اين وضع اقتصادى آنها است، اين وضع محاسبات آنها است. يك چنين وضعى امروز در جبههى مقابل ما وجود دارد، اختلافات هم كه خب زياد است، ملاحظه ميكنيد؛ منافع مشتركى آنها را - اروپايىهاو آمريكايىها را - به هم وصل كرده است والّا در اعماق با هم بدند. ملّت فرانسه نسبت به آمريكايىها منزجر و متنفّر است. در قضاياى گوناگون، در قضيّهى سوريّه كه آمريكايىها ميخواستند حمله كنند، نتوانستند نزديكترين دولت به خودشان را هم شريك خودشان كنند در اين قضيّه؛ يعنى انگليسها هم گفتند ما شركت نميكنيم. اين درحالى است كه وقتى به عراق حمله كردند، حدود چهل دولت با اينها همكارى كردند؛ وقتى به افغانستان حمله كردند، سى و چند دولت با اينها همكارى كردند. [ الان ]آمريكايىها وضعشان اينجورى است، [امّا] ما وضعمان خيلى خوب است. ما پيشرفت كرديم، ما مقتدر شديم، ملّتمان ملّت آگاهى شده؛ البتّه فشار مىآورند. اين فشارها را بايستى با تكيهى بر توانايىهاى خودمان در داخل تحمّل كنيم و از آن عبور كنيم؛ اين كار عاقلانهاى است كه انجام ميگيرد. البتّه عرض كرديم، باز هم تكرار ميكنيم: با تلاشى كه دولت محترم و مسئولين كشور دارند انجام ميدهند، ما موافقيم. يك كارى است، يك تجربهاى است، احتمالاً يك اقدام مفيدى است؛ اين كار را انجام بدهند، اگر نتيجه گرفتند كه چه بهتر، امّا اگر نتيجه نگرفتند، معنايش اين باشد كه براى حلّ مشكلات كشور بايستى كشور روى پاى خودش بايستد. اين توصيهى قبلى خودمان را باز هم تكرار ميكنيم: به دشمنى كه لبخند ميزند، اعتماد نكنيد؛ اين را ما به مسئولينمان، به بچّههاى خودمان، فرزندان خودمان - اينهايى كه در مسئلهى ديپلماسى مشغول كار هستند، بچّههاى مايند، جوانهاى خود مايند - [توصيه ميكنيم]؛ توصيهى ما به اينها اين است: مراقب باشيد لبخند فريبگرانه شما را دچار اشتباه نكند، دچار خطا نكند؛ ريزهكارىهاى كار دشمن را ببينيد.
آمريكايىها امروز بيشترين رودربايستى را از رژيم منحطّ صهيونيستى دارند؛ بيشترين ملاحظه را از محافل صهيونيست دارند؛ ملاحظهى آنها را ميكنند؛ ما داريم مىبينيم وضعيّت را. پنجهى قدرتمندان مالى و كمپانىهاى صهيونيستى بر دولت آمريكا و كنگرهى آمريكا و مسئولين آمريكايى آنچنان مسلّط است كه اينها مجبورند ملاحظهى آنها را بكنند، ما كه مجبور نيستيم ملاحظهى آنها را بكنيم. ما از روز اوّل گفتيم، امروز هم ميگوييم، بعد از اين هم خواهيم گفت: ما رژيم صهيونيستى را يك رژيم نامشروع و حرامزاده ميدانيم. يك رژيمى است كه بر اساس توطئه بهوجود آمده است، بر اساس توطئه و سياستهاى توطئهآميز هم دارد حفظ ميشود و حراست ميشود. آنها ملاحظه دارند؛ حالا چرا ملاحظه دارند، اين خودش بحث ديگرى است؛ پول و قدرت و سرمايهى صهيونيستها كار خودش را ميكند، بالاخره اين بيچارهها را دچار ميكند؛ مجبورند ملاحظه كنند؛ فقط هم آمريكايىها نيستند، خيلى از سياستمداران ديگر غربى هم همين مشكل را بيچارهها دارند، آنها هم گرفتارند، [دچار] مشكلند. لذا مسئولين ما توجّه داشته باشند، حرفها را ببينند؛ از آن طرف لبخند ميزنند، اظهار علاقه ميكنند، اظهار ميل به مذاكره ميكنند، از اين طرف بلافاصله مىآيند ميگويند: همهى گزينهها روى ميز است! خب، كه مثلاً چه؟ چه حركتى، چه غلطى ممكن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟ اگر جدّى هستند در كار، بايستى خودشان را كنترل كنند، بايد جلوى آن كسانى را كه زبان به حرفهاى ياوهاى از اين قبيل ميگشايند بگيرند. يك سياستمدار پولدار آمريكايى يك غلطى ميكند كه بله، ما بايستى در فلان صحراى ايران بمب اتم بزنيم و تهديد كنيم و فلان؛ بايد بزنند دهن يك چنين آدمى را خُرد كنند. دولتى كه خودش را به توهّم اينكه نسبت به مسائل جهان مسئوليّت دارد، مسئول ميداند كه با مسئلهى هستهاىِ فلان كشور و فلان كشور برخورد كند، ديگر غلط ميكند كه يك كشورى را در يك چنين وضعى، در يك چنين دور و زمانهاى تهديد هستهاى بكند. بايد جلوى اين ياوهها را بگيرند.
بههرحال ملّت ما بحمدالله ملّت هوشيارى است، مسئولين ما هم مسئولين همين ملّتند، آنها هم هوشيارند، حواسشان جمع است. هر كارى كه به مصلحت كشور باشد و مسئولين كشور انجام بدهند، ما از آن كار حمايت ميكنيم، كمكشان ميكنيم، دعايشان هم ميكنيم، لكن توصيه هم ميكنيم، هم به آحاد مردم، هم به مسئولين، هم بخصوص به شما جوانهاى عزيز كه چشموگوشها را باز كنيد. هر ملّتى با آگاهى، با هوشيارى، با بيدار ماندن و به خواب نرفتن، ميتواند به اهداف والاى خود دست پيدا كند.
و اميدواريم انشاءالله دعاى حضرت بقيّةالله (ارواحنا فداه)، پشتيبان شما باشد. روح مطهّر امام دعاگوى شما باشد. ارواح طيّبهى شهدا انشاءالله دعاگوى شما باشند. و انشاءالله شما جوانها، كشور را با روحيّهى شاداب خودتان تحويل بگيريد، و با ابتكار خودتان نوبت به شما برسد، انشاءالله به قلّهها برسيد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسّف و تأثّر، خبر درگذشت مجاهد صادق و یار وفادار و معتمَد امام راحل، جناب آقای حاج حبیبالله عسگراولادی را دریافت كردم. عمر با بركت این مبارز خستگیناپذیر یكسره در خدمت اسلام و برپایی و استقرار نظام اسلامی سپری شد و از دوران جوانی تا آخرین سالها، همّت و تلاش و مجاهدت مخلصانهاش در این راه كاستی نگرفت. در دوران طاغوت، از نخستین روزهای مبارزات ملّت و روحانیّت، در كنار امام بزرگوار و در صفوف پر خطر حضور یافت و رنج سالها زندان و اسارت را صبورانه تحمّل كرد و پس از پیروزی انقلاب و برپایی جمهوری اسلامی، در سنگرهای حسّاس و اثرگذار خدمات صادقانه ارائه كرد و تا آخر عمر پر ماجرای خود از كار و تلاش فروگذار نكرد. رحمت و فضل الهی را برای ایشان مسئلت میكنم و به بازماندگان و دوستان محترم ایشان تسلیت میگویم.
سیّد علی خامنهای
14/ آبان/ 1392
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سه حادثه تاریخی روز 13 آبان، گفتند: تبعید امام (ره) در سال 1343 به دلیل سخنرانی ایشان بر ضد کاپیتولاسیون که به مأموران و نظامیان امریکایی در ایران، مصونیت قضایی می بخشید، کشتار بیرحمانه دانش آموزان در تهران به دست مأموران رژیم دیکتاتورِ مورد حمایت امریکا در سال 1357 و حرکت متقابل و شجاعانه دانشجویان در تسخیر سفارت امریکا در سال 1358، هر سه، به نحوی به دولت امریکا مربوط است، و به همین علت روز 13 آبان روز ملی مبارزه با استکبار نامگذاری شده است.
ایشان سخنان خود را با تبیین واژه قرآنی استکبار ادامه دادند اما پیش از آن یک نکته را متذکر شدند و افزودند: جوانان مؤمن و شجاع دانشجو که در سال 1358، سفارت امریکا را تسخیر کردند، حقیقت و هویت واقعی این سفارتخانه را که در واقع لانه جاسوسی بود، کشف کردند و در مقابل دیدگان مردم دنیا قرار دادند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در آن روز، جوانان ما نام سفارت امریکا را لانه جاسوسی گذاشتند و امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه، سفارتخانه های امریکا در کشورهای اروپایی که شرکای امریکا هستند، لانه جاسوسی نامگذاری می شود که این موضوع نشان می دهد جوانان ما بیش از سی سال، از تقویم تاریخ دنیا جلوتر بودند.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از بیان این نکته، درخصوص معنای استکبار گفتند: استکبار به انسانها و دولتهایی اطلاق می شود که دخالت در امور ملتهای دیگر و تحمیل بر دیگران را حق خود می دانند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند.
ایشان افزودند: نقطه مقابل استکبار، ملتها و انسانهایی هستند که زیر بار زورگویی، مداخله جویی و تحمیل قدرت استکباری نمی روند و با آن مبارزه می کنند که ملت ایران از اینگونه ملتهاست.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه دولت امریکا دولتی استکباری است که برای خود حق مداخله در امور همه ملتها را قائل است، افزودند: ملت ایران با انقلاب خود، در واقع در مقابل زورگویی و تسلط امریکا ایستاد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، ریشه مستکبرین را در داخل قطع کرد و برخلاف برخی کشورها، این کار را نیمه تمام نگذاشت که چوب آن را بخورد.
ایشان با تأکید بر اینکه مماشات با مستکبر، هیچ فایده ای برای کشورها و ملتها ندارد، گفتند: رویکرد استکباری امریکا موجب شده است که ملتها نسبت به آن، یک حس بی اعتمادی و بیزاری داشته باشند ضمن اینکه تجربه نشان داده است که هر ملت و دولتی که به امریکا اعتماد کند، ضربه خواهد خورد، حتی اگر از دوستان امریکا باشد.
رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص به چند نمونه تاریخی از جمله اعتماد دکتر مصدق به امریکاییها و پاسخ امریکا با کودتای 28 مرداد و همچنین بی وفایی امریکاییها به محمدرضا پهلوی بعد از فرار او از ایران، اشاره و تأکید کردند: امروز، در میان ملتها، منفورترین قدرتها، امریکا است.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: اگر امروز یک نظرسنجی عادلانه و سالم در دنیا، انجام شود، دیدگاه مردم دنیا، به هیچ دولتی به اندازه دولت امریکا، منفی نخواهد بود.
ایشان در جمع بندی این بخش از سخنان خود تأکید کردند: بنابراین موضوع ستیزه با استکبار و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، یک مسئله اساسی و برخاسته از تحلیلی درست است.
رهبر انقلاب اسلامی، همه جوانان را به تحلیل صحیح و دقت در موضوع مبارزه با استکبار توصیه کردند و افزودند: جوانان اول انقلاب نیازی به تحلیل در مورد مبارزه با امریکا نداشتند زیرا ظلم و ستم امریکا و حمایت آن از رژیم بی رحم طاغوت را دیده بودند اما جوان امروز باید با تحقیق و تحلیل درست دریابد که چرا ملت ایران با استکبار و رویکردهای امریکا مخالف است و دلیل بیزاری ملت ایران از امریکا چیست؟
رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان چند نکته مهم و اساسی درباره مسائل جاری با امریکا، پرداختند. ایشان، ضمن حمایت از مجموعه مسئولان و مذاکره کنندگان با پنج به علاوه یک، تأکید کردند: اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود می باشند و «هیچ کس نباید آنها را تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند».
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اینکه مذاکرات با شش کشوری که امریکا نیز جزو آنهاست فقط درباره مسئله هسته ای است ولاغیر افزودند: بأذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمی کنیم بلکه تجربه ای در اختیار ملت قرار می گیرد که مثل تجربه تعلیق موقت غنی سازی در سالهای 82 و 83، ظرفیت فکری و تحلیلی مردم را بالا خواهد برد.
رهبر انقلاب در تشریح بیشتر نتایج آن تجربه ملی افزودند: یک دهه قبل در مذاکرات با اروپایی ها، با نوعی عقب نشینی، تعلیقی را که در واقع تحمیل شده بود پذیرفتیم اما بعد از دو سال تعلیق و تعطیلی بسیاری از کارها، همه فهمیدیم که حتی با این گونه کارها، مطلقاً امیدی به همکاری طرفهای غربی وجود نخواهد داشت.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: اگر این کار را نمی کردیم ممکن بود برخی مدعی شوند که اگر یک بار عقب نشینی می کردید مشکلات حل و پرونده هسته ای عادی می شد، اما با تجربه تعلیق موقت، همه درک کردند که طرفهای ما دنبال اهداف دیگری هستند، لذا کار و پیشرفت را مجدداً شروع کردیم.
ایشان تفاوت وضع هسته ای امروز ایران با یک دهه قبل را تفاوت از زمین تا آسمان خواندند و ضمن اعلام حمایت جدی و محکم از مسئولان مسائل جاری با امریکا افزودند: به مذاکرات جاری خوش بین نیستم چرا که معلوم نیست نتایجی را که ملت انتظار دارد به همراه بیاورد اما معتقدیم این تجربه ایرادی ندارد به شرط اینکه ملت بیدار باشد و بداند چه اتفاقی دارد می افتد.
رهبر انقلاب با انتقاد شدید از برخی عناصر «تبلیغات چیِ ساده لوح یا مغرض» افزودند: بعضی با خط گیری از رسانه های بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی، اینگونه القا کنند که اگر در مسئله هسته ای تسلیم شویم، همه مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی حل می شود.
ایشان در اثبات بطلان این ترفند تبلیغاتی، به توطئه ها و طرحهای ضد ایرانی امریکا قبل از مطرح شدن بحث هسته ای ایران استناد کردند و از همه ملت بویژه جوانان دانشجو و دانش آموز خواستند که در این زمینه تفکر و تأمل کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با طرح چند سؤال افزودند: آیا اول انقلاب که امریکا تحریم های ایران را برقرار کرد و آن را ادامه داد مسئله هسته ای در میان بود؟ آیا هنگام هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران و قتل عام 290 سرنشین آن، بهانه ای به نام مسئله هسته ای وجود داشت؟ آیا در سالهای اول انقلاب که امریکایی ها طرح کودتای پایگاه شهید نوژه را اجرا کردند موضوع هسته ای مطرح بود؟ آیا حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی امریکا از گروههای ضد انقلاب پس از پیروزی انقلاب به علت فعالیتهای هسته ای ایران بود؟
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به پاسخهای منفی این سئوالات تأکید کردند: بنابراین مسئله هسته ای، بهانه ای بیش نیست و فرضاً اگر روزی این مسئله با عقب نشینی ما حل شود آنها برای ادامه دشمنی با ایران عزیز، دهها بهانه دیگر از جمله پیشرفتهای موشکی، مخالفت ملت ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت را مطرح می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی پس از استناد به این واقعیات تأکید کردند: دشمنی امریکایی ها با جمهوری اسلامی به این علت است که ملت ایران با رد خواستهای آنها، معتقد است امریکا علیه ایران هیچ غلطی نمی تواند بکند.
ایشان افزودند: امریکا با موجودیت جمهوری اسلامی و با «نفوذ و اعتبار و اقتدار نظام منتخب ملت ایران»، مخالف است. همانگونه که اخیراً یکی از سیاستمداران و عناصر فکری امریکا به صراحت اعلام کرد ایران چه اتمی باشد چه نباشد خطرناک است چرا که دارای نفوذ و اقتدار است و به قول خودشان هژمونی ایران بر منطقه حاکم شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: مسئله هسته ای بهانه است و امریکاییها زمانی از خصومت دست بر می دارند که ملت ایران، به ملتی منزوی، بی اعتبار، و بی احترام تبدیل شود.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، نگاه به درون و تکیه بر قدرت داخلی را راه حل واقعی مسائل و مشکلات موجود دانستند و خاطرنشان کردند: اگر ملتی به قدرت و تواناییهای خود متکی بود از اخم یا تحریم دشمن متلاطم نمی شود و ما باید دنبال تحقق این هدف باشیم.
ایشان افزودند: همه حرف ما با مسئولان گذشته و امروز این است که برای پیشرفت و گشایش کارها، به ظرفیتهای متنوع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تکیه کنید.
رهبر انقلاب در همین زمینه تحرک دیپلماسی را هم بسیار لازم خواندند و افزودند: تکیه بر تواناییهای درونی به معنای نفی دیپلماسی نیست اما باید توجه داشت تحرک دیپلماسی تنها بخشی از کار است و محور اصلی، اتکا به توانایی داخلی است که می تواند پای میز مذاکره نیز اعتبار و اقتدار بیاورد.
رهبر انقلاب اسلامی توجه ملت و مسئولان را به این نکته مهم جلب کردند که ایران در مواجهه با دشمنان، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، هیچگاه دچار استیصال نشده و از این پس هم نخواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین دلیل این سخن، افزودند: ما در دهه اول انقلاب، بسیاری از ابزارهای مادی از جمله پول، سلاح، تجربه، سازماندهی و نیروی مسلح کارآمد نداشتیم در حالیکه جبهه مقابل انقلاب اسلامی، یعنی رژیم بعث صدام و قدرتهای غربی و شرقی حامی او، در اوج قدرت و توانایی بودند، ولی نتوانستند ملت ایران را به زانو درآورند.
ایشان گفتند: اکنون شرایط ملت ایران و جبهه مقابل او، با آن سالها کاملاً متفاوت است زیرا جمهوری اسلامی ایران، دارای علم، فناوری، سلاح، اعتبار بین المللی و میلیونها جوان بااستعداد و آماده به کار است در حالیکه جبهه مقابل او یعنی امریکاییها و شرکای آنها، دارای مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی و اختلاف های فراوان هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، اختلاف های سیاسی در امریکا و تعطیلی شانزده روزه دولت امریکا، مشکلات بزرگ اقتصادی و کسری درآمد هزاران میلیارد دلاری، و اختلاف های عمیق اروپا و امریکا در مسائل گوناگون از جمله حمله نظامی به سوریه را نمونه هایی از وضعیت کنونی جبهه مقابل ملت ایران برشمردند و تأکید کردند: امروز، ملت ایران، آگاه، مقتدر و دارای پیشرفت است و قابل مقایسه با بیست یا سی سال پیش نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته آنها فشار خواهند آورد اما باید با تکیه بر توانایی های داخلی خود این فشارها را تحمل، و از آنها عبور کنیم.
ایشان بار دیگر با حمایت از اقدامات و تلاش های دولت محترم و مسئولان، در عرصه دیپلماسی و مذاکرات، خاطرنشان کردند: این اقدام، یک تجربه و احتمالاً یک کار مفید است. اگر نتیجه گرفته شود چه بهتر اما اگر نتیجه گرفته نشد، معنایش این خواهد بود که برای حل مشکلات، کشور باید روی پای خود بایستد.
رهبر انقلاب اسلامی در عین حال گفتند: توصیه قبلی خود را یک بار دیگر تکرار می کنم؛ نباید به دشمنی که لبخند می زند، اعتماد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: توصیه من به مسئولین عرصه دیپلماسی و مذاکره این است که مراقب باشید، لبخند فریب گرانه دشمن، شما را دچار اشتباه و خطا نکند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مسئولان، به اظهار نظرها و اقدامات طرف مقابل، دقت و توجه لازم را داشته باشند. آنها از یک طرف لبخند می زنند و اظهار تمایل به مذاکره می کنند اما از طرف دیگر بلافاصله می گویند، همه گزینه ها روی میز است. حالا مثلاً چه غلطی می خواهند بکنند معلوم نیست.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان یکی از سیاستمداران امریکایی که خواستار بمباران اتمی ایران شده بود، خاطرنشان کردند: اگر امریکاییها راست می گویند که در مذاکرات جدی هستند، باید به دهان این افراد یاوه گو بزنند و دهان آنها را خرد کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: دولتی که دارای این توهم است که نسبت به مسائل جهان و مسائل هسته ای، مسئولیت دارد، غلط می کند، که کشور دیگری را تهدید هسته ای کند.
ایشان افزودند: امروز، امریکاییها به دلیل تسلط سرمایه داران قدرتمند و کمپانیهای صهیونیستی بر دولت و کنگره، بیشترین رودربایستی را با محافل و رژیم منحط صهیونیستی دارند و بیچاره ها مجبورند ملاحظه آنها را بکنند اما ما که مجبور نیستیم ملاحظه آنها را داشته باشیم.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: ما از روز اول گفتیم، اکنون هم می گوییم و در آینده نیز خواهیم گفت که ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم نامشروع و حرام زاده می دانیم.
ایشان با اشاره به هوشیاری ملت و مسئولان خاطرنشان کردند: ما از هر اقدام مسئولان که در جهت مصلحت کشور باشد، حمایت می کنیم اما این توصیه را هم به مردم و مسئولان و بویژه جوانان، داریم که چشم های خود را کاملاً باز کنید زیرا تنها راه رسیدن به اهداف ملت، حفظ آگاهی و هوشیاری است.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان گفتند: امیدواریم با لطف و عنایت الهی، جوانان با روحیه شاداب خود، کشور را تحویل بگیرند و با ابتکارهای خود، آن را به قله ها برسانند.
متن پیام رهبر انقلاب که بر گرفته از بیانات ایشان در دیدار اعضای دست اندرکار برگزاری همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه در تاریخ 1392/8/6 است، و صبح امروز (پنجشنبه) در این همایش در شهر قم قرائت شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مسئله ی جمعیّت که بجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئله ی بسیار مهمّی است. بلاشک از نظر سیاست کلّی کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیّت؛ البتّه به نحو معقول و معتدل. همه ی اشکالات و ایرادهایی که وارد میشود -که بعضی از اشکالاتی را هم که مطرح میکنند ما دیده ایم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است. آنچه مهم است این است که کشور ما با ظرفیّت طبیعی و با ویژگی جغرافیای سیاسی خود احتیاج دارد به یک جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این –همان طور که قبلاً هم گفته ایم- مسئله ی نمای جوان برای کشور یک مسئله ی اساسی و مهم و تعیین کننده است. آن طوری که اهل علم و اهل تحقیق بررسی کرده اند و جوانب قضیّه را ملاحظه کرده اند و آمارها را مورد مداقّه قرار داده اند، ما اگر چنانچه با این شیوه ای که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آینده ی نه چندان دور، یک کشور پیری خواهیم بود که علاج این بیماری پیری هم در حقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [ اینکه] در دسترس ما نیست، [بلکه] در دسترس هیچ کس نیست؛ یعنی امروز کشورهایی که در دنیا دچار پیری شده اند و قدرت زاد و ولد خودشان را از دست داده اند، بدُشواری میشود گفت که راه علاجی برای حلّ این مشکل دارند. ما هم طبعاً با همین مشکل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد. البتّه مبانی اسلامی و تفکّر اسلامی در زمینه ی جمعیّت و افزایش جمعیّت و با توجّه به وضع جغرافیای سیاسی منطقه و کشور جمهوری اسلامی، یک چیزهای روشن و واضحی است.
همایشی(1) که آقایان گذاشتید، به نظر من جزو کارهای بسیار خوب است. یعنی ما نمیخواهیم این قضیّه را با شعار و با اینکه «صلوات بفرست تمام بشود» و مانند اینها پیش ببریم؛ میخواهیم مسئله به شکل عمیق و علمی حل بشود، گره های ذهنی ای که وجود دارد باز بشود، حقیقت قضیّه روشن بشود و به اعتقاد من ما میتوانیم این کار را بکنیم؛ یعنی متفکّرین ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئله ی جمعیّت- در هر بخشی از بخشها- میتوانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولی را ارائه کنند. این همایش البتّه قدم اوّل است، یعنی قدم ابتدایی است، [امّا] از گذاشتن قانون به نظر من مهم تر است(2)، چون فرهنگ سازی در این مسئله مثل خیلی از مسائل دیگر اجتماعی، حرف اوّل را میزند؛ باید فرهنگ سازی بشود که متأسّفانه امروز این فرهنگ سازی نیست، تعطیل است؛ با اینکه گفته شده، ما هم گفته ایم، دیگران هم گفته اند، در مجلس هم مطرح شده، بعضی ها هم کم و بیش اینجا و آنجا بحث میکنند، لیکن کار فرهنگی به معنای صحیح انجام نگرفته. به نظر من این کار شما کار خوبی است، کار مناسبی است؛ منتها اکتفا نکنید به اینکه یک میزگردی تشکیل بشود و سخنرانی ای گذاشته بشود و مثلاً تعدادی مقاله چاپ بشود؛ اینها کارهای لازمی است، امّا ناکافی است؛ بایستی از امکاناتی که در کشور وجود دارد استفاده کنید، فکر را در کشور بگسترانید؛ آن وقت فکری هم که گسترش پیدا میکند، باید فکر عمیق و اساسی و منطقی و قانع کننده برای هر کسی باشد؛ بنابراین باید کار بشود روی این مسئله که لابد آقایان این کار را کرده اید. من معمولاً وقتی گروهها و افرادی دنبال این هستند که مثلاً یک گردهمایی و همایشی را ترتیب بدهند، همیشه سفارش میکنم، میگویم شما اَمَد(3) را نزدیک قرار ندهید؛ یعنی فرصت قرار بدهید برای اینکه بتوانید کار بکنید، تا آنچه بروز میکند در این همایش، یک چهره و نمای مطلوبی داشته باشد، آبرومند باشد. و لابد آقایان این کار را کردهاید، چون بحمدالله شما اهل فضل و اهل تحقیق هستید و مؤسسهی شما، مؤسسه ای است که سابقه ی خوبی در این زمینهها دارد؛ لیکن کار را به اینجا متوقّف نکنید.
جوانب قضیّه را بسنجید، ببینید چه چیزهایی است که موجب میشود جامعه ما دچار میل به کم فرزندی بشود. این میل به کم بودن فرزند، یک عارضه است؛ والّا انسان به طور طبیعی فرزند را دوست میدارد. چرا ترجیح میدهند افرادی که فقط یک فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن به شکلی، مرد به شکلی پرهیز میکنند از فرزند داری؟ اینها را بایستی نگاه کرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا کنید، بر روی علاج این عوامل بیماری زا -که به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماری زاست- متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فکر کنند. فرض کنید مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ بلاشک یکی از چیزهایی که باروری را محدود میکند، بالارفتن سنّ ازدواج است؛ خب، این یکی از کارهایی است که باید در کشور فکر بشود. چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزه ی جنسی؟ ما باید این را فکر کنیم. خب، از آن طرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود کاری کرد که همه ی اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری خانه ی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهمُ اللهُ مِن فَضلِه؛(4) این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند. یعنی همه ی آن گره های ذهنی ای را که وجود دارد در این زمینه، باید شما باز کنید، یعنی شأن شما و همایشی از این قبیل، این است که بایستی این کار فکری و علمی را بکند؛ یعنی صرفاً بیان فکر، بیان خواست و حتّی شعارهایی در این زمینه نباشد. واقعاً کار بشود، کار فکری بشود؛ عوامل کاهش جمعیّت و موجبات افزایش جمعیّت به نحو مطلوب و با اعتدالِ متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افکار نخبگان. در این زمینه خب الان عامّه ی مردم، بعضیها متدیّنند، بعضی ها متعبّدند، وقتی گفته میشود، میروند سراغ باروری بیشتر؛ لکن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول کنند؛ اگر نخبگان قبول کردند، کار سهل میشود، کار فرهنگ سازی آسان میشود. در این زمینه ها انشاء الله بایستی آقایان تلاش کنید و امیدواریم انشاء الله موفّق باشید. بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور هفتاد و پنج میلیونی نیست، کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونی [است] ، حالا ما دستِ کم را گرفتیم گفتیم صد و پنجاه میلیون؛ بیشتر هم میشود گفت. قطعاً این کشور با این سطح وسیع، با این تنوّع آب و هوایی، با این امکانات فراوان زیرزمینی، با این استعداد بالقوّه¬ ی علمی که در این کشور وجود دارد، میتواند یک کشور پر جمعیّتی باشد و ان شاءالله خودش هم این جمعیت را اداره کند؛ یعنی همچنان که ما فکر میکنیم که اگر چهار پنج بچّه افتاد روی دوش یک خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، فکر این را هم بکنید که این چهار پنچ بچّه وقتی بزرگ شدند و کاری پیدا کردند و شغلی پیدا کردند چه کمکی میتوانند به پیشرفت کشور بکنند؛ یعنی این را هم باید فکر کرد.
یک نگاه مقلّدانه ای به زندگی غربی یا به زندگی اروپایی وجود داشته که به اینجاها منتهی شده و میراث آن به ماها رسیده؛ ما هم در یک برهه ای از زمان غفلت کردیم، کاری که باید انجام بدهیم انجام ندادیم. در حالی که امروز در [بعضی] از همین کشورهای غربی از کاهش باروری دارند زیان می بینند، پشیمانند؛ و در بعضی از کشورهای غربی مطلقاً کاهش باروری وجود ندارد؛ یعنی خانواده های پر جمعیّت؛ مثلاً خانواده ی آمریکایی با ده دوازده بچّه، چطور خانواده ی ایرانی [ که]میخواهد از او تقلید کند باید حتماً یک بچّه داشته باشد یا دو بچّه! که این الان وجود دارد و گزارشها و خبرها از این واقعیّت به ما اطلّاع میدهد. ان شاء الله که موفّق و مؤیّد باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله
-------------------------------------------------------------------------------------------
1) این همایش به همّت معاونت پژوهش موسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) روز 9 آبان سال جاری برگزار میشود.
2) در گزارش حجت الاسلام آقا تهرانی اعلام شد که پس از تصویب سیاستها و راهبردهای بحث جمعیّت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون فرهنگی مجلس در حال کار بر روی طرحی است تا پس از طرح آن در صحن مجلس، به عنوان قانون تصویب شود.
3) پایان
4) سوره نور، بخشی از آیه ی 32
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمه تعالی
جناب مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای حائری شیرازی دامت برکاته
درگذشت سیّدهی مکرّمه، همسر بزرگوار و بردبار آن جناب و صبیهی عالم مجاهد مرحوم آیت الله سیّد نورالدین شیرازی طاب ثراهما را به جنابعالی و فرزندان محترم و دیگر بازماندگان تسلیت عرض میکنم و مغفرت و رحمت الهی را برای آن مرحومه و صبر و اجر برای جنابعالی و دیگر مصیبت دیدگان مسألت مینمایم.
سید علی خامنهای
30/ مهر/ 1392
آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه طی نامهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی بمناسبت فرا رسیدن اعیاد قربان و غدیر، پیشنهاد عفو یا تخفیف و تبدیل مجازات یک هزار و 241 نفر از محكومانی را كه در كمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضائیه واجد شرایط لازم تشخیص داده شده اند، ارائه كرد كه این پیشنهاد مورد موافقت حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت آقای مهندس رجبعلی طاهری را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت دوست دیرین مرحوم آقای مهندس رجبعلی طاهری را که از مجاهدان با اخلاص در دوران اختناق و در دوران انقلاب و پس از آن بودند به خانوادهی محترم و همهی بازماندگان و دوستان ایشان تسلیت میگویم و رحمت و پاداش الهی را برای آن مرحوم از خداوند متعال مسألت میکنم.
سیّد علی خامنهای
25/ مهر ماه/ 1392
متن کامل پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به کنگره عظیم حج به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
والحمدلله رب العالمين و الصلوة والسلام علي سيدالانبياء و المرسلين و علي آله الطيبين و صحبه المنتجبين
فرا رسيدن موسم حج را بايد عيد بزرگ امت اسلامي به شمار آورد. فرصت مغتنمي كه اين روزهاي گرانبها در همهي سالها براي مسلمانان جهان پديد ميآورد، كيمياي معجزهگري است، كه اگر قدر آن شناخته و چنانكه شايسته است به كار گرفته شود، بسياري از آسيبها و آسيبپذيريهاي دنياي اسلام، علاج خواهد شد.
حج، چشمهي جوشان فيض الهي است. يكايك شما حاجيان سعادتمند، اكنون اين اقبال بلند را به دست آوردهايد كه در اين اعمال و مناسكِ آكنده از صفا و معنويت، دل و جان را شستشوئي بسزا داده، از اين منبع رحمت و عزت و قدرت، ذخيرهئي براي همهي عمر خويش برداريد. خشوع و تسليم در برابر خداي رحيم؛ تعهد به وظائفي كه بر دوش مسلمان نهاده شده است؛ نشاط و حركت و اقدام در كار دين و دنيا؛ رحم و گذشت در تعامل با برادران؛ جرأت و اعتماد به نفس در برابر حوادث دشوار؛ اميد به كمك و دستگيري خداوند در همه جا و همه چيز؛ و كوتاه سخن، ساخت و پرداخت انساني در طراز مسلماني را در اين عرصهي الهيِ آموزش و پرورش، ميتوانيد براي خويش تدارك ببينيد و خودِ آراسته به اين زيورها و بهره يافته از اين ذخيرهها را براي كشور خويش و ملت خويش، و در نهايت براي امت اسلامي، سوغات بريد.
امت اسلامي امروز بيش از هر چيز به انسانهائي نياز دارد كه انديشه و عمل را در كنار ايمان و صفا و اخلاص، و مقاومت در برابر دشمنان كينهورز را در كنار خودسازي معنوي و روحي، فراهم سازند. اين يگانه راه نجات جامعهي بزرگ مسلمانان از گرفتاريهائي است كه يا آشكارا بدست دشمن و يا با سستيِ عزم و ايمان و بصيرت، از زمانهاي دور در آنها فروافتاده است.
بيشك دوران كنوني، دوران بيداري و هويت يابي مسلمانان است؛ اين حقيقت را از خلال چالشهائي كه كشورهاي مسلمان با آن روبرو شدهاند نيز به روشني ميتوان دريافت. درست در همين شرائط است كه عزم و ارادهي متكي به ايمان و توكل و بصيرت و تدبير، ميتواند ملتهاي مسلمان را در اين چالشها به پيروزي و سرافرازي برساند و عزت و كرامت را در سرنوشت آنان رقم زند. جبههي مقابل كه بيداري و عزت مسلمانان را بر نميتابد با همهي توان به ميدان آمده و از همهي ابزارهاي امنيتي، رواني، نظامي، اقتصادي و تبليغاتي براي انفعال و سركوب مسلمانان و به خود مشغول ساختنِ آنان بهره ميگيرد. نگاهي به وضعيت كشورهاي غرب آسيا از پاكستان و افغانستان تا سوريه و عراق و فلسطين و كشورهاي خليج فارس و نيز كشورهاي شمال آفريقا از ليبي و مصر و تونس تا سودان و برخي كشورهاي ديگر، حقايق بسياري را روشن ميسازد. جنگهاي داخلي، عصبيتهاي كور ديني و مذهبي؛ بيثباتيهاي سياسي؛ رواج تروريسم قساوت آميز؛ ظهور گروهها و جريانهاي افراطگر كه به شيوهي اقوام وحشي تاريخ، سينهي انسانها را ميشكافند و قلب آنان را با دندان ميدرند؛ مسلّحيني كه كودكان و زنان را ميكشند؛ مردان را سر ميبرند و به نواميس تجاوز ميكنند، و حتي در مواردي اين جنايات شرمآور و مشمئز كننده را به نام و زير پرچم دين مرتكب ميشوند، همه و همه محصول نقشهي شيطاني و استكباري سرويسهاي امنيتي بيگانگان و عوامل حكومتي همدست آنان در منطقه است كه در زمينههاي مستعدّ داخلي كشورها امكان وقوع مييابد و روز ملتها را سياه و كام آنان را تلخ ميكنند. يقيناً در چنين اوضاع و احوالي نميتوان انتظار داشت كه كشورهاي مسلمان، خلاءهاي مادي و معنوي خود را ترميم كنند و به امنيت و رفاه و پيشرفت علمي و اقتدار بينالمللي كه بركات بيداري و هويتيابي است، دست يابند. اين اوضاع محنتبار، ميتواند بيداري اسلامي را عقيم و آمادگيهاي روحي پديد آمده در دنياي اسلام را ضايع سازد و بار ديگر، سالهاي دراز، ملتهاي مسلمان را به ركود و انزوا و انحطاط بكشاند و مسائل اساسي و مهم آنان همچون نجات فلسطين و نجات ملتهاي مسلمان از دستاندازي آمريكا و صهيونيسم را به دست فراموشي بسپارد.
علاج بنياني و اساسي را ميتوان در دو جملهي كليدي خلاصه كرد كه هر دو از بارزترين درسهاي حج است :
اول : اتحاد و برادري مسلمانان در زير لواي توحيد
و دوم : شناخت دشمن و مقابله با نقشهها و شيوههاي او
تقويت روح اخوت و همدلي درس بزرگ حج است. در اينجا حتي جدال و درشتگوئي با ديگران ممنوع است. پوشش يكسان و اعمال يكسان و حركات يكسان و رفتار مهربان در اينجا به معني برابري و برادري همهي آن كساني است كه به اين كانون توحيد معتقد و دلبستهاند. اين ردّ صريح اسلام بر هر آن فكر و عقيده و دعوتي است كه گروهي از مسلمانان و معتقدان به كعبه و توحيد را از دائرهي اسلام بيرون بداند. عناصر تكفيري كه امروز بازيچهي سياست صهيونيستهاي غدار و حاميان غربي آنان شده و دست به جنايتهاي سهمگين ميزنند و خون مسلمانان و بيگناهان را ميريزند و كساني از مدعيان دينداري و ملبسين به لباس روحانيت كه در آتش اختلافات شيعه و سني و امثال آن ميدمند، بدانند كه نفس مراسم حج، باطل كنندهي مدعاي آنان است. شگفتا؛ كساني كه مراسم برائت از مشركان را كه ريشه در عمل پيامبر اعظم صليالله عليه و آله و سلم دارد، جدال ممنوع قلمداد ميكنند، خود از مؤثرترين دست اندركاران ايجاد منازعههاي خونين ميان مسلمانانند.
اينجانب همچون بسياري از علماي اسلام و دلسوزان امت اسلامي بار ديگر اعلام ميكنم كه هر گفته و عملي كه موجب بر افروختن آتش اختلاف ميان مسلمانان شود و نيز اهانت به مقدسات هر يك از گروههاي مسلمان يا تكفير يكي از مذاهب اسلامي، خدمت به اردوگاه كفر و شرك و خيانت به اسلام، و حرام شرعي است.
شناخت دشمن و شيوههاي او نيز دومين ركن است. اولاً وجود دشمن كينتوز را نبايد به دست غفلت و فراموشي سپرد و مراسم چند بارهي رمي جمرات در حج، نشانهي نمادين اين حضور ذهنِ هميشگي است. ثانياً در شناخت دشمن اصلي كه امروزه همان جبههي استكبار جهاني و شبكهي جنايتكار صهيونيسم است، نبايد دچار خطا شد، و ثالثاً شيوههاي اين دشمن عنود را كه تفرقه افكني ميان مسلمانان، و ترويج فساد سياسي و اخلاقي، و تهديد و تطميع نخبگان، و فشار اقتصادي بر ملتها، و ايجاد ترديد در باورهاي اسلامي است، بايد بخوبي تشخيص داد و وابستگان و ايادي دانسته و نادانستهي آنان را از اين راه شناسائي كرد.
دولتهاي استکباري و پيشاپيش آنان آمريكا، به كمك ابزارهاي رسانهئي فراگير و پيشرفته، چهرهي واقعي خود را ميپوشانند و با دعوي طرفداري از حقوق بشر و دموكراسي، رفتاري خدعهآميز در برابر افكار عمومي ملتها در پيش ميگيرند. آنان در حالي دم از حقوق ملتها ميزنند كه ملتهاي مسلمان، هر روز بيشتر از گذشته،
آتش فتنههاي آنان را با جسم و جان خود لمس ميكنند. يك نگاه به ملت مظلوم فلسطين كه دهها سال است روزانه زخمِ جنايات رژيم صهيونيستي و حاميانش را دريافت ميكند؛ يا به كشورهاي افغانستان و پاكستان و عراق كه تروريسم زائيدهي سياستهاي استكبار و ايادي منطقهئي آنان، زندگي را به كام ملتهاي آنان تلخ كرده است، يا به سوريه كه به جرم پشتيباني از جريان مقاومت ضد صهيونيستي، آماج كينهي سلطهگران بينالمللي و كارگزاران منطقهئي آنان شده و به جنگ خونين داخلي گرفتار آمده است، يا به بحرين يا به ميانمار كه در هر يك به نحوي، مسلمانان محنت زده مغفول و دشمنانشان مورد حمايتاند يا به ملتهاي ديگري كه از سوي آمريكا و متحدانش، پي در پي به تهاجم نظامي يا تحريم اقتصادي يا خرابكاري امنيتی تهديد ميشوند، ميتواند چهرهي واقعي اين سردمداران نظام سلطه را به همه نشان دهد.
نخبگان سياسي و فرهنگي و ديني در همه جاي جهان اسلام بايد خود را به افشاي اين حقايق، متعهد بدانند. اين وظيفهي اخلاقي و ديني همهي ما است. كشورهاي شمال افريقا كه متأسفانه امروز در معرض اختلافات عميق داخلي قرار گرفتهاند، بيش از همه بايد به اين مسئوليت عظيم، يعني شناخت دشمن و شيوهها و ترفندهايش، توجه كنند. ادامهي اختلافات ميان جريانهاي ملي و غفلت از خطر جنگ خانگي در اين كشورها، خطر بزرگي است كه خسارت آن براي امت اسلامي به اين زوديها جبران نخواهد شد.
ما البته ترديد نداريم كه ملتهاي به پا خاستهي آن منطقه كه بيداري اسلامي را تجسم بخشيدند، بأذنالله اجازه نخواهند داد كه عقربهي زمان به عقب برگردد و دوران زمامداران فاسد و وابسته و ديكتاتور، تكرار شود، ليكن غفلت از نقش قدرتهاي استكباري در فتنهانگيزي و دخالتهاي ويرانگر، كار آنان را دشوار خواهد كرد و دوران عزت و امنيت و رفاه را سالها به عقب خواهد افكند. ما به توانائي ملتها و قدرتي كه خداوند حكيم در عزم و ايمان و بصيرت تودههاي مردم قرار داده است، از اعماق دل باور داريم و آن را در بيش از سه دهه در جمهوري اسلامي ايران، به چشم خود ديده و با همهي وجود خود آزمودهايم؛ همّت ما، فراخوان همهي ملتهاي مسلمان به اين تجربهي برادرانشان در اين كشور سرافراز و خستگي ناپذير است.
از خداوند متعال صلاح حال مسلمانان و دفع كيد دشمنان را خواستارم و حج مقبول و سلامت جسم و جان و ذخيرهي سرشار معنوي را براي همهي شما حجاج بيتالله مسألت ميكنم.
والسلام عليكم و رحمة الله
سيّد علي خامنهاي
پنجم ذيالحجه 1434 مصادف با 19 مهرماه 1392
بسماللهالرّحمنالرّحيم
برنامهى ميدان، برنامهى بسيار زيبا و پرمغزى بود. لازم است به همهى شما جوانان عزيز تبريك بگويم؛ هم فارغالتّحصيلانى كه امروز مفتخر به دريافت درجه شدند و رسماً در ارتش سرافراز جمهورى اسلامى ايران عضويّت پيدا كردند و هم جوانان دانشجويى كه با دريافت سردوشى، راه خود را به سوى آمادگى و دريافت ارزشهاى افسرىِ نيروهاى مسلّح جمهورى اسلامى آغاز كردند. اميدواريم خداوند متعال همهى شما را مشمول رحمت و فضل و هدايت خود قرار بدهد و زندگى شما را و عاقبت شما را همچنانكه مورد رضاى او است، تقدير فرمايد.
يادهاى افتخارآميز ارتش جمهورى اسلامى ايران و به طور خاص نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران - كه امروز اين مراسم با ميزبانى اين نيرو انجام ميگيرد - از ياد تاريخ اين كشور زدوده شدنى نيست. بله، شهيدان و فداكارانى عروج كردند و رفتند؛ ولى راه آنها كه راه مجاهدت پرافتخار در راه آرمانهاى اسلام و قرآن و حفاظت از ميهن عزيز ايران است، همچنان ادامه دارد. روحيّهى خلبانهاى ما در دوران جنگ تحميلى از جملهى پديدههايى بود كه در نيروهاى مسلّح كشورهاى جهان بىنظير يا بسيار كمنظير بود. افسران نيروى هوايى - چه خلبانهاى شجاع و تيزپرواز و چه افسران فنّى - در جاى خود هركدام نقشآفرين بودند و توانستند تجربهى عظيم دفاع مقدّس هشتساله را به سهم خود و به نوبهى خود، به آن نتايج افتخارآميز برسانند. ياد خلبانى همچون شهيد بابايى و افسر فنّىِ عالىقدرى همچون شهيد ستّارى هرگز از ياد ملّت ايران نخواهد رفت.
ارتش جمهورى اسلامى ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، در يك دوران دشوارِ امتحانِ سخت توانستند آنچنان شخصيّتى و هويّتى از خود به منصّهى ظهور و بُروز برسانند كه بىشك در گذشتههاى ما نظير آن را يا نميشود ديد يا بندرت ميتوان مشاهده كرد؛ اين را جوانان عزيز ما قدر بدانند. شما فرزندان عزيز من بدانيد كه ما به نيروهاى مسلّح شجاع خودمان افتخار ميكنيم؛ شما هم از اينكه در سلك اين نيروهاى مقدّس و شجاع و فداكار و نامآور حضور داريد، احساس افتخار كنيد.
ما بدون آن كه كسى را تهديد بكنيم، استحكام و اقتدار نيروهاى مسلّح را مهمترين عامل در راه حفظ امنيّت خارجىِ ملّت ايران و جمهورى اسلامى ايران ميدانيم. كسى را ما تهديد نميكنيم، امّا لازم ميدانيم ملّت ايران و كشور عزيزمان در سايهى حصار مستحكم نيروهاى مسلّح جمهورى اسلامى ايران - چه ارتش، چه بسيج، چه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و چه نيروهاى انتظامى - احساس امنيّت بكند. لذا وظيفهى همهى مسئولان ميدانيم كه در راه اقتدار نيروهاى مسلّح تلاش كنند؛ استحكام اين نيروها را در برنامههاى خودشان قرار بدهند. ما تهديدهاى مكرّر و مشمئزكنندهى دشمنان ملّت ايران را ميشنويم؛ پاسخ ما به هرگونه شرارتى عليه ملّت ايران، پاسخى جدّى و سخت خواهد بود؛ اين را همهى كسانى كه عادت كردهاند ملّت ايران را با زبان، تهديد كنند، بايد مطّلع باشند و بدانند. ملّت ايران ملّتى است كه سرسختى خود را در راه دفاع از آرمانهاى خود و از منافع خود آنچنان نشان داده است كه ميل و رغبت خود [را] به سلامت و صلح و همزيستى با برادران مسلمان و همهى آحاد بشر؛ اين دو با يكدگر موازى هستند.
اين را هم عرض بكنيم: ما از تحرّك ديپلماسى دولت حمايت ميكنيم، پشتيبانى ميكنيم. در كنار آمادگىهاى همهجانبهى ملّت ايران - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ امنيّت داخلى، چه از لحاظ استحكام ساخت درونى نظام اسلامى، چه از لحاظ وحدت ملّى و چه از لحاظ نظامى - به تلاش و تحرّك ديپلماسى هم چه در اين قضاياى سفر اخير و چه غير از آن، اهمّيّت ميدهيم و از آنچه دولت ما انجام ميدهد و تلاشهاى ديپلماتيك و تحرّكى كه در اين زمينه ميكنند، حمايت ميكنيم. البتّه برخى از آنچه در سفر نيويورك پيش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لكن ما به هيئت ديپلماسى ملّت عزيزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبين هستيم؛ البتّه به آمريكايىها بدبينيم؛ به آنها هيچ اعتمادى نداريم. ما دولت ايالات متّحدهى آمريكا را دولتى غيرقابل اعتماد ميدانيم؛ دولتى خودبرتربين، دولتى غيرمنطقى و عهدشكن، دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبكهى صهيونيسم بينالمللى - كه بهخاطر رعايت خواستهها و منافع نامشروع شبكهى صهيونيستى بينالمللى مجبورند با رژيم غاصب و جعلى اشغالكنندهى فلسطين مماشات كنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را ميگذارند منافع آمريكا، در حالى كه بكلّى منافع ملّى آمريكا با آنچه امروز اينها در حمايت از [آن] رژيم جعلى انجام ميدهند، منافات دارد؛ از همهى دنيا دولت ايالات متّحدهى آمريكا باج ميگيرد و به رژيم جعلى صهيونيستى باج ميدهد؛ اين حقايق را ما داريم مشاهده ميكنيم - به دولت آمريكا اعتمادى نداريم، به مسئولين خودمان اعتماد داريم، خوشبين هستيم، از آنها ميخواهيم كه با دقّت، با ملاحظهى همهى جوانب گامها را درست بردارند، محكم بردارند، منافع ملّى را يك لحظه به فراموشى نسپرند.
آنچه براى نظام جمهورى اسلامى حائز اهمّيّت است، استحكام ساخت درونىِ نظام جمهورى اسلامى است، استحكام درونى ملّت ايران است؛ همان چيزى كه از روز اوّل تا امروز توانسته است اين كشور را حفظ كند؛ اتّحاد ملّى، توجّه به آرمانهاى والاى نظام جمهورى اسلامى، توجّه به عزّت ملّى. ملّت ايران ملّت عزيزى است؛ انقلاب عزّت ملّت را به آنها برگرداند. گذشت آن زمانى كه در خاك ايران يك گروهبان آمريكايى جرئت ميكرد بزند توى گوش يك سرهنگ ايرانى؛ آن روزى كه مسئولين كشور عزيز ما مجبور بودند كه ملاحظهى دشمنان زيادهخواه و افزونخواه را بكنند، گذشت. جمهورى اسلامى، ملّت ايران را عزيز كرد، اين عزّت باقى است، روز به روز هم اين عزّت افزايش پيدا كرده است، بعد از اين هم، هم وظيفهى آحاد مسئولين، و هم وظيفهى عموم ملّت ايران است كه اين عزّت را پاس دارند، از آن دفاع كنند. يك ملّت، با هويّت اصلى خود، با عزّت خود سرافراز ميماند و ميتواند به پيشرفت برسد.
سهم نيروهاى مسلّح در اين ميان عبارت است از اينكه خود را آماده نگه دارند، خود را با روحيّهى دفاع از آرمانها و از ملّتى كه به آنها اعتماد كرده است و تكيه كرده است، حفظ كنند. ارتش و سپاه و بسيج و نيروى انتظامى و همهى كسانى كه در ارتباط با نيروهاى مسلّح هستند، اين را وظيفهى خود بدانند كه حصار مستحكمى در مقابل توطئههاى دشمنان و شرارت دشمنان عليه ملّت ايران خواهند بود؛ اين احتياج دارد به اينكه آمادگى ايجاد كنيد. شماها جوانيد، سرشار از نيرو، برخوردار از صفاى قلبى؛ ميتوانيد براى آيندهى كشورتان خود را مهيّا كنيد، آماده كنيد، بسازيد، خداى متعال هم پشتيبان شما خواهد بود. از خداوند متعال علوّ روح شهيدان عزيز، و علوّ درجات امام بزرگوار را مسئلت ميكنم و كامرانىِ شما جوانان عزيز را در دوران خدمت و در همهى طول زندگى از خداوند متعال خواهانم.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در گذشت روحانی مجاهد مرحوم حجة الاسلام آقای شیخ مصطفی رهنما رحمة الله علیه را به بازماندگان و دوستان و همفکران ایشان تسلیت میگویم. تلاش خستگیناپذیر این روحانی پارسا در مبارزهی قلمی و فکری برای مسألهی فلسطین که از جوانی تا کهنسالی و در بیش از نیم قرن ادامه داشت، چهرهئی نادر و تحسین برانگیز از وی در ذهن همهی کسانی که این عالمِ متواضع و پر استقامت را میشناختند، ترسیم میکرد. از خداوند رحمت و علوّ درجات برای ایشان مسألت میکنم.
سیّد علی خامنه ای
10/مهرماه/1392
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به میدان مراسم، با حضور در محل یادمان شهدای ارتش و قرائت فاتحه، علو درجات شهدا را مسئلت کردند.
فرمانده کل قوا سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.
حضرت آیت الله خامنه ای در سخنانی در این مراسم، ورود به سِلک نیروهای مسلحِ شجاع و نام آور جمهوری اسلامی ایران را، برای جوانان تازه وارد، افتخار آمیز دانستند و با اشاره به لزوم تقویت آمادگی ها و استحکام دفاعی نیروهای مسلح در کنار تقویت ساخت درونی نظام اسلامی و وحدت ملی، تأکید کردند: ما از تحرک دیپلماسی دولت از جمله سفر نیویورک حمایت می کنیم زیرا به دولت خدمتگزار اعتماد داریم و به آن خوشبین هستیم اما برخی از آنچه که در سفر نیویورک پیش آمد بجا نبود، چون ما دولت امریکا را غیرقابل اعتماد، خودبرتربین، غیرمنطقی و عهد شکن می دانیم.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: ما به مسئولین خودمان اعتماد داریم و از آنها می خواهیم با دقت و با ملاحظه همه جوانب، گام ها را محکم بردارند و منافع ملی را به فراموشی نسپارند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر استحکام ساخت درونی نظام اسلامی، خاطرنشان کردند: عناصر اصلی که از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی، حافظ این انقلاب و ملت ایران و مایه پیشرفت بودند، توجه به آرمان های والای نظام اسلامی و توجه به عزت ملی بوده است، بنابراین وظیفه همه مسئولان و آحاد ملت، دفاع از عزت و هویت ملی است.
ایشان با اشاره به بدبینی و بی اعتمادی نظام اسلامی به امریکا، دولت امریکا را دولتی در پنجه صهیونیستها خواندند و گفتند: دولت امریکا در واقع در جهت منافع صهیونیست ها حرکت می کند و از همه دنیا باج می گیرد و به رژیم صهیونیستی باج می دهد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ملت ایران هیچگاه تهدید برای هیچ کشوری نیست اما استحکام نیروهای مسلح را مهمترین عامل برای حفظ امنیت نظام اسلامی می داند، افزودند: نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی باید حصار مستحکمی در مقابل توطئه های دشمنان باشند.
فرمانده کل قوا با اشاره به تهدیدهای مکرر و مشمئز کننده دشمنان ملت ایران تأکید کردند: همه کسانی که عادت به تهدید زبانی ایران کرده اند، بدانند، پاسخ ما به هرگونه شرارتی بر ضد ملت ایران، پاسخی جدی و سخت خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ملت ایران، هم، سرسختی خود را در راه دفاع از آرمان ها و منافع خود نشان داده و هم، میل و رغبت خود به سلامت و صلح و همزیستی را زیرا این دو، در کنار یکدیگر هستند.
ایشان در پایان از رشادتها و جانفشانی های ارتش جمهوری اسلامی ایران بویژه نیروی هوایی، در هشت سال دفاع مقدس تجلیل و یاد و خاطره شهدای گرانقدر دفاع مقدس از جمله شهیدان بابایی و ستاری را گرامی داشتند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیر سرتیپ خلبان شاه صفی فرمانده نیروی هوایی ضمن خیر مقدم، گفت: در دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی، ضمن آموزش فناوریها و علوم جدید، آموزش معارف دینی و اعتقادی نیز از برنامه های اصلی است.
وی با اشاره به طرح های راهبردی و بومی و نصب انواع شبیه سازها در نیروی هوایی تأکید کرد: نیروی هوایی ارتش با تقویت توان دفاعی و بازدارندگی خود، در آمادگی کامل برای صیانت از مرزهای هوایی و آسمان جمهوری اسلامی ایران، بسر می برد.
همچنین سرتیپ دوم بخشنده فرمانده دانشگاه هوایی شهید ستاری گزارشی از برنامه های آموزشی و پژوهشی دانشگاه هوایی شهید ستاری بویژه طرح پهپاد رزمی و طرح شکاری نیمه سنگین ارائه کرد.
در این مراسم به فرماندهان، اساتید، خلبانان و دانشجویان نمونه دانشگاههای افسری ارتش و همچنین تعدادی از خانواده شهدا، یک جلد کلام الله مجید و هدایایی اعطا شد و نمایندگان دانشجویان جدید و فارغ التحصیل نیز، سردوشی و درجه خود را از دست فرمانده کل قوا دریافت کردند.
در ادامه این مراسم دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش سرود عهد جانبازی را اجرا کردند.
اجرای رزمایش میدانی از دیگر برنامه های مراسم امروز دانشگاه هوایی شهید ستاری بود.
در پایان این مراسم یگانهای حاضر در میدان ضمن اجرای عملیات اعتماد به نفس، از مقابل جایگاه رژه رفتند.
خب، طبق معمول، ديدار شما جوانان عزيز براى من بسيار شيرين، بسيار الهامبخش و غالباً زمينهى اقدام و عملِ در سياستها و برنامهريزىها است. آن چيزهايى هم كه دوستان در سخنرانىهايشان گفتند، غالباً مطالب پُر مغز و قابل توجّهى بود؛ من امروز يادداشت نكردم، چون تصميم داشتم كه نوشتهها را يكى يكى بگيرم. انشاءالله در دفتر ما - دوستان ميشنوند حالا از من، همين حالا ميگويم - پيشنهادها را جمع كنند، تفكيك كنند؛ بعضى براى خود ما لازم است كه مورد توجّه قرار بگيرد و انشاءالله به آنها توجّه ميشود، بعضى هم بايستى به دستگاههاى گوناگون تذكّر داده بشود، يا ابلاغ بشود، يا پيشنهاد بشود. برخى از نكات هم دوستان گفتند كه توضيح لازم دارد، يعنى براى من نكته روشن نشد. حالا مثلاً يكى از دوستان اشاره كردند كه نقشهى دانش تهيه بشود؛(۲) من نفهميدم كه آيا غير از نقشهى جامع علمى - كه مدّتها روى آن كار شده و سند آن تهيّه شده و ابلاغ شده - چيز ديگرى مورد نظر است؟ كه اگر اين است، خب بايد توضيح بدهند. دوستان، ممكن است مواردى لازم باشد توضيح بدهند، كه شايد حالا از طرف دفتر ما سئوال بشود و پاسخ بگيرند.
شماها نخبگان عزيز، چه شما كه اينجا حضور داريد، چه نخبگان بىشمارى كه بحمدالله در سرتاسر كشور هستند و به هر دليلى حالا در اين جلسه حضور ندارند، در هر رشتهاى كه تحصيل ميكنيد و تحقيق ميكنيد و كار ميكنيد - چه علوم انسانى، چه علوم فنّى، چه علوم پايه، چه علوم پزشكى و علوم مربوط به سلامت، و هر بخش ديگرى كه مشغول كار هستيد - همهتان در واقع مهندسان پيشرفت آيندهى كشوريد؛ شما هستيد كه داريد آيندهى كشورتان و آيندهى ايران عزيز را طرّاحى ميكنيد و انشاءالله اگر با عزمِ جزم و همّت والا و عملِ پيگير اين را دنبال بكنيد، به نتيجه خواهيد رساند و ايرانِ آينده را شماها خواهيد ساخت. نكتهاى كه من ميتوانم به شما عرض بكنم اين است كه بدانيد: سياست "پيشرفت علمى با شتاب بالا" يك سياست بنيادى براى نظام است؛ مجموعهى مغز متفكّر دستگاه كشور به اين نتيجه رسيده است كه گذر از دشوارىها، عبور از خطرگاهها و لغزشگاهها در ايران اسلامى، اگر به دو سه ركن و مقدّمه نياز داشته باشد، يكى، پيشرفت علمى است؛ اين يك سياست بنيادى است، از حدود ده دوازده سال پيش اين سياست دارد دنبال ميشود؛ دولتهاى مختلف، مسئولان گوناگون، عناصر ذىربط، خود جوانها و نخبهها، در اين زمينهها كار كردند، تلاش كردند و بحمدالله امروز محصول كار را كه انسان نگاه ميكند، اميدوار ميشود. من بارها اين را به جوانها گفتهام، به مسئولين هم گفتهام، به شما هم حالا عرض ميكنم: قطعاً نيروى جوان كشور ما، نيروى انسانى كشور ما، نخبگان كشور ما، قادرند به قلّههاى پيشرفت همهجانبه، كشورشان و ملّتشان را برسانند؛ اين توانايى در شما هست. اين را ما قبلاً - از ديگران و براساس تجربههاى ديگران - ميگفتيم، بتدريج براى خود ما هم تجربه شد. من بارها گفتهام: امروز هر كار علمى و فنّاورى در كشور كه زيرساخت آن وجود داشته باشد، از دستِ كنندهى ايرانى، جوان ايرانى، و نخبهى ايرانى بر مىآيد؛ هيچ چيزى وجود ندارد كه ما بگوييم استعداد ايرانى و نخبهى ايرانى قادر به ايجاد آن، توليد آن، ساخت آن نباشد؛ مگر اينكه زيرساخت آن در كشور وجود نداشته باشد كه بايد آن زيرساخت را ايجاد كرد. وضع و سطح استعداد كشور ما يك چنين سطحى است. پيشرفت واقعى كشور هم جز با پيشرفت علم امكانپذير نيست؛ علّتِ اينكه گفتيم گفتمان اصلى و سياست اصلى اين است، اين است. پيشرفت واقعى جز با پيشرفت علم فراهم نخواهد شد.
بعضى از كشورها ممكن است توليدات زيرزمينىِ خودشان را، نفت خودشان را، بشكههاى نفت را، منتقل كنند به صاحبان ثروت و علم در دنيا، محصولات آنها را بخرند، يك ظاهرِ پيشرفتى هم ممكن است بهوجود بيايد امّا اين پيشرفت نيست؛ پيشرفت آنوقتى است كه "درونزا" باشد، آنوقتى است كه متّكى به استعداد درونى يك ملّت باشد. وزن و اعتبار كشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهى به همين درونزايى است. اگر چنانچه از درون، يك حركتى، جهشى، رشدى بهوجود آمد، به يك كشور، به يك ملّت، وزن ميدهد، اعتبار ميدهد، ارزش ميدهد، ابّهت ميدهد؛ امّا اگر چنانچه از درون نبود، ديگران آمدند، [اعتبار به دست نمىآيد]. خب، در زمان رژيم طاغوت خودِ فرنگىها و غربىها آماده بودند كه برخى از كارهاى مربوط به فنّاورى هستهاى را در كشور انجام بدهند؛ قرارداد مىبستند. فرض بفرماييد حالا نيروگاه بوشهر را كه ما با اين همه زحمت بعد از سالها به دست آورديم، بنا بود آلمانها بسازند - [كه] پولش را هم گرفتند، بالا هم كشيدند، جوابى هم ندادند بعد از انقلاب - خب، فرض كنيد يك نيروگاه هستهاى هم فلان كشور غربى بيايد اينجا، خودش بسازد، خودش اداره كند، از برقش ما استفاده كنيم. اين هيچ وزانتى براى يك ملّت محسوب نميشود؛ هيچ ارزشى به حساب نمىآيد. آن وقتى اعتبار و وزانت براى يك كشور بهوجود مىآيد كه خودش توانايى از خود بُروز بدهد. اين توانايى وقتى در شما پيدا شد، آنوقت ميتوانيد در شرايط برابر، از توانايىهاى ديگران هم استفاده كنيد، همچنانكه آنها از توانايىهاى شما استفاده خواهند كرد. درست گفتند يكى از دوستان،(۳) بديهى است كه يك كشور همهى فصول و سطوح مورد نيازِ در مسائل علمى و فنّاورى را نميتواند خودش تهيّه كند، بايد از ديگران هم بگيرد؛ امّا اين گرفتن از ديگران به صورت دست دراز كردن به سوى ديگران نيست؛ به صورت معاملهى برابر و پاياپاى [است]؛ علم ميدهيد، علم ميگيريد؛ فنّاورى ميدهيد، فنّاورى ميگيريد؛ احترامتان هم در دنيا محفوظ است. اين لازم است.
من به شما جوانهاى عزيز كه فرزندان انقلابيد و فرزندان نظام اسلامى هستيد، اين را هم بگويم: دشمنىِ جبههاى كه امروز در مقابل ايران اسلامى قرار گرفته و دشمنى ميكند، متمركز روى همين نقطهى قدرتمند شدن ايران است؛ نميخواهند اين اتّفاق بيفتد. اين نگاه كلان را بايد در همهى حوادث و قضايا - قضاياى سياسى، قضاياى اقتصادى، قضاياى گوناگون بينالمللى و منطقهاى كه مربوط به كشورتان است - همواره در نظر داشته باشيد، فراموش نكنيد. يك جبههى سياسى پرقدرتى امروز در دنيا وجود دارد كه نميخواهد ايران اسلامى تبديل بشود به يك كشور قدرتمند، به يك ملّت قدرتمند؛ از اوّل انقلاب هم همينجور بود. من اين را براى شما نقل بكنم: در سال ۵۷ كه انقلاب اسلامى در ايران بهوجود آمد و آن غوغاى عظيم را در دنيا به راه انداخت، يك عدّه از نخبگان درجهى يك سياسى غرب - مثل كيسينجر، مثل هانتينگتون، مثل ژوزف ناى، اين چهرههاى برجستهى نخبهى سياسى آمريكا و اروپا - يك سلسله مقالاتى را در همان اوائل انقلاب، در طول يك مدّتى منتشر كردند؛ مضمون اين مقالات و اين نوشتهها هشدار به دستگاه سياسى غرب - به نظام سياسى غرب، دولتهاى غربى - بود؛ به آنها هشدار ميدادند، ميگفتند، اين انقلابى كه در ايران اتّفاق افتاده، به معناى تغيير يك هيئت حاكمه و جابهجايى هيئتهاى حاكمه فقط نيست، اين به معناى ظهور يك قدرت جديدى است در منطقهى به قول آنها خاورميانه - كه بنده اين تعبير را بههيچوجه دوست ندارم - و به قول ما در منطقهى غرب آسيا؛ يك قدرت جديدى دارد ظهور ميكند كه ممكن است از لحاظ تكنولوژى و علم به پاى قدرتهاى غربى نرسد، امّا از لحاظ نفوذ سياسى و قدرت تصرّف در فضاى پيرامونى خود، از قدرتهاى غربى يا بالاتر است يا هموزن آنها است و براى آنها چالش ايجاد خواهد كرد. اين را آنها آن روز هشدار دادند، اعلام خطر كردند. اين به معناى اين است [كه] از نظر آنها بُروز و ظهور يك چنين قدرتى به معناى اين بود كه بساط نفوذ غرب در اين منطقهى حسّاس و ثروتمند و بسيار مهمّ استراتژيكى، اين نقطهى وصل سه قارّه به يكديگر و مركز نفت و مركز ثروت و مركز كانىهاى مهمّ مورد نياز بشر، كه غرب اصرار داشته است هميشه بر اينجا تسلّط داشته باشد - تسلّط سياسى، تسلّط اقتصادى و طبعاً تسلّط فرهنگى - از دست غرب خارج خواهد شد يا لااقل تسلّطشان دچار تزلزل خواهد شد؛ اين را آن روز حدس زدند و البتّه درست فهميدند. امروز بعد از گذشت بيش از سه دهه، بتدريج آن كابوسى كه آنها ميديدند، به واقعيّت تبديل شده، يعنى يك قدرت بزرگِ ملّىِ منطقهاى سربرآورده كه فشارهاى گوناگون اقتصادى و امنيّتى و سياسى و روانى و تبليغاتى نتوانسته او را از پا بيندازد؛ و بعكس، او توانسته روى ملّتهاى منطقه اثر بگذارد، توانسته فرهنگ عمومى اسلامى را تثبيت كند، منتشر كند، ملّتهاى منطقه را با هويّت كند، احساس هويّت كنند.
اين حوادثى كه دو سال پيش در منطقهى ما پيش آمد، حوادث بسيار مهمّى بود؛ مىبينيد غربىها چه عكسالعملى در مقابل آن نشان دادند. حوادث مصر، حوادث منطقهى شمال آفريقا، حوادث اين طرف، حوادث بسيار مهمّى بود؛ اين بيدار شدن ملّتها با دستخالى، ايستادن در مقابل تحقيرى كه غرب و بخصوص آمريكا به وسيلهى عُمّال خودشان بر آنها تحميل كرده بودند، حادثهى بسيار بزرگى بود؛ البتّه تمام نشده؛ خيال ميكنند كه آن را سركوب كردند، به نظر ما سركوب نشده؛ يك پيچ تاريخى بود كه منطقه در حال عبور از اين پيچ تاريخى است؛ هنوز سرنوشت آن نهايى نشده؛ خود غربىها هم ميدانند، در تفسيرهاى آنها هم همين هست؛ هنوز نگرانند، نميدانند در منطقه چه دارد ميگذرد. اين به بركت قيام ملّت ايران و تشكيل نظام جمهورى اسلامى و به بركت انقلاب اسلامى بود كه بشارتدهندهى ظهور يك قدرت ملّىِ عميقِ مؤمنِ پابرجاىِ بااستعدادِ روبهرشد و اعتلا - يك چنين قدرتى - بود.
خب حالا شماها - مجموعهى نخبگان در سرتاسر كشور، در هر رشتهاى از رشتههاى علم و فنّاورى و پيش از اينها تحقيق، در واقع شمارگان باارزشى از افراد تشكيل دهندهى اين مجموعهى عظيمى هستند كه دارد اين رسالت تاريخى را انجام ميدهد - امروز در نوبت خودتان شانههايتان را دادهايد زير بار يك چنين حادثهى عظيمى. مهم اين است كه حركت شما از دَور نيفتد، مهم اين است كه سكته و وقفهاى در وسط بهوجود نيايد. در همهى حركات مهمّ اجتماعى و سياسى و نظامى همين است؛ وقتى يك حركتى شروع شد، وقتى يك كار بزرگ و عظيمِ بلندمدّتى آغاز شد، نبايد گذاشت در وسط آن وقفه بهوجود بيايد. ما در دوران دفاع مقدّس هم در صحنههاى جنگ و درگيرىهاى نظامى، همين را بالعيان ميديديم؛ وقتى يك حركتى شروع ميشد، اگر از دَور نمىافتاد آن حركت، به پيروزى ميرسيد؛ [امّا] اگر در وسط راه، عزمها سست ميشد، ترديد بهوجود مىآمد، تنبلى عارض ميشد و كار از دَور مىافتاد، ناكامى به دنبالش بود. نبايد بگذاريد اين حركت علمىِ پرشتاب از دَور بيفتد.
البتّه مخاطب من، همهى اطراف قضيّهاند؛ هم شما جوانهاى عزيز كه داريد كار ميكنيد، علم مىآموزيد، تحقيق ميكنيد، خودتان را از درون پرورش ميدهيد و احياناً كارهاى برجسته و جالبى هم از شما سرميزند - كه همين حرفهايى كه اينجا زديد، جزو همان كارها است؛ كار فقط كار فيزيكى نيست؛ ارائه كردن فكر، ارائه كردن نظر، تلاش كردن براى رسيدن به نظرات برتر، جزو بافضيلتترين كارها است؛ البتّه بايد در حدّ ذهنيّت متوقّف نماند - مخاطبيد، هم دستگاههاى مختلف؛ وزارت علوم، وزارت بهداشت درمان، و معاونت علمى.
اين معاونت علمى رئيسجمهور، بخش بسيار مهمّى است، كار بسيار حسّاسى است - اين معاونت با اصرار بنده، با دنبالگيرى بنده در چندين سال قبل بهوجود آمد - بعد هم بنياد نخبگان. كسانى هم [كه بودند] واقعاً خدمت كردند؛ خانم سلطانخواه، آقاى واعظزاده، امروز هم آقاى ستّارى - كه خب ايشان فرزند شهيد هم هستند -(۴) مسئول اين معاونت مهم و اين بنياد مهمّند. توصيهى من به مسئولين معاونت علمى و بنياد نخبگان اين است كه كار را بايد دنبال كنيد؛ كارها را از صفر شروع نكنيد؛ كارهاى برجستهاى انجام گرفته، براساس آن كارها پيش برويد؛ سعى كنيد خلأها را پيدا كنيد، نقايص و ضعفها را پيدا كنيد، آنها را جبران كنيد؛ قوّتها را، نقاط قوّت را از دست ندهيد.
به نظر من مهمترين كارى كه اين دو وزارت و اين معاونت مهم ميتوانند انجام بدهند، اين است كه بايد همّت خود را صرف كنند براى زمينهسازىِ نوآورى علمى؛ نوآورى مهم است. اين جريان نوآورى نبايد متوقّف بشود؛ هر قدمى بايد به دنبال خود، قدم بعدى را پيش بياورد. براى اينكه ما بتوانيم جريان نوآورى را در كشور حفظ كنيم، يك رصد دائمى لازم است؛ دائم بايستى همين مسئولين محترمى كه در معاونت علمى حضور دارند، اين جريان علمى در كشور را رصد كنند؛ ببينند گرهها كجا است، گيرهاى كار كجا است، مشكلات كجا است، ناهماهنگىها كجا است، آنها را برطرف كنند. شوراى عالى انقلاب فرهنگى كه البتّه به اين مسائل در حدّ وظايف و مسئوليّتهاى خودش ميپردازد مهم است، بخش معاونت علمى هم كه يك مجموعهى ستادى است براى هماهنگ كردن دستگاهها، و خود دستگاههاى علمى كشور يعنى اين دو وزارت، و پژوهشكدهها و پژوهشگاهها و مراكز گوناگون علم و فنّاورى كه مجريان كار هستند، اينها بايد همه هماهنگ عمل بكنند؛ ناهماهنگىها بايستى از بين برود.
البتّه رشد علمىِ ما امروز در مقياس منطقه و در مقياس جهانى خيلى خوب است. عدد مطلقِ رشد ما خوب است، شتاب رشد ما هم بسيار خوب است، يعنى شتاب پيشرفت خيلى بالا است؛ لكن اين ملاك نيست؛ يعنى اين شتاب بايد محفوظ بماند. وجود شتاب رشد علمى به معناى اين نيست كه ما به هدف رسيديم يا حتّى به هدف نزديك شدهايم؛ چون ما خيلى عقب بوديم. دنيا هم كه منتظر نميمانَد كه ما پيش برويم، او تماشا كند؛ دنيا هم دارد دائماً پيش ميرود؛ البتّه شتاب ما بيشتر است، ما بايد اين شتاب را حفظ كنيم. اگر اين شتاب رشد علمى حفظ شد، اين اميد وجود دارد كه ما برسيم به قلّهها، برسيم به خطوط مقدّم؛ و همانطور كه بارها عرض كردم، كشور ما و مراكز علمى ما براى دنيا مرجع علمى بشوند. اين بايد اتّفاق بيفتد و انشاءالله اين كار خواهد شد. البتّه بنده تصوّر نميكنم كه حالا اين كار در ظرف پنج سال و ده سال و پانزده سال انجام بگيرد؛ نه، من چند سال پيش گفتم شما پنجاه سال ديگر، چهل سال ديگر اين آينده را تصوير كنيد كه در دنيا هر كسى بخواهد به يافتههاى تازهى علمى دست پيدا كند، مجبور بشود زبان فارسى ياد بگيرد؛ همّت را اين قرار بدهيد. كارى كنيد كه در دنيا ديگران محتاج دانش شما باشند، مجبور باشند زبان شما را ياد بگيرند تا به دانش شما دست پيدا كنند؛ اين كار هم ممكن است؛ اين كار ممكن است.
مرحوم دكتر چمران - شهيد چمران - يك نخبهى علمى بود؛ حالا او مشهور شده به جنگ و شهادت و تفنگ و مانند اين چيزها، لكن يك نخبهى علمىِ برجسته بود؛ در يكى از دانشگاههاى برجستهى آمريكا هم درس ميخواند كه بعد رها كرد و آمد، و در لبنان و بعد هم در كشور خودش مشغول جهاد شد. او به من ميگفت كه در دانشگاههاى آمريكا - و بخصوص و از جمله در همان دانشگاهى كه ايشان تحصيل ميكرد - برجستههاى درجهى يك، معدود بودند و ايرانىها در بين آنها بيشتر از همه بودند. ايرانىها از متوسّط استعداد جهانى بالاترند؛ اين را ما از افراد ديگر هم مكرّر شنيدهايم؛ عرض كردم حالا هم كه تجربهها اين را نشان ميدهد.
نكتهاى كه من از اوّل روى آن تكيه كردم و هنوز هم به طور كامل تحقّق پيدا نكرده، مسئلهى پيوند علم و صنعت، دانشگاه و صنعت، مراكز تحقيقى و صنعت است؛ كه خب البتّه الان چند سال است كه من ميبينم اين در زبان دانشجوها و نخبهها و مسئولين هم ميچرخد. اين نكتهى بسيار مهمّى است. ما يك مجموعهى علمى داريم اينجا، يك مجموعهى صنعتى داريم اينجا؛ صنعتىهاى ما تشنهى دست يافتن به پيشرفتهاى علمى و تحقيقات دانشگاهها و مراكز علمى ما هستند؛ دستگاههاى علمى ما هم براى اينكه مثل اين چشمههاى جوشان، جوشش آنها ادامه پيدا كند و جريان پيدا كند، احتياج به بازار مصرفكنندهى علم خودشان دارند؛ بين اينها رابطهى منطقى و كامل وجود ندارد. اگر ما بتوانيم اين رابطهى صنعت و دانشگاه را، صنعت و مراكز تحقيق را، يا به معناى عام، صنعت و علم را بهصورت كامل برگزار كنيم، نتيجه به اين صورت خواهد بود كه هم دستگاههاى صنعتى ما رشد پيدا خواهند كرد - در حلّ مسائل خودشان مراجعهى به دانشگاهها خواهند كرد، مسائل خودشان را حل خواهند كرد و از پيشرفتهاى علمى آنها در كار صنعتى خودشان استفاده خواهند كرد - هم دانشگاههاى ما جريان پيدا خواهند كرد؛ مثل سدّى كه بهوجود آمده، امّا شبكههاى آبيارى نداشته باشد؛ خب، اين سد فايدهاى ندارد. نيمى از كار سد اين است كه ما ديواره درست كنيم و آب پشت آن جمع كنيم، نيمِ عمده اين است كه ما شبكههاى آبيارى بهوجود بياوريم تا آب اين سد بتواند به نقاط مورد نياز و به نقاط تشنه و زمينهاى تشنه برسد؛ اين بايد انجام بگيرد. البتّه، هم شركتها و كارخانهها بايستى بيش از گذشته به مراكز علمى رجوع كنند، هم مراكز علمى بايد خودشان را بيش از گذشته آماده كنند. بايد هر سال شاهد صدها پروژهى تحقيقاتىِ سفارش شده - البتّه سفارشهاى داخلى - در دانشگاهها و مراكز علمى باشيم. امروز هم يكى از نقاطى كه به نظر من خيلى نقطهى ضعف است - خيلى از جوانها و اساتيد و مانند اينها هم گاهى ميگويند - كار علمى به دنبال سفارش خارجى [است]، كارى نيست كه كشور به آن احتياج دارد؛ نميخواهم من به طور كلّى منع كنم، امّا اينكه شما اينجا بنشينيد كار علمى و تحقيقاتى بكنيد براى نيازى كه فلان دستگاه علمى دنيا يا فنّاورى دنيا پيدا كرده و با قيمت ارزان اين را از شما ميگيرد، اين هنر نيست؛ بايد نگاه كنيد ببينيد نياز داخلى چيست، اين كار تحقيقاتى شما - بخصوص در مقطع دكترى و مقاطع بالا - به درد كجاى كشور ميخورد، كدام خلأ را در داخل كشور پر ميكند.
بنابراين يك مسابقهى جدّىِ بزرگ در نوآورى - يك مسابقهى به معناى حقيقى كلمه، چه در علوم، چه در فنّاورى - بايد واقعاً به وجود بيايد. در اين پاياننامهها - بخصوص مقطع دكترى - يكى از چيزهايى كه به طور قطع بايد مورد توجّه باشد، نكتهى نوآورى است؛ نشان داده بشود كه نوآورى در اينجا كجا است؛ و اين ملاك ارزيابى باشد، ملاك امتيازدهى بشود. بنياد ملّى نخبگان بايد با جدّيّت كار كند، محيط نشاط علمى فراهم بشود؛ اگر اين شد، متخصّص ايرانىِ ساكن خارج هم شوق پيدا ميكند بيايد؛ جوانِ با استعداد ايرانى هم شوق پيدا ميكند كه در خانه و كاشانهى خود بماند و براى خدمت به كشورش كار بكند.
يك نكتهى اساسى و مهمّى هم در اينجا وجود دارد و آن نكتهى تقوا و پرهيزگارى است. جامعهى نخبگانىِ ما - دخترها، پسرها، جوانها عموماً؛ اساتيد آنها - در سايهى تقوا و پرهيزگارى و پاكدامنى و توجّه به خدا توانايىهايشان مضاعف خواهد شد، توانايىهايشان مضاعف خواهد شد، پيشرفتهايشان آسان خواهد شد. شماها يكى از بزرگترين امتيازاتى كه داريد، صفاى جوانى است؛ اين چيزى است كه هميشه با انسان نميماند. در دوران جوانى صفا و نورانيّتى وجود دارد كه جلب رحمت الهى را براى انسان آسان ميكند؛ و اگر خداى متعال راه را براى انسان آسان كند - فَسَنُيَسِّرُهُ لِليُسرى -(۵) براى آسان شدن كار و هموار شدن كار به انسان كمك كند و مقدّمه را فراهم بكند، انسان خيلى راحتتر به اهداف دست پيدا خواهد كرد. تقوا و پاكدامنى و ايمان و صفا و نورانيّتى را كه در شما هست - كه زمينهى معنويّت است - قدر بدانيد و از خداى متعال بخواهيد كه به شما كمك كند و به كشورتان كمك كند، انشاءالله بتوانيم به نقطههاى مورد آرزو براى كشور و ملّتمان برسيم. بنده هم كه همهى شماها را هميشه انشاءالله دعا خواهم كرد، كمااينكه تا حالا هم دعا ميكردم.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) اين همايش از ۱۶ تا ۱۸ مهر ماه سال جارى برگزار شد.
۲) پيشنهاد آقاى محمّدحسين نورانيان (از دانشگاه خواجه نصير) در خصوص ايجاد اَبَرسامانهى نقشهى دانش
۳) پيشنهاد آقاى على رجبپور (عضو هيئت علمى دانشگاه امام خمينى(ره) قزوين): توجّه به اينكه در دنياى امروز يك كشور نميتواند در تمام زمينههاى فنّاورى سرآمد باشد؛ ما بايد با توجّه به مزاياى بالفعل و بالقوّهى خود و با نگاه به موقعيّتهايى كه در بازارهاى جهانى داريم، چند زمينهى مهم را كه ميتوانيم در آنها سرمايهگذارى كنيم مشخص كرده تا در سالهاى آتى در آنها سرآمد شويم كه اين مطالب در نقشهى جامع علمى كشور هم بخوبى تبيين شده و مديران اجرايى بايد به حركت در اين مسير اهتمام بورزند.
۴) دكتر سورنا ستّارى، فرزند سرلشكر خلبان شهيد منصور ستّارى
۵) سورهى ليل، آيهى ۷
اولاً خوشامد عرض ميكنيم؛ ثانياً تبريك عرض ميكنيم اين عيد سعيد را. و با حضور شما و نفسهاى گرم شما و برنامههاى خوبى كه اجرا كرديد، روز ما را عيد كرديد؛ اميدواريم انشاءالله دلهاى شما هميشه شاد، هميشه متذكّر، هميشه در حال سِير به مقامات عالىتر باشد.
يك جمله دربارهى امام بزرگوار و عالِم آل محمّد حضرت علىّبنموسىالرّضا (عليه آلاف التّحيّة و الثّناء) عرض بكنيم. مقامات معنوى و روحانيّت اين وجودات مقدّسه، حقيقتاً از درك عقلانى ما هم بيشتر است، چه برسد به توصيف زبانىِ ما؛ لكن در مقابل چشم ما و چشم تاريخ، زندگى اين بزرگواران يك درس عملى و جاودان و غيرقابل انكار است. اگر ما در مواردى به زندگى ائمّه (عليهمالسّلام) ميپردازيم، سياستهاى آنها را، تدبيرهاى آنها را، شرح حال آنها را مورد تكيه قرار ميدهيم، نه به اين معنا است كه اين بخش، اهمّ و اعظم بخشهاى زندگى آن بزرگواران است؛ نه، آن عالَم معنا و آن قرب الىالله و آن معرفت و محبّتى كه موج ميزند در آن دلهاى بىنظير، يك داستان ديگرى است. لكن آنچه جلوى چشم ما است، زندگى اين بزرگواران است كه بايد از آنها درس گرفت.
عمر مبارك امام رضا (سلاماللهعليه) تقريباً پنجاه و پنج سال بوده است - يعنى از سال ۱۴۸ كه سال شهادت امام صادق (عليهالسّلام) است تا سال ۲۰۳ - تمام زندگى اين بزرگوار با همهى اين عظمتها و عمقها و ابعاد گوناگونى كه ميشود براى آن ذكر كرد و تصوير كرد، در همين مدّت عمر نسبتاً كوتاه انجام گرفته است. از اين مدّت پنجاه و پنج سال، نزديك به بيست سال - تقريباً نوزده سال - مدّت امامت اين بزرگوار است؛ امّا همين مدّت كوتاه را كه ملاحظه ميكنيد، تأثيرى كه در واقعيّت دنياى اسلام گذاشت و به گسترش و عمقى كه به معناى حقيقىِ اسلام و پيوستن به اهلبيت (عليهمالسّلام) و آشنا شدن با مكتب اين بزرگواران انجاميد، يك داستان عجيبى است، يك درياى عميقى است. آن وقتى كه حضرت به امامت رسيدند، دوستان و نزديكان و علاقهمندان حضرت ميگفتند كه: علىّبنموسى در اين فضا چه كار ميتواند انجام بدهد - اين فضاى شدّت اختناقِ هارونى كه در روايت دارد كه ميگفتند: وَ سَيفُ هارونَ تَقطُرُ دَما؛ خون ميچكد از شمشير هارون - اين جوان در اين شرايط، در ادامهى جهاد امامان شيعه و در مسئوليّت عظيمى كه برعهدهاش است، ميخواهد چه بكند؟ اين اولِ امامت علىّبنموسىالرّضا (عليهالسّلام) است. بعد از اين نوزده سال يا بيست سال كه پايان دوران امامت و شهادت علىّبنموسىالرّضا است، وقتى شما نگاه ميكنيد، مىبينيد كه همان تفكّر ولايت اهلبيت و پيوستگى به خاندان پيغمبر آنچنان گسترشى در دنياى اسلام پيدا كرده كه دستگاه ظالم و ديكتاتور بنىعبّاس از مواجههى با آن عاجز است؛ اين را علىّبنموسىالرّضا انجام داده. شنيدهايد شما كه دعبل به مروْ، به خراسان آمد و آن اشعار معروف را در مدح امام رضا انشاء كرد و انشاد كرد؛ بعد هم جايزهاى گرفت؛ و حالا فرض بفرماييد چند روزى هم در مروْ و در ساير شهرهاى خراسان ماند، بعد هم راه افتاد رفت به طرف بغداد و كوفه و همان جاهايى كه ميخواست برود. در ميان راه دزدها به كاروانى كه دعبل در آن بود حمله كردند و غارت كردند اين كاروان را. كاروانىها نشسته بودند تماشا ميكردند، اموالشان همه به غارت رفته بود، رئيس دزدها هم نشسته بود بالاى بلندى روى يك سنگى، او هم با تبختر تماشا ميكرد اين زندانىها و اسراى كاروانى و اين اموالى را كه گرفته بودند و جمع ميكردند و مىبستند و ضبط ميكردند. دعبل شنيد كه رئيس دزدها دارد با خودش زمزمه ميكند، يك شعرى را ميخواند؛ گوش كرد، ديد شعر خودش است. يك بيت از همان قصيدهاى را كه فرضاً يك ماه پيش، يك ماه و نيم پيش در مرو سروده - «أرَى فَيئَهُم فى غَيرِهِم»(۲) تا آخر - رئيس دزدها در بين راه، در نزديكى مثلاً رى و عراق، اين شعر را دارد از حفظ ميخواند. دعبل خوشحال شد، بلند شد گفت كه اين شعرى كه ميخوانى، مال كيست؟ گفت: اين شعر مال دعبل خزاعى است. گفت: خب، دعبل خزاعى منم! رئيس دزدها وقتى كه ديد اين شخص دعبل خزاعى است، بلند شد او را در آغوش گرفت، بوسيد، گفت: به بركت حضور اين شخص در اين كاروان، همهى اموال را پس بدهيد. همهى اموال را پس دادند، كاروانىها را احترام كردند، راه انداختند، رفتند. خب، اين حادثهى كوچكى است در تاريخ، امّا معناى بزرگى دارد. شعرى كه در باب علىّبنموسىالرّضا در مروْ سروده ميشود؛ بعد از حدود يك ماه، يك ماه و نيم - كمتر، بيشتر - در رى و عراق از زبان يك راهزن، آن هم به صورت حفظ شده، تكرار ميشود. معناى اين چيست؟ معنايش اين است كه زمينه آنچنان براى ترويج اهلبيت و براى نام مبارك امام رضا مساعد است كه اين شعر - كه آن روز شعر يكى از مؤثّرترين و نافذترين رسانهها بوده - در يك مدّت كوتاهى دست به دست ميچرخد تا ميرسد به يك آدمى كه مثلاً يك راهزنى در وسط بيابان است. اين نشاندهندهى حركت عظيمى است كه در دوران امامت علىّبنموسىالرّضا (سلاماللهعليه) براى ترويج مكتب اهلبيت انجام گرفته؛ محبّت آنها همهگير شده است؛ حضور آنها و وجود آنها در جامعهى اسلامى به اعماق دلهاى مردم نفوذ پيدا كرده است. اينكه شما مىبينيد امامزادههاى بزرگوار بلند شدند، راه افتادند، آمدند اينجا، غير از جنبهى عزا و غمناك قضيّه كه شهادت اينها در بين راه است، يك جنبهى مثبت و پرمعنا دارد؛ معناى اين، درخواست مردم، تقاضاى مردم، زمينهى پذيرش و قبول مردم نسبت به اهلبيت است. ميدانيد وقتى ميگوييم «اهلبيت»، يعنى اين مكتب، اين معنا و لبّى كه اهلبيت از اسلام معرّفى ميكردند؛ يعنى يك كار عميقاً فرهنگى و معنوى و يك كار بزرگ اعتقادى.
اين حركت امام رضا (عليهالسّلام) است؛ تا بالاخره مأمون طىّ همان قضايايى كه شنيدهايد و تكرار شده است و ميدانيد، احساس ميكند كه ناچار است علىّبنموسىالرّضا (عليهالسّلام) را - كه با نيّتهاى خاصّ خودش، آن بزرگوار را از مدينه كشانده بود، آورده بود، به خود نزديك كرده بود و قصد كشتن آن بزرگوار را هم نداشت - برخلاف آنچه تدبير كرده بود، به شهادت برساند؛ كار قضاء الهى و ارادهى الهى و تدبير الهى - كه پارهى تن پيغمبر در اين نقطهى دوردست از مدينه مدفون بشود كه خود اين يك تدبير الهى است، يك مهندسى الهى است - به وسيلهى دشمنان اهلبيت انجام بگيرد.
كار براى اهداف بلند را اينجورى بايد انجام داد؛ نگاه به بلندمدّت را با اين انگيزهها، با اين نيّتها، با اين اميدها بايد انجام داد؛ سپاه در يك چنين موضعى قرار دارد. بحث اين نيست كه يك حكومت جديدى بعد از انقلاب سر كار آمد، يك عدّه طرفدار دارد، يك عدّه مخالف دارد، يك عدّه هم طبعاً سرباز و مراقب و نيروى مسلّح دارد، اين نيست مسئله؛ مسئله بالاتر از اين حرفها است؛ مسئلهى انقلاب اسلامى - كه شما سپاه پاسداران انقلاب اسلامى هستيد - مسئلهاى فراتر از اين حرفها است. حالا من اول در باب تجربهى سپاه در اين سالهاى متمادى يك جمله عرض بكنم، بعد بپردازم به مطلبى كه مورد نظرم است كه به شما برادران عزيز عرض بكنم.
كارنامهى سپاه در اين سى و چند سال، يك كارنامهى درخشان است؛ اين كلمه را به عنوان يك كلمهى متعارف و معمول و جارىشوندهى بر زبان در خيلى جاها عرض نميكنم، واقع قضيّه اين است. كارنامهى سپاه در اين مدّت در واقع نمايشگر تجربهى يك ملّت است؛ يعنى اعماق شخصيّت و هويّت ملّت ايران را ميتوان در اين كارنامه مشاهده كرد؛ چون سپاه با ايمان و عقيده وارد ميدان شد. ميدانِ چه؟ ميدان «مجاهدت و مقاومت». باهوشترين و قوىترين فرماندهان نظامى را تربيت كرد؛ اين كسانى كه در سنين جوانى و كمتر از سى سال، طرّاحان و به تعبير فرنگىها استراتژيستهاى برجستهى ميدان جنگ در سپاه شدند، هيچ دانشگاه نظامى نديده بودند؛ اين تربيت سپاه بود، تربيت اين فضا بود كه فضاى نورانى است، تربيت اين سازمان بناگذاشته شدهى بر مبناى ايمان و عقيده بود؛ آن شخصيّتهاى برجسته را - كه هرگز ملّت ما و تاريخ ما اسم آنها را فراموش نخواهد كرد - تربيت كرد؛ اين هنر سپاه است. اين در زمينهى جنگ؛ علاوهى بر اين باتدبيرترين و قوىترين و بهترين مديران كشور را هم در زمينهى غير نظامى، باز مىبينيم سپاه تربيت كرده و تحويل داده؛ صادرات انسانىِ سپاه به مجموعهى دستگاههاى حاكميّتى نظام جمهورى اسلامى يك فهرست طولانى و افتخارآميز است؛ كارنامهى سپاه اين است.
يكى از بخشهاى مهمّ كارنامهى سپاه، انقلابى زيستن و انقلابى ماندن سپاه است؛ يعنى حوادث، جريانات نتوانست اين تشكيلات مستحكم و قوىبنيه را از مسير اصلى و درست، به بهانهى اينكه دنيا تغيير كرده، زندگى تغيير كرده، منحرف كند؛ بهانههايى كه ميشنويد و مىبينيد كه مىآورند، براى وادادگى بهانه مىآورند، براى پشيمانى بهانه مىآورند؛ بهانه هم اين است كه دنيا تغيير كرده، همه چيز عوض شده. خب، يك چيزهايى عوض نميشود؛ از اولِ تاريخ تا امروز حُسن عدالت و عدالتطلبى انسان تغيير نكرده، زشتىِ ظلم تغيير نكرده، حُسن استقلال ملّى و عزّت ملّى تغيير نكرده، اينها و بسيارى از اصول ديگر كه تغييرپذير نيست. اينكه دنيا تغيير كرده، بهانه نميشود براى اينكه ما رفتار خودمان، هدف خودمان، آرمان خودمان را عوض كنيم؛ وقتى آرمان عوض شد، راه عوض ميشود؛ وقتى هدف نهايى عوض شد، ديگر معنى ندارد كه شما در راه قبلى حركت كنيد، ميرويد به سمت هدف جديد كه راه جديدى است، راه ديگرى است. يكى از مهمترين نقاط قوت سپاه ايستادگى و استقرار و ثباتقدم در اين راه نورانى است. اين حالا دربارهى سپاه؛ البتّه در باب سپاه خيلى ميشود حرف زد، خيلى حرف زدهايم، خيلى حرف زدهاند، خيلى حرفهاى نزده هم هست كه حالا در اين زمينه بيش از اين عرض نميكنيم.
آنچه كه مهم است اين است - اين را من ميخواهم عرض بكنم - سپاه، پاسدار انقلاب اسلامى است؛ نميخواهم بگويم اين پاسدارى به معناى اين است كه در همهى عرصهها - عرصهى علمى، عرصهى فكرى، عرصهى فرهنگى، عرصهى اقتصادى - سپاه بايد بيايد پاسدارى كند؛ نه، منظورم اين نيست؛ لكن مقصود اين است كه سپاه به عنوان يك موجود زنده بايد بداند كه از چه ميخواهد پاسدارى كند؛ اين انقلاب چيست. لزومى ندارد حتماً سپاه در عرصهى سياسى برود به پاسدارى بپردازد، امّا بايد عرصهى سياسى را بشناسد. اين خلط مبحثى كه بعضى ميكنند بايد بدقّت روشن بشود؛ نميشود يك مجموعهاى به عنوان بازوى نگاهبان و پاسدار انقلاب در كشور تعريف بشود، امّا در زمينهى جريانهاى گوناگون سياسى - بعضى انحرافى، بعضى غيرانحرافى، بعضى وابسته به اينجا و آنجا - چشمِ بسته و ناآگاه و نابينا داشته باشد، اين معنى ندارد؛ بايد بداند كه از چه ميخواهد دفاع كند. اينكه ما بياييم چالش انقلاب را فرو بكاهيم به چالشهاى سياسى و خطّى و جناحى و مقابلهى زيد و عمرو با يكديگر، اين سهلنگرى است، مسامحه است، سهلانگارى است؛ چالش انقلاب اينها نيست. اينكه يك خطّ سياسى، يك جريان سياسى با يك جريان سياسى ديگر دعوا دارند، يا زيدى با عمرواى اختلاف دارد، اينها چالش انقلاب نيست؛ چالش اساسى انقلاب عبارت است از اينكه انقلاب يك نظم جديدى را براى بشريّت ارائه كرده. نميگوييم انقلاب از اول با مخاطب قرار دادن كلّ بشر آمد؛ نه، انقلاب اسلامىِ «ايران» بود، متوجّه مسائل ايران بود، متوجّه ايجاد تغييرات بنيادى در ايران بود؛ امّا زبان اين انقلاب و پيام اين انقلاب پيامى بود و زبانى بود كه نميتواند و نميتوانست - به طبع حال - در مرزهاى ايران منحصر بماند؛ يك مفهوم جهانى، يك حقيقت جهانى، يك حقيقت بشرى به وسيلهى انقلاب پيام داده شد كه هر كسى در دنيا آن را بشنود احساس ميكند كه به اين پيام دلبسته است. آن پيام چيست؟ اگر بخواهيم آن پيام را در شكل اجتماعى و انسانى آن در يك جمله بيان بكنيم: مقابلهى با نظام سلطه است؛ اين پيام انقلاب است. نظام سلطه، نظام تقسيم دنيا به ظالم و به مظلوم است؛ منطق انقلاب كه منطق اسلام است، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»(۳) است؛ نبايد ظلم كنيد و نبايد بگذاريد به شما ظلم بشود. كيست در همهى صفحهى بشرى و عرصهى وجود انسان كه از اين پيام خرسند نباشد، به اين پيام دلبسته نشود؟ نه ظلم كن، نه ظلم بشو. اين درست نقطهى مقابل نظم حاكم بر جهان است از بعد از پيدا شدن تمدّن جديد صنعتى و شيوع ابزارهاى صنعتى و به تبع آن، شيوع فرهنگ سلطه در عالم. هر دستگاهى در دنيا كه وابستهى به نظام سلطه باشد، با اين پيام مخالف است. آن كسانى كه خودشان سلطهگرند - يعنى دولتهاى جبّار، شبكههاى اقتصادى مكندهى ثروتهاى ملّى، ثروتهاى ملّتها - با اين پيام مخالفند، چون ظلم ميكنند. دولتهاى زيردست و فرودستى كه بر ملّتهاى فقير يا ثروتمند حكومت ميكنند و تابع آن نظام سلطهى جهانى هستند، خودشان اقتدارى ندارند، سلطهاى ندارند، امّا تابع آنها هستند، دنبال آنها راه مىافتند، مخالف اين پيامند. فلان دولتى كه سياستهاى نظام سلطه را، سياستهاى فرضاً آمريكا را يا يك روزى سياستهاى انگليس را موبهمو در كشور خود اجرا ميكند، اين با پيام «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» به طور طبيعى مخالف است؛ كمپانىهاى بينالمللى و چند ملّيّتى و تك ملّيّتى و جمع كنندگان ثروتهاى عمومى [با اين] مخالفند؛ آن سياستهايى كه در دنيا سه عنصرِ جنگ و فقر و فساد را گسترش ميدهند، با اين مخالفند. جنگهاى دنيا در اين برههى اخير، در اين دو سه قرن اخير، غالباً تحت تأثير نفوذ نظام سلطه بوده؛ يا خودشان با كسى جنگ داشتند يا دو گروه را به جنگ هم انداختند براى اينكه سود ببرند. فقر هم كار آنها است، بسيارى از اين كشورهاى فقيرى كه مردم آن در فقر زندگى ميكنند و از منابع طبيعى خودشان نميتوانند بهرهبردارى كنند، گناه فقر آنها به گردن اينها است. اينها خيلى از كشورها را بر اثر سلطهى سياسى، از موجودى دانش خودشان هم تهى كردند. اين كتاب جواهر لعل نهرو - نگاهى به تاريخ جهان - را بخوانيد؛ در بخشى كه دخالت و نفوذ انگليسها در هند را بيان ميكند، تصوير ميكند، تشريح ميكند - او آدمى است هم امين، هم مطّلع - ميگويد صنعتى كه در هند بود، علمى كه در هند بود، از اروپا و انگليس و غرب كمتر نبود و بيشتر بود. انگليسها وقتى وارد هند شدند، يكى از برنامههايشان اين بود كه جلو گسترش صنعت بومى را بگيرند. خب، بعد كار هند به آنجا ميرسد كه دهها ميليون آن وقتها، صدها ميليون در دورههاى بعد، فقير و گدا و خيابانْخواب و گرسنهى به معناى واقعى داشته باشد؛ آفريقا همينجور است؛ بسيارى از كشورهاى آمريكاى لاتين همينجورند. پس نظام سلطه علاوه بر اينكه جنگافروز است، فقرآفرين است. اين ثروتهاى عظيمى كه شما مىبينيد در قلّههاى ثروت - اين ثروتمندان درجه يك دنيا - جمع شده، همان «ما رَأيتُ نِعمَةً مَوفورَة، اِلّا وَ فى جانِبِها حَقٌّ مُضَيَّع» است. وقتى نفت يك كشور را غارت ميكنند، محصول كشاورزى يك كشور را غارت ميكنند، چاى يك كشور را غارت ميكنند، تجارت يك كشور را در دست خودشان ميگيرند كه مردم خود آن كشور از آن محروم بمانند، توليد را، صنعت را و بقيّهى شئون پيشرفت ملّى را از يك ملّت سلب ميكنند، خب ملّت فقير ميشود. پس، هم جنگ كار آنها است، هم فقر كار آنها است، هم فساد كار آنها است. گسترش فساد در دنيا و برافروختن آتش ميل جنسى - كه يك امر طبيعى است و قابل برافروخته شدن و شعلهور شدن در همهى انسانها - كار آنها است؛ كه هر كدام از اينها داستان جداگانه و مفصّلى است.
خب، نظام سلطه جنگ را، فقر را، فساد را گسترش ميدهد، با همان سازوكار مشخّص تقسيم دنيا به ظالم و مظلوم. اسلام - يعنى انقلاب اسلامى كه برگرفتهى از همان مفاهيم اسلامى است - مىآيد ميگويد: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، يعنى همهى اين عوامل را نفى ميكند؛ چالش اصلى اينجا است؛ دعواى اصلى اينجا است؛ دعواى با انقلاب اينها است؛ بقيّهى حرفها بهانه است. تحريم، جنگ داخلى، ايجاد كودتا، بقيّهى چيزهايى كه در اين سالها [بوده]، مسئلهى انرژى هستهاى، همه را در اين چهارچوب بايد نگاه كرد، بايد ديد: يك انقلابى مىآيد برخلاف تصور همهى دنيا پيروز ميشود، دولت تشكيل ميدهد و آن دولت ماندگار ميشود و ميماند - برخلاف تصور همهى دنيا كه خيال ميكردند جمهورى اسلامى ظرف شش ماه، يك سال، دو سال، بعد يك خرده تخفيف دادند، ظرف سه چهار سال، بايد از بين ميرفت - روزبهروز قوىتر شد، روزبهروز «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِى السَّماء. تُؤتى اُكُلَها كُلَّ حينٍ بِاِذنِ رَبِّها»(۴) شد، تبديل شد به يك قدرت منطقهاى، تبديل شد به يك كشور اثرگذار در مسائل كلان جهانى؛ با اين مخالفند، با اين دشمنند.
بحث سلاح هستهاى را مطرح ميكنند. خب، ما سلاح هستهاى را نه بهخاطر زيد و عمرو، نه به خاطر آمريكا و غير آمريكا، بهخاطر عقيدهمان قبول نداريم؛ هيچ كس نبايد داشته باشد. وقتى ما ميگوييم شما نداشته باش، معنايش اين است كه خودمان هم قاطعاً ميگوييم نبايد داشته باشيم و نخواهيم داشت؛ امّا مسئلهى آنها مسئلهى ديگرى است؛ آنها حرفى ندارند كه برخى از كشورها هم فرضاً بهوجود بيايند [كه] انحصار آنها را به هم بزنند، البتّه نميخواهند انحصارشان به هم بخورد، امّا قيامتى هم بر پا نميكنند؛ در مورد ايران اسلامى و جمهورى اسلامى قيامت بپا ميكنند؛ چرا؟ چون داشتن يك چنين توانى، يك چنين قدرتى، پشتوانهى اين نظامِ «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ چالش اصلى اينجا است؛ اين را بايد شناخت، اين را بايد ديد، در اين چهارچوب بايستى رويكردهاى آمريكا و غرب و فلان كشور وابستهى به اينها و فلان جريان وابسته و دلبستهى به اينها را تفسير و تحليل كرد؛ انقلاب اسلامى اين است.
هيچ كس در چشم اين دشمنان منفورتر از چهرهى درخشان و آفتاب فروزان امام بزرگوار ما نبود؛ برايش احترام قائل بودند، امّا از ته دل دشمنش بودند؛ بهخاطر اينكه ايستاده بود، بهخاطر اينكه امام با دو خصوصيّت بىنظير «بصيرت كامل» و «قاطعيّت تمام» - هم خوب ميديد و درست ميفهميد، هم قاطع مىايستاد - سدّى بود در مقابل پيشرفت اينها و در مقابل ناخن زدن و نيش زدن و ضربه زدن اينها؛ لذا با او دشمن بودند. البتّه عرض كرديم برايش احترام هم قائل بودند، ميفهميدند عظمت او را، امّا هرچه عظيمتر، از چشم آنها مبغوضتر؛ امروز هم همينجور است؛ هر كسى كه در پايبندى به اين ارزش اصولى و اصلى، يعنى ارزشى كه هويّت سياسى انقلاب را معيّن ميكند - لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون - پايبندتر باشد و بفهمد كه فهرست مشكلات توليدشده و ايجادشدهى دشمنان عليه نظام اسلامى در اين چهارچوب ميگنجد - هركسى با يك چنين بينشى و با ايستادگى در اين راه باشد - همانقدر براى آنها مبغوض است. البتّه عالَم ديپلماسى، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم ميزنند، مذاكره هم ميكنند، درخواست مذاكره هم ميكنند، خودشان هم ميگويند. به يكى از اين سياستمداران غربى چند روز پيش از اين گفته بودند شما كه ميخواهيد مذاكره بكنيد با ايران، خب دشمن است ايران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاكره ميكند ديگر! يعنى اقرار به دشمنى با ايران؛ صريح ميگويند. علت دشمنى اشخاص نيستند، علت دشمنى اين حقيقت و اين هويّت است. همهى آنچه كه ميگويند در اين چهارچوب بايد تفسير و تحليل بشود، در اين چهارچوب بايد فهميده بشود.
ما مخالف با حركتهاى صحيح و منطقى ديپلماسى هم نيستيم؛ چه در عالم ديپلماسى ، چه در عالم سياستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سالها پيش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد، اما اين كشتىگيرى كه دارد با حريف خودش كشتى ميگيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان ميدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چهكار ميكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حملهى طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند.
خب، پاسدار انقلاب اسلامى هستيد؛ معناى پاسدار انقلاب اسلامى اين نيست كه در همهى عرصهها و ميدانها بايستى برود حضور پيدا كند [و] يك وظيفهاى بر دوش او است؛ نه، وظيفهى مشخّصى است، معيّنى است، مضبوطى است كه در بيانات اين فرماندهى محترم و عزيز ما هم منعكس بود امروز، همان نگاه به گسترهى فعّاليّت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، درست است، بنده تأييد ميكنم؛ لكن سپاه اولاً بايستى همواره بداند كه چه كار ميخواهد بكند، از چه چيزى ميخواهد پاسدارى كند؛ ثانياً ثبات قدم خود را كه مؤلّفهى اصلى هويّت پُرافتخار سپاه است، فراموش نبايد بكند؛ اين را همه، در همهى سطوح توجّه داشته باشند.
مكرّر عرض كردهايم كار سپاه متّكى به معنويّت است؛ معنويّت منافات با پيشرفتهاى علمى و ابتكارات گوناگون علمى و عملى و شيوههاى نو و سازماندهىهاى هوشمندانه ندارد. نه اينكه خيال كنيم وقتى چشم انسان به معنويّت است، به ظواهر [نپردازد]؛ نخير، بهترين و هنرمندانهترين شيوههاى رزمى را در صدر اسلام، پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين و مسلمانها در عرصههاى جنگ از خودشان نشان ميدادند؛ در دورهى ما هم در دفاع مقدّس، نيروهاى انقلابى - چه سپاه، چه ارتش، چه مجموعهى نيروهاى انقلاب - هنرمندانهترين تاكتيكها و روشها و شيوههاى كارى را در پيش ميگرفتند. معنويّت منافات ندارد با پرداختن به اصول مادّى كار و تنظيم درست كار؛ بايستى اين معنويّت را حفظ كرد. اين معنويّت اساس كار است.
آخرين مطلب من هم اين است: به نظر بنده، آينده، آيندهى روشنى است براى انقلاب اسلامى؛ نه به معناى يك دلخوشكُنَك، بلكه به معناى ملاحظهى همهى آنچه كه جلو چشم ما است. دو استدلال را اينجا انسان نگاه كند: يك استدلال، استدلال تجربه است؛ خب، ما از چه وضعيّتى در اوائل انقلاب، از لحاظ فقر نيروى انسانى، فقر نيروى مادّى، فقر سلاح، فقر تجربهى مديريّتى و فقرهاى گوناگون ديگر، امروز به چه وضعيّتى رسيديم؛ غناى نيروى انسانى، غناى مادّى، غناى علمى، غناى سياسى، غناى آبرو و حيثيّت بينالمللى. خب در اين سى و چند سال ما از كجا به كجا رسيديم؟! همهى اين حركتى هم كه ما در اين سى و پنج سال كرديم، مواجه با فشار طرف مقابل بود، يعنى باد مخالف ميوزيد و ما توانستيم جلو برويم؛ جريان تند مخالف ما بر اين بسترى كه ما در آن حركت كرديم حضور داشت و ما توانستيم پيش برويم؛ اين تجربه خوب نيست؟ كافى نيست؟ جريانهاى مخالف و دشمنىها نميتواند ملّتى را كه متّحد است و مصمّم است و با ايمان است و ميداند و ميفهمد ميخواهد چه كار كند، گيج و گم نيست، متوقّف كنند. در اين حوادثى كه اخيراً رخ داد در دنياى اسلام در اين منطقهى ما، هر جايى مىبينيد خسارتهايى متحمّل شدند، بهخاطر اين است كه نميدانستند چه كار بايد بكنند، يك خطّ درست راهنما حاكم نبود بر كارها؛ خب اينجورى شد؛ البتّه اينجور هم نخواهد ماند. اينجا هم آن اتّفاقى كه در منطقهى اسلامى و كشورهاى اسلامى افتاده است - آن بيدارى - يك چيز بىسابقهاى است، كار خودش را خواهد كرد. اين يك عنصر، يك استدلال، كه استدلال تجربه است.
يك استدلال ديگر اين است كه ما داريم با منطق پيش ميرويم، با محاسبهى علمى پيش ميرويم؛ طرف مقابل ما دچار ضعفهاى روزافزون و تناقضهاى درونى است بهخاطر غلطِ فاحش بودنِ ساختِ درونى آن تمدّن؛ آنها دارند عقبنشينى ميكنند - البتّه لازم نيست به اين عقبنشينى اعتراف كرده باشند يا به طور محسوس و واضحى در حرفهاى آنها ديده بشود - واقع قضيّه اين است، حقيقت قضيّه اين است. وقتى يك ملّتى با محاسبهى درست، با پيداكردن نقطهى صحيح كار، كار را پيش ميبرد، قطعاً به نتايج مطلوب خواهد رسيد. ما گفتهايم «ساخت درونى نظام» بايد استحكام پيدا كند؛ ما گفتهايم «علم» بايستى رشد پيدا كند؛ ما گفتهايم «توليد داخلى» بايستى اساس كار باشد؛ ما گفتهايم «نگاه خوشبينانه به استعداد بومى كشور» بايستى جدّى باشد، استعدادها پرورش پيدا كند؛ اينها پايههاى اصلى كار است. وقتى كشورى با تكيهى به استعدادهاى درونى، با تكيهى به ابتكار نيروى انسانى خود، با تكيهى به علم و دانش خود، با تكيهى به ايمان خود و با اتّحاد حركت ميكند، قطعاً به نتايج مطلوب خواهد رسيد. بنابراين ما ترديدى نداريم كه آيندهى روشنى داريم؛ البتّه اينكه اين آينده زود باشد يا دير باشد، دست من و شما است: اگر خوب حركت كنيم، آينده زودتر خواهد رسيد؛ اگر چنانچه تنبلى و كوتاهى و خودخواهى و دنياپرستى و دل دادن به اين ظواهر، چشم ما را يك قدرى پُر كند، ساقط كند ما را، در درون خودمان ريزش - چه ريزش شخصى در درون، چه ريزش اجتماعى - پيدا بكنيم، البتّه ديرتر به دست خواهد آمد؛ امّا بدون ترديد به دست خواهد آمد و اين به بركت مجاهدتها و فداكارىها است كه بحمدالله در ميدان فداكارى هم شماها فعّال بوديد، خوب بوديد، حركت درخشانى كرديد، در آينده هم انشاءالله همينجور خواهد بود.
اميدواريم انشاءالله خداوند همهى شما را مشمول دعاى حضرت بقيّةالله (ارواحنا فداه) قرار بدهد و به معناى حقيقى كلمه، شما و ما را پاسدار اسلام و پاسدار انقلاب اسلامى قرار بدهد و روح مطهّر شهيدان و روح مطهّر امام بزرگوار را با اوليائش و با پيغمبر محشور كند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) اين ديدار بهمناسبت تشكيل بيستمين مجمع سراسرى فرماندهان و مسئولين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى برگزار شد.
۲) أرَى فَيئَهُم فى غَيرِهِم مُتَقَسِّما / وَ أيديَهُم مِن فَيئِهِم صَفِرات
۳) سورهى بقره، بخشى از آيهى ۲۷۹
۴) سورهى ابراهيم، بخشى از آيات ۲۴ و ۲۵
در پایان اجلاس دور روزهی خبرگان(۱)
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنم به آقايان محترم، علماى اعلام و برجستگان روحانى در سرتاسر كشور كه بحمداللَّه در اين جلسه مجتمع هستيد. و اگرچه وظيفهى مجلس خبرگان وظيفهى محدّدى است در قانون اساسى، لكن نفْس تشكيل اين جلسه و اجتماع آقايان، موجب اين شده است كه بحثهاى گوناگون مربوط به جنبههاى مختلف و عرصههاى مختلف كشور هم مطرح بشود، آقايان اظهارنظر كنند. خب، مسئولين هم در جلسه حضور دارند، خوشبختانه رئيس جمهور محترم و بعضى از مسئولين محترم ديگر، عضو اين مجلس هستند و اين اميد افزايش پيدا ميكند كه نظرات آقايان مورد توجّه بيشترى قرار بگيرد. اميدواريم انشاءاللَّه كه همينجور باشد؛ ما هم تا آنجايى كه توان هست، امكان هست و سعهى ميدان مسئوليّت و قدرت هست، انشاءاللَّه به آنچه مورد نظر آقايان است، كمك خواهيم كرد.
اين نكته را هم من لازم ميدانم عرض بكنم كه كار تشييع جنازهى شهدا - كه در آغاز اين اجلاس انجام گرفت - كار بسيار مفيد و سازندهاى بود.(۲) اينكه مردم ببينند شخصيّتهاى محترم و بزرگ، رياست محترم مجلس و ديگران، به پيكر شهدا و تابوت شهدا احترام ميگذارند - شهدايى كه آنها را نميشناسند؛ به صِرف اينكه اينها شهيدان راه انقلاب و راه حق هستند - زير تابوت آنها ميروند و تشييع ميكنند، اين درسى است براى جامعهى ما؛ و من عرض بكنم كشور ما و جامعهى ما تا مدّتهاى مديد نياز به اين دارد كه ياد شهيدان زنده بماند و راه شهيدان نمايان بماند.
مطلبى كه به ذهن من رسيد كه عرض بكنم، اين است كه ما در سطوح مختلف تصميمگيرى و تصميمسازىِ نظام، وظيفه داريم به مسائل گوناگون كشور با نگاه كلان و جامع نگاه كنيم. پيدا است كه حوادث گوناگون كه خارج از اختيار ما است - چه در سطح منطقه، چه در سطح جهان و چه حتّى در سطح كشور - اتّفاق مىافتد. نظام اسلامى و مسئولان و ستونهاى نگهدارندهى اين نظام در كنار آحاد مردم وظائفى دارند، نميتوان اين وظائف را در نسبتِ با حوادث تعريف كرد؛ يعنى حادثهاى اتّفاق مىافتد، ما به صورت انفعالى در مقابل اين حادثه يك حركتى بكنيم، يك موضعى بگيريم، يك اقدامى بكنيم، اين نميشود؛ اين به معناى كشانده شدن نظام جمهورى اسلامى به اينسو و آنسو است. لازم است نگاه جامع و نگاه كلان به مسائل - كه خب بحمداللَّه در كشور اين نگاه كلان و جامع حاكم هم بوده؛ اينجور نبوده است كه مسئولان از اوّل انقلاب تا امروز غفلت از اين كرده باشند - همچنان حفظ بشود و با اين نگاهِ جامع در مقابل حوادث موضع بگيريم، حادثه را بشناسيم.
نظام جمهورى اسلامى در ميان تندبادِ حوادث گوناگون شكل گرفت؛ اين حرفِ بارهاتكرارشده است، لكن نبايد از ياد ببريم نظامى كه شعارش عبارت است از تحقّق دين خدا در زندگى مردم و در جامعهى مردمى و كشور، شعارش قالبگيرى زندگى اجتماعى ما است با شريعت الهى و دين الهى و ضوابط و ارزشهاى الهى، يك چنين نظامى در دنيايى كه دو سه قرن با سرعت به سمت مادّىگرى پيش رفته و شكل گرفته، چيزى شبيه معجزه بود و اين معجزه اتّفاق افتاد.
از اوّل تشكيل نظام اسلامى هم معارضهها با "تكيهى بر اسلام" شروع شد؛ نگوييم كه استقلال كشور يا سياست مبارزهى با نظام استكبار موجب دشمنىهاى آنها بود - كه اين حقيقتى است، همين است - منتها مبارزهى با استكبار از دل اسلام جوشيد، مردمسالارىِ ما از دل اسلام جوشيد. بارها عرض شده است كه اينجور نيست كه وقتى ما ميگوييم مردمسالارى دينى، اين به معناى يك تركيب انضمامى بين مردمسالارى با يك مفهومى است و دين با يك مفهوم ديگرى؛ اين نيست. مردمسالارى ما از دين سرچشمه گرفته است، اسلام اين راه را به ما نشان داده است، با هدايت اسلام است كه ما به نظام جمهورى اسلامى رسيديم؛ بعد از اين هم به توفيق الهى همينجور خواهد بود. اين دشمنىها متمركز و متوجّه به اسلام است؛ اگر چنانچه اسلام را از اين نظام گرفتند و حذف كردند، آنچه ناشى از اسلام هم هست، بهطور طبيعى حذف خواهد شد يا تضعيف خواهد شد يا كمرنگ خواهد شد؛ با اين نگاه بايد مسائل را تحليل كرد. صفبندىهايى وجود دارد در دنيا و در بسيارى از اين صفبندىها ما يك طرف قضيّه هستيم؛ بايد ببينيم طرف مقابل ما كيست؟ چيست؟ چرا دشمنى ميكند؟ ما چرا در مقابل او مقاومت ميكنيم؟ اينها را با يك نگاه كلان بايد ديد. فرمود: اَفَمَن يَمشى مُكِبّاً عَلى وَجهِهِ اَهدى اَمَّن يَمشى سَوِيّاً عَلى صِراطٍ مُستَقيم؛(۳) معناى «سَوِيّاً عَلى صِراطٍ مُستَقيم» همين است كه با چشم باز، با بصيرت، با بينش، با ملاحظهى همهى جوانب، ببينيم كه هدف چيست و راه [رسيدن] به اين هدف چيست و واقعيّاتى كه در سر راه ما وجود دارد، اينها چيست؟ با توجّه به اينها تصميمگيرى كنيم و حركت بكنيم.
امروز شما ملاحظه كنيد در منطقهى ما حوادث گوناگونى در جريان است. از چندين سال پيش تا امروز، دستگاه استكبار، غربِ آسيا را منطقهى تاختوتاز خودش قرار داده؛ علىرغم حضور استكبار در منطقه و فعّاليّتى كه آنها كردند، بيدارى اسلامى بهوجود آمد؛ و من عرض بكنم بيدارى اسلامى تمامشده نيست؛ اينجور نيست كه ما خيال كنيم كه حالا با حوادثى كه در بعضى از كشورها اتّفاق افتاد، بيدارى اسلامى از بين رفت. بيدارى اسلامى يك حادثهى سياسىِ محض نبود كه مثل يك كودتايى، مثل يك جابهجايىاى يكى بيايد و يكى برود، بعد ديگرى بيايد او را از بين ببرد. بيدارى اسلامى به معناى اين بود كه يك حالت تنبّه و آگاهى و خودباورى با تكيهى به اسلام در جوامع اسلامى پديد آمد؛ در شمال آفريقا بر طبق يك اقتضائاتى، در مصر مثلاً يا در تونس يا قبل از اينها در سودان، حوادثى را بهوجود آورد؛ در جاهاى ديگر هم اين زمينهى بالقوّه بهطور كامل وجود دارد. اينجور نيست كه ما فكر كنيم كه بيدارى اسلامى از بين رفته است؛ نه، اين يك واقعيّتى در زير پوست ظاهرى جوامع است. لذا شما مىبينيد در كشورى كه ادّعاى گرايش به اسلام ميكند، مردم به آن دولتى كه گرايش به اسلام دارد رأى ميدهند؛ اين نشانهى اقبال به اسلام و توجّه به اسلام است. بنابراين حادثهى بيدارى اسلامى يك حادثهى بسيار بزرگى است كه وجود داشت؛ علىرغم استكبار اين حادثه بهوجود آمد، برخلاف خواستهى استكبار بود. و طبيعى است كه از آن طرف هم واكنش وجود دارد؛ امروز ما واكنش جبههى دشمن را داريم مشاهده ميكنيم، هم در شرق منطقهى ما، يعنى در منطقهى پاكستان و افغانستان، تا منتهااليه غرب آسيا، يعنى منطقهى سوريّه و لبنان، حوادث وجود دارد. جبههى استكبار - كه خب فرد شاخص جبههى استكبار هم دولت ايالات متّحدهى آمريكا است - منافعى براى خودشان در منطقه تعريف كردند با نگاه استكبارى - يعنى همان نگاه استعمارى قرن نوزدهمى با شكل جديد - و به دنبال اين هستند كه همهى مسائل منطقه را با توجّه به اين منافعى كه براى خود تعريف كردند، حل بكنند؛ قضيّهى سوريّه هم از همين قبيل است، قضيّهى بحرين هم از همين قبيل است. حضور استكبار در اين منطقه، حضور متجاوزانه و زورگويانه و زيادهخواهانهاى است كه هر مقاومتى در مقابل خودش را ميخواهد از بين ببرد؛ البتّه تا به حال بحمداللَّه نتوانستند و نخواهند توانست.
اين منطقه، منطقهى سرشار از ثروت و داراى موقعيّت بسيار مهمّ جغرافيايى و طبيعى است، طبعاً به اين منطقه توجّه دارند، نظر دارند، كه اگر انسان نگاه كند به حرفهاى اينها و آنچه كه تاكنون انجام دادند، هدفشان اين است كه اين منطقه را با محوريّت رژيم صهيونيست، متعلّق به خودشان كنند و حاكميّت خودشان را در آنجا مستقر كنند؛ دنبال اين هستند. در همين قضاياى اخير سوريّه هم ملاحظه ميكنيد، اين بهانهاى كه اخيراً مطرح كردهاند، مسئلهى شيميايى است. حالا البتّه با زبانْبازى و لفّاظى سعى ميكنند كه وانمود كنند به خاطر يك مسئلهى انسانى ميخواهند وارد اين قضيّه بشوند؛ كيست در دنيا كه دروغ بودن اين ادّعا را نداند؟ آنچه كه براى سياستمداران آمريكا بلاشك مطرح نيست، همين جنبههاى انسانى است. اينها كسانى هستند كه در زندان گوانتانامو و قبل از آن در ابوغريب عراق، چند هزار زندانى را بىمحاكمه به صِرف اتّهام، چند سال نگه داشتند، هنوز هم عدّهاى از آنها هستند؛ خب، اين انسانى است؟ اينها كسانى هستند كه بمباران شيميايى وسيع صدام را در اين منطقه - چه آنچه در حلبچهى عراق اتّفاق افتاد، چه آنچه در شهرهاى ما، سردشت و غيره، اتّفاق افتاد - ديدند و دم بر نياوردند، بلكه حتّى كمك هم كردند؛ حالا ما فرض كنيم كه كمك به معناى اين نبوده است كه آمريكايىها ابزار شيميايى را به آنها داده باشند - البتّه غربىها دادند، در اين ترديدى نبود و اطّلاعاتش دست ما هست - ولى حدّاقل اين است كه آمريكايىها ديدند، مطّلع شدند و كمترين اعتراضى نكردند؛ اينها مسئلهى انسانىشان اينجورى است. در افغانستان، در پاكستان، كاروانهاى عروسىِ مردمى را به رگبار بستند، افرادى را كشتند، صدها هزار را در عراق به زور و ظلم كشتند، از بين بردند، الان هم عوامل آنها هنوز دارند همين كارها را ميكنند؛ اينها دم بر نمىآورند. مسئلهى انسانيّت چيزى نيست كه كسى در دنيا باور بكند كه آمريكايىها دنبال اين هستند؛ حالا لفّاظى ميكنند، زبانْبازى ميكنند، اين را ميگويند براى اينكه بتوانند حركت خودشان را توجيه كنند. و البتّه ما عقيدهمان اين است كه اينها اشتباه ميكنند، خطا ميكنند و ضربهى واردهى بر خودشان را در اين زمينه احساس خواهند كرد و قطعاً در اين مورد ضرر خواهند كرد؛ در اين ترديدى وجود ندارد. خب، اين وضع منطقه است.
نظام جمهورى اسلامى با آن سابقهى بسيار معجزآسا - كه در ميان اين تندباد حوادث بهوجود آمد، بعد هم در طول سالهاى متمادى، در مقابل معارضهها ايستاد و نه فقط ضعيف نشد و شعارهاى او كمرنگ نشد، بلكه روزبهروز از لحاظ واقعى قوىتر شد؛ كه جمهورى اسلامىِ امروز با جمهورى اسلامىِ سى سال قبل و بيست و پنج سال قبل، از لحاظ اقتدار و توسعهى نفوذ و توانايىهاى درونى، تفاوت از زمين تا آسمان دارد؛ و شعارهاى او هم شعارهاى مستحكمى است - و با نگاه به نقشهى دشمن در اين منطقه، بايد بداند كه چه بايد انجام بدهد؛ آنچه ما تصوّر ميكنيم كه وظيفهى ما است، وظيفهى مجموعهى مسئولان كشور است، وظيفهى دولت جمهورى اسلامى است، اين است كه اين سه مؤلّفهى بزرگ را براى همهى تصميمگيرىها و همهى اقدامها در نظر داشته باشد:
مؤلّفهى اوّل عبارت است از آرمانها و اهداف نظام جمهورى اسلامى؛ كه اين اهداف و آرمانها مطلقاً نبايستى از نظر دور بشود؛ كه آرمان نظام جمهورى اسلامى را ميشود در جملهى كوتاهِ "ايجاد تمدّن اسلامى" خلاصه كرد. تمدّن اسلامى يعنى آن فضايى كه انسان در آن فضا از لحاظ معنوى و از لحاظ مادّى ميتواند رشد كند و به غايات مطلوبى كه خداى متعال او را براى آن غايات خلق كرده است برسد؛ زندگى خوبى داشته باشد، زندگى عزّتمندى داشته باشد، انسان عزيز، انسان داراى قدرت، داراى اراده، داراى ابتكار، داراى سازندگىِ جهان طبيعت؛ تمدّن اسلامى يعنى اين؛ هدف نظام جمهورى اسلامى و آرمان نظام جمهورى اسلامى اين است.
مؤلّفهى دوّم عبارت است از راههايى كه ما را به اين اهداف ميرساند؛ راهبردهاى عمومى و كلّى؛ اين راهبردها را بايستى شناخت، تكيهى بر اسلاميّت، ملاحظهى ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اينكه فرمود: كُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً،(۴) اين يك وظيفه است، اين يك راهبرد كلّى است. راهبرد تكيهى به آراء مردم و آنچه كه مردمسالارى را تشكيل ميدهد و راهبردهايى از اين قبيل؛ اينها سياستهاى كلان و اساسى و راهبردهاى اصلى نظام جمهورى اسلامى است براى رسيدن به آن آرمانها؛ كار عمومى، تلاش عمومى، ابتكار عمومى، وحدت ملّى، و از اين قبيل چيزهايى كه وجود دارد.
[و سوّم] واقعيّات، واقعيّات را هم بايد ديد؛ كه من حضور مسئولان نظام و كارگزاران نظام در ماه مبارك رمضان،(۵) عرض كردم كه آنچه ما لازم داريم، آرمانگرايى با نگاه به واقعيّتها است. واقعيّتها را هم بايد درست فهميد، آنچه كه از واقعيّتها موجب اقتدار است، آنها را بايد شناخت؛ آنچه از واقعيّتها كه كمبود و نقص است، آنها را هم بايد شناخت؛ آنچه كه مانع حركت است، اينها را بايد شناخت؛ واقعيّتها را بايد درست فهميد. من تعدادى از واقعيّتها را اسم بردم در آنجا كه اينها واقعيّتهاى شيرين موجود ما است، همهاش نبايد نقصها را ديد يا ضعفها را ديد. وجود فكرهاى برجسته، وجود عناصر فعّال و مبتكر، رواج معرفت دينى و معنويّت در بين بخش وسيعى از نسل جوان، بقاء شعارهاى دينى و اسلامى، نفوذ روزافزون نظام جمهورى اسلامى در منطقه و در عالم؛ اينها واقعيّتهايى است كه وجود دارد؛ اين واقعيّتها را هم بايد ديد. البتّه واقعيّتهاى تلخى هم در كنار اين، مثل همهى زندگى انسان كه مخلوطى از شيرينى و تلخى است، وجود دارد؛ با تكيهى به آن واقعيّتهاى شيرين و تقويت آنها، بايستى كوشش كرد براى اينكه واقعيّتهاى تلخ و نامطلوب زدوده بشوند يا كم بشوند.
اين سه عنصر را بايد در نظر داشت؛ يعنى آرمانها را از نظر دور نداشت، راهبردها را نبايستى از نظر دور داشت، البتّه واقعيّتها را هم بايد ديد. اگر چنانچه واقعيّتها را نبينيم، راه را درست نخواهيم رفت؛ امّا وجود واقعيّتها هم نبايستى ما را از راههايمان منصرف بكند. اگر چنانچه وجود يك صخرهاى در راه موجب بشود ما از راه برگرديم، خطا كرديم؛ اگر وجود اين صخره نديده گرفته بشود و بىمحابا انسان برود، باز هم خطا كرده؛ امّا اگر چنانچه نگاه كنيم ببينيم در اطراف اين صخره چه راههايى را ميتوان ايجاد كرد، يا خود اين صخره را چگونه ميتوان برداشت، يا در او منفذى ايجاد كرد، يا راه موازىاى براى آن پيدا كرد، آنوقت اين نگاه صحيح به واقعيّتها است، اين همان كارى است كه امام بزرگوار ما در فصل اوّل اين انقلاب يعنى در آن ده سالِ تعيينكننده و بسيار حسّاس انجام دادند. امام بزرگوار، در مقابل واقعيّتها چشم خود را نبست، امّا كوتاه هم نيامد، راهبرد را فراموش نكرد. ببينيد وضعيّت امام را، زندگى امام را، شعارهاى امام را؛ امام بزرگوار همان كسى است كه در مورد مسئله رژيم صهيونيستى از هيچ كس تقيّه نكرد؛ اينكه رژيم صهيونيستى يك غدّهى سرطانى است و بايد از بين برود، اين حرف امام است. در قبال شرارتهاى قدرت مستكبر و مداخلهگر آمريكا هيچ تقيّهاى و ملاحظهاى نكرد؛ اينكه آمريكا شيطان بزرگ است، اين حرف امام است. اينكه حملهى جوانان مسلمان و دانشجويان مسلمان به سفارت آمريكا و تصرّف ابزارها و مدارك جاسوسى آنها را امام انقلاب دوّمى دانست كه شايد از انقلاب اوّل مهمتر است، اين حرف امام است؛ اينها حرفهاى امام است، اينها روشهاى امام است. در قضيّهى جنگ، اينكه فرمود: جنگ تا رفع فتنه، اين حرف امام است؛ ديگران ميگفتند جنگ جنگ تا پيروزى، امام فرمود جنگ تا رفع فتنه. اين ايستادگيها بود كه پايهى اين نظام را مستحكم كرد.
آن كسانى كه اين راه را نشناختند و در كشورهاى خودشان جور ديگرى عمل كردند، براى اينكه دل مستكبرين را بهدست بياورند از اصول خودشان گذشتند و شعارهاى اساسى خودشان را فراموش كردند، ملاحظه ميكنيد كه به چه روزى افتادند؛ آنها كسانى هستند كه اگر چنانچه در مصر شعار مبارزهى با اسرائيل وجود ميداشت، اگر در مقابل وعدههاى آمريكا و عوامل آمريكا كوتاه نمىآمدند، اينجور معلوم نبود بشود، يعنى قطعاً اينجور نميشد كه ديكتاتور سى سالهى ذليلكنندهى ملّت مصر از زندان آزاد بشود و آن كسانى كه با رأى مردم انتخاب شده بودند، احتمال محكوميّت به اعدام دربارهى آنان برود؛ اصلاً چنين چيزى ممكن نبود پيش بيايد. آن كسانى كه در ميدان ايستادند در مقابل همين منتخبين - سادهدلان - شعار دادند، اگر آن مواضع اصولى ميبود، نصف آنها يا بيشتر آنها به طرف اينها مىآمدند، يعنى كسانى نبودند كه مقابله كنند، معارضه كنند. از مواضع اصولى وقتى انسان عقبنشينى كرد، اينجور خواهد شد. اينها چيزهايى است كه بههرحال بايد [رعايت كرد].
آنچه كه ما احساس ميكنيم كه براى رفع مشكلات بايدانجام داد - مشكلات هم مال امروز نيست، مشكلات هميشه وجود داشته است، در همهى كشورها هم وجود دارد؛ يعنى اگر كسى تصوّر كند كه حالا در فلان كشور پيشرفته، يا فلان كشور اروپايى، يا غربى، يا ثروتمند، يا پرجمعيّت، يا كمجمعيّت، مشكلاتى وجود ندارد، خطا است؛ مشكلات همهجا هست؛ طبيعت كارِ يك ملّت اين است كه بالاخره در كار او مشكلاتى وجود دارد، مسئولينش بايد آن مشكلات را برطرف بكنند و حركتشان را ادامه بدهند؛ حالا بعضى ميخواهند مشكلات را با كمك ديگران، با تكيهى به ديگران، با رشوه دادن به ديگران، با تذلّل در مقابل ديگران حل كنند؛ بعضىها هم نه، ميخواهند مشكلات را با نيروى خودشان، با توان داخلى خودشان حل كنند - اعتقادمان اين است كه بايد به تقويت ساخت درونى نظام اهمّيّت بدهيم؛ اين اساس كار است. از درون، خودمان را بايد تقويت كنيم. تقويت درونى با انديشهى كامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چيزى است ممكن؛ چه بهوسيلهى پيشرفت علمى، چه بهوسيلهى ساخت و مديريّت درست اقتصادى؛ اينها كارهايى است كه به نظر ما ممكن است.
خب، امروز شما ملاحظه كنيد، وقتى روى نفتِ ما فشار مىآورند، ما دچار مشكل ميشويم، اين ناشى از چيست؟ ناشى از اين است كه ما تكيهمان را به نفت از بعد از دورهى جنگ و پايان جنگ تا امروز، نتوانستيم كم كنيم، اگر ما تكيهمان را به نفت كم ميكرديم، فشار بر روى نفت اينقدر براى ما سخت تمام نميشد. بنابراين به خودمان بايستى مراجعه كنيم، از خودمان بايستى بخواهيم كه گرهها را با نيروى اراده حل كنيم.
امروز هم خب، بحمداللَّه يك دولت تازهنفسى هست، يكى از امتيازات وضع كنونى ما اين است كه يك دولت تازهنفس وارد كار شده، با فكرهاى نو، با ابتكارات نو، با ايدههاى جديدى، با يك مجموعهاى از افرادى كه توانايىهايى دارند، ميخواهند مشغول كار بشوند و كار را پيش ببرند انشاءاللَّه به سمت همان هدفهايى كه اعلام هم كردند. رئيسجمهور محترم هم يك روحانىِ باسابقهى فعّال در عرصههاى گوناگونِ انقلابى كشور است، اين هم يكى از امتيازاتى است كه وجود دارد. طبيعت كار اين است كه همه كمك كنيم؛ من وظيفهى خودم ميدانم، همهى دولتها را ما كمك كرديم، از همهى دولتها حمايت كرديم، به اين دولت هم قطعاً كمك خواهيم كرد و حمايت خواهيم كرد، و مسئولين هم همينجور. البتّه حمايت بندهى حقير از دولتها به معناى اين نيست كه همهى كاركرد آن دولتها را ما قبول داشته باشيم؛ نه، در دورههاى مختلف، دولتهاى گوناگونى بودند، از همهشان هم ما حمايت كرديم، به همهشان هم ايرادهايى داشتيم در زمينههاى مختلف؛ اما آن ايرادها نبايد موجب بشود كه ما دولت را بيگانهى از خودمان بدانيم و دست حمايت و كمكى كه همه بايد به سمت دولتها دراز كنند، اين را انجام ندهيم. لازم است كه انشاءاللَّه اين حمايت و كمك انجام بگيرد، و دعا كنيم و توصيه كنيم؛ نصيحت هم لازم است؛ النَّصيحَةُ ِلأَئِمَّة المُؤمِنين، يعنى سخن خيرخواهانه، كه حالا گاهى اين سخن خيرخواهانه ممكن است درشت و تند و تيز هم باشد، كه طبيعت كار اين است كه اگر مسئولانى كه مخاطب اين سخن تندوتيز قرار ميگيرند، درست فكر كنند، گمان ميكنم خرسند باشند؛ حتّى آن سخن تندوتيز هم به نفع آنها است. به هرحال، من وقتى نگاه ميكنم به وضع كشور و آيندهى كشور، با وجود حالا بعضى مشكلاتى كه دوستان مطرح كردند و بسيارى را هم مطرح نكردند، بنده آينده را بسيار خوب مىبينم، و راه را راه روشنى مىبينم، آرمانهاى ما آرمانهاى مشخّصى است، ميدانيم چهكار ميخواهيم بكنيم؛ راه به سوى اين آرمانها هم راه روشن و مشخّصى است؛ راهبردهايمان هم دچار ابهام نيست و معلوم است كه چه كار بايد انجام بگيرد.
در اين سالها جبههبندىهاى منطقهاى و جهانى هم آشكار شده. البتّه نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همهى عرصههاى سياسى، يك كار مطلوب و مورد قبولى است، لكن اين مانور هنرمندانه نبايستى به معناى عبور از خطوط قرمز، يا برگشتن از راهبردهاى اساسى، يا عدم توجّه به آرمانها باشد؛ اينها را بايد رعايت كرد. البتّه هر دولتى، هر شخصى، هر شخصيّتى، روشهايى دارند، ابتكاراتى دارند، اين ابتكارات را انجام خواهند داد و [كار] پيش خواهد رفت. من كاملاً خوشبين هستم و معتقدم مشكلاتى كه وجود دارد، اعم از مشكلات اقتصادى، يا مشكلات سياسى، يا مشكلات امنيّتى، و اهمّ از همهى آنها مشكلات فرهنگى كه عميقتر و مهمتر از مشكلات اقتصادى است - اگرچه ممكن است فوريّت بعضى از كارهاى اقتصادى بيشتر باشد - همهى اين مشكلات قابل حل، و راه، قابل پيمودن است. از خداوند متعال ميخواهيم كه كمك كند.
من اين جمله را هم يادداشت كرده بودم كه عرض بكنم، توجّه داشته باشند؛ يكى از راهبردهاى اساسى دشمنان اسلام و بخصوص دشمنان نظام اسلامى در منطقه، راهبرد ايجاد اختلاف فرقهاى و مذهبى و مسئلهى شيعه و سنّى است؛ اين را توجّه داشته باشيد. و دو دسته عامل و مزدور دشمن در اين زمينه شدند: يك دسته از سنّىها، يك دسته از شيعهها؛ يك دسته آن تكفيريهاى منحرفِ از حقيقت دين، يك دسته هم از كسانى كه براى دشمن كار ميكنند، زير اسم شيعه و به نام شيعه، تحريكِ احساسات ديگران را ميكنند، و دشمنىها را توجيه ميكنند و آتش فتنه را برافروخته ميكنند. هر مجموعهاى، هر دستگاهى، هر دولتى كه فريب اين توطئهى بزرگ را بخورد و غرق بشود در اين قضيّه، و هر مجموعهاى كه اشتباه بكند، قطعاً ضربه خواهد زد به حركت اسلامى و به نظام اسلامى، بخصوص به كشور ما ضربه خواهد خورد. من اصرار دارم بر اينكه بزرگان علما، چه شيعه، چه سنّى، چه در ايران، چه در مناطق ديگر، توجّه بكنند كه اختلافات بين فرقههاى اسلامى نبايد موجب بشود كه ما يك جبههى جديدى در مقابل خودمان باز كنيم و از دشمن اصلى كه دشمن اصل اسلام و دشمن استقلال و دشمن بهروزى مردم منطقه است، غافل بمانيم.
اميدواريم انشاءاللَّه خداى متعال به همهى ما كمك كند و توجّهات حضرت بقيّةاللَّه (ارواحنا فداه) و دعاى اين بزرگوار شامل حال همهى شما و ما باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
۱) اين ديدار به مناسبت تشكيل چهاردهمين اجلاس رسمى دورهى چهارم مجلس خبرگان رهبرى در روزهاى ۱۲ و ۱۳ شهريور سال جارى، برگزار شد.
۲) در تازهترين تفحّص برونمرزى كميتهى جستجوى مفقودين ستاد كلّ نيروهاى مسلّح پيكر مطهّر ۹۲ شهيد در مناطقى از كشور عراق - از جمله مناطق عمليّاتى فاو و جزيرهى مجنون - كشف شد و در ۲۴ مرداد سال جارى، از طريق مرز شلمچه به جمهورى اسلامى ايران منتقل شده و طى مراسمى با اجساد ۶۱ سرباز كشته شدهى عراقى مبادله شدند. اين شهدا روز ۱۱ شهريور و مقارن با سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق (عليهالسّلام) در تهران تشييع شدند.
۳) سورهى ملك، آيهى ۲۲
۴) نهج البلاغه، نامهى ۴۷
۵) ۱۳۹۲/۴/۳۰
اوّلاً خوشامد عرض ميكنيم به همهى برادران و خواهران عزيز، كارگزاران پر افتخارِ يكى از برجستهترين خدمات در جامعهى اسلامى، يعنى حجّ ابراهيمى و زيارت خانهى خدا و زيارت مدينهى منوّره. و اميدواريم كه اين افتخار بزرگ ذخيرهى آخرت براى شماها باشد و حركت و تلاش و اقدام در اين مجموعهى مبارك را آنچنان با اخلاص انجام بدهيد كه در نامهى اعمال شما انشاءالله مثل خورشيدى بدرخشد. از زحماتى هم كه آقايان محترم، مسئولين در باب حج ميكشند، تشكّر ميكنيم؛ حقيقتاً جاى قدردانى دارد اين اقداماتى كه بيان كردند؛ چه در زمينههاى فرهنگى و معنوى و اخلاقى و تربيتى، و چه در زمينههاى عمليّاتى و اجرايى و سازمانى.
آنچه مهم است اين است كه ما بدانيم حج يكى از نقاط قوّت آيين مقدّس اسلام است؛ گرچه نقاط قوّت در مجموعهى شريعت اسلامى يكى دوتا نيست، كم نيست، امّا حج به خاطر اين خصوصيّاتى كه در آن هست - كه كمابيش همه با اين خصوصيّات آشنا هستيم - يك برجستگىاى دارد؛ در واقع ميشود گفت كه حج مايهى اقتدار جامعهى اسلامى است، مايهى اقتدار امّت اسلامى است. آن روزى كه ما مسلمانها در كشورهاى مختلف، از مذاهب مختلف اين توفيق را پيدا كنيم، اين بلوغ فكرى را پيدا كنيم كه در واقع و به معناى حقيقى كلمه "امّت اسلامى" را تشكيل بدهيم - كه متأسّفانه تا حالا ما مسلمانها اين توفيق را پيدا نكرديم و به اين بلوغ سياسى و فكرى و اخلاقى نرسيديم - و بتوانيم مجموعهى مسلمانها از اقصاى شرق عالم تا منتهاى غرب عالم اسلامى يك امّت باشيم، ولو با دولتهاى مختلف، آن روز خواهيم فهميد كه حج چگونه مايهى اقتدار و استحكام و اعتلا و آبرومندى اين امّت است.
امروز هم نظام جمهورى اسلامى با اين چشم بايد به حج نگاه كند: وسيلهى اقتدار؛ چهجور اقتدارى؟ آيا مراد ما از اين اقتدار، شبيه اقتدارهاى مادّى و سياسى و نظامى، يا حتّى از قبيل اقتدارهاى نرمافزارى، مثل اقتدار فرهنگى [و] اقتدار زبان است؟ نه، خيلى بالاتر از اين است. حجّ علاوه بر اينكه اقتدار سياسى دارد، علاوه بر اينكه اقتدار فرهنگىِ نظام اسلامى را به دنيا نشان ميدهد، اقتدار معنوى دارد؛ يعنى انسانها را از درون ميسازد، آمادهى عبور از موانع دشوار ميكند، چشم آنها را به حقايقى باز ميكند كه بدون حضور در عرصهى حج اين حقايق ديدنى نيست، لمس كردنى نيست؛ آنجا است كه انسان ميفهمد برخى از حقايق معنوى اسلام را، حقايق تربيتى اسلام را؛ يك چنين چيزى است حج.
يكى از لوازم حجِّ به معناى درست كلمه، اين است كه حجّاج در عرصهى حج و در ميدان اين فريضهى بزرگ اسلامى، به معناى واقعى كلمه برادرانه با هم رفتار كنند؛ به چشم برادر به يكديگر نگاه كنند، نه به چشم بيگانه، نه به چشم دشمن؛ به چشم كسانى به هم نگاه كنند كه به سمت يك هدف در حال حركتند؛ يك چيز را ميجويند؛ بر گرد يك محور حركت ميكنند. اينكه فرمودند: فَلا رَفَثَ وَ لا فُسوقَ وَ لا جِدالَ فِى الحَجّ،(۱) مراد از "لا جدال" جدال با دشمن نيست؛ اتّفاقاً حج مظهر جدال با دشمن است. بعضى از كجبينها و بددلها خواستهاند اينجور بگويند كه "لا جدال فى الحجّ"؛ شما چرا در حج مراسم برائت برپا ميكنيد؟ اين جدالى كه در برائت هست، جدال با شرك است، جدال با كفر است؛ اين جزو اساسىترين خطوط حيات اسلامى است؛ آن جدالى كه در حج نبايد باشد، جدال برادران با يكديگر است، جدال مؤمنين با يكديگر است، جدال دلهاى معتقد به توحيد با يكديگر است؛ اين جدال نبايد باشد. بايد سعى بكنيم كه نه فقط جدال زبانى نداشته باشيم، تنافر قلبى هم نداشته باشيم؛ درست عكس آن چيزى كه امروز دشمنان اسلام درصدد ايجاد آن در جامعهى اسلامىاند؛ اين را توجّه داشته باشيد. اختلاف مذاهب اسلامى، اختلاف شيعه و سنّى در حدّ اختلاف عقيدتى - يكى يك عقيدهاى دارد، ديگرى يك عقيدهى ديگرى دارد؛ اينها باهم اختلاف دارند - مشكلى بهوجود نمىآورد؛ مشكل آن وقتى است كه اين اختلاف عقيدتى به اختلاف روحى، به اختلاف رفتارى، به درگيرى، به ستيزهگرى، به دشمنى بينجامد؛ دشمنان دنياى اسلام دنبال اين فكرند، دنبال اين نقشهاند. خوب فهميدند كه اگر در دنياى اسلام مذاهب اسلامى گريبان يكديگر را بگيرند و كشمكش با همديگر را شروع كنند، رژيم غاصب صهيونيست نفس راحتى خواهد كشيد؛ اين را خوب فهميدند، درست فهميدند؛ لذا از يك طرف گروههاى تكفيرى را به راه مىاندازند كه نه فقط شيعه را تكفير كنند، بلكه بسيارى از فِرق اهل سنّت را هم تكفير كنند؛ از آن طرف هم يك عدّه مزدور را به راه بيندازند كه براى اين آتش هيمه فراهم كنند، بنزين روى آتش بريزند؛ كه مىبينيد، ميشنويد، يا خبر داريد. وسائل ارتباط جمعى و رسانه در اختيار اينها ميگذارند؛ در كجا؟ در آمريكا! در كجا؟ در لندن! آن تشيّعى كه از لندن و از آمريكا بخواهد براى دنيا پخش بشود، آن تشيّع به درد شيعه نميخورد. رهبران دينى تشيّع و بخصوص بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، امام بزرگوار و ديگران، اين همه تأكيد ميكنند بر حفظ اتّحاد امّت اسلامى و برادرى مسلمانان با يكديگر، آنوقت يك عدّهاى - كاسهى داغتر از آش - دنبال آتشافروزى، دنبال ايجاد درگيرى و اختلاف [هستند]. اين همان چيزى است كه دشمن ميخواهد؛ اين همان چيزى است كه دشمنان دنياى اسلام كه نه شيعهاند، نه سنّىاند، نه اين را دوست دارند، نه آن را دوست دارند، دنبالش هستند. اينها را بايد بفهميم، اينها را بايد توجّه كنيم.
يك نكتهى اساسى ديگر كه باز نقطهى قوّت حج است و مايهى اقتدار حج است، اين است كه فرهنگ اسلامى ناب ميان مسلمانان تبادل پيدا كند، تجربيّات اسلامى ميان مسلمانها تبادل پيدا كند. از فلان كشور اسلامى ممكن است ما چيزهايى شنيده باشيم، امّا شنيدن فرق ميكند با اينكه انسان با مردمى كه اهل آن كشورند بنشيند، روياروى از آنها بشنود؛ او هم آنچه را كه دربارهى ايران اسلامى عزيز ما شنيده است، اين را با آنچه كه در شما ميبيند، از شما ميشنود، مقايسه بكند، بتواند حقيقت را كشف كند. حجم تبليغات عليه نظام جمهورى اسلامى يك حجم وحشتآورى است؛ تعداد رسانهها - با شيوههاى گوناگون - عليه نظام جمهورى اسلامى در دنيا يك تعداد نجومى عجيبى است. فلان جوانى كه اهل فلان كشور آفريقايى است يا فلان كشور آسيايى است يا فلان كشور عربى و غير عربى است، وقتى مىنشيند پاى اينترنت يا مىنشيند پاى فلان رسانهى بينالمللى يا در دست ميگيرد فلان مطبوعهى بينالمللى را، از كجا بفهمد كه آنچه در اينجا نوشته است نسبت به ايران اسلامى، خلاف واقع است؟ حضور شما در حج، در اين عرصهى بينالمللى اين فرصت را به شما ميدهد كه حقايق را منتقل كنيد؛ نه فقط با زبان، بلكه با زبان و عمل؛ حقايق اسلام را بگوييد، حقايق شيعه را بگوييد، حقايق انقلاب اسلامى را بگوييد، ماجراهايى را كه امروز وجود دارد بگوييد.
يك نقطهى مهم و اساسى ديگر در حج، همان چيزى است كه اشاره شد: تقويت معنويّت در وجود خود ما. عزيزان من! ما در ميدانهاى جهاد در راه خدا در صورتى ميتوانيم مقاومت كنيم كه دلمان لبالب باشد از ايمان به خدا و سرشار از توكّل به خداى متعال؛ بدون معنويّت نميشود حركت كرد، بدون ايمان قوى نميشود گردنههاى دشوار را پيمود، بدون توكّل به خداى متعال نميشود چشم بر هيمنهى ظاهرى قدرتها بست و قدرت حقيقى را ديد؛ توكّل لازم است، ايمان لازم است، حُسنظنّ به وعدهى الهى لازم است؛ اينها در حج تأمين ميشود. آنجا انسان ميرود «ليشهدوا منافع لهم»؛(۲) اين منافع فقط منافع دنيوى نيست؛ منافع دنيوى است، منافع اخروى است، منافع معنوى است، منافع روحى است؛ اين حج است.
خب، امروز ملاحظه ميكنيد در دنياى اسلام غير از كارهايى كه دشمنان در زمينهى ايجاد اختلاف فكرى و روحى و عقيدتى ميكنند، آتشافروزى هم ميكنند؛ ببينيد در كشورهاى همسايهى ما - در پاكستان يك جور، در عراق يكجور، در سوريه يكجور، در بحرين يكجور - چطور آتش جنگ را برمىافروزند بين مردم به بهانهى شيعه و سنّى؛ آنجايى هم كه مسئلهى شيعه و سنّى نيست، اسم شيعه و سنّى رويش ميگذارند، كه من مكرّر اشاره كردهام به مواردى از اينها؛ حاضرند منطقه را به آتش بكشند، براى خاطر مقاصد سياسى؛ ابرقدرتها اينجورىاند. ابرقدرتها از اينكه يك انفجارى در فلان محلّهى فلان شهر عراق رخ بدهد، پنجاه نفر در اين انفجار كشته بشوند، هيچ باكى ندارند؛ از اينكه در كشور سوريه حوادثى بهوجود بيايد كه يك كشور بتدريج تبديل بشود به ويرانه؛ يا در مصر يا در نقاط ديگر، هيچ باكى ندارند. براى منافع نامشروع خودشان ابرقدرتها - آمريكا و امثال آمريكا - از اين قبيل كارها انجام ميدهند. حالا اين رويكرد جديدى كه آمريكايىها در مورد سوريه دارند، اميدواريم جدّى باشد؛ اين هم باز يك بازى سياسى ديگرى نباشد؛ هفتهها است كه دارند مردم اين منطقه را تهديد ميكنند به ايجاد يك جنگ، ايجاد يك درگيرى پرخسارت، براى خاطر منافعى كه براى خودشان تعريف كردهاند، دفاع از اين منافع را هم براى خودشان مشروع ميدانند، ولو منافع ده كشور ديگر و ده ملّت ديگر را هم پايمال بكنند؛ اينجورىاند. انصاف و نگاه به منافع بشريّت و انسانيّت و منافع كلان آحاد بشر كه برايشان مطرح نيست، اسمش را ميگذارند منافع ملّى [كه] در واقع منافع ملّى خودشان هم نيست، منافع صهيونيستها است، منافع دشمنان بشريّت است، منافع سرمايهدارانى است كه در طول هفتاد هشتاد سال گذشته نشان دادند كه به هيچ اصلى از اصول انسانيّت پايبند نيستند؛ اسم اين را ميگذارند منافع ملّىِ خودشان و براى اين منافع ملّىِ ادّعايى، حاضرند همهى آتشها را برافروزند. الان چندين هفته است كه در اين منطقه با تهديد به جنگ و تهديد به بمباران جنجالى بپا كردند. خب، حالا اين رويكرد اخير اگر جدّى باشد، برگشت از آن كارِ خودسرانه و غلطى است كه در اين چند هفته دنبال كردند؛ اميدواريم جدّى باشد؛ اين وضع منطقه است، وضع دنيا است.
جمهورى اسلامى با نگاه باز، با چشم باز، با حواس جمع، به همهى اين مسائل نگاه ميكند؛ آنچه ما ميفهميم اين است كه ما بايستى بهعنوان يك ملّت، بهعنوان يك جمعيّت عظيم هفتاد هشتاد ميليونىِ واقع در يك منطقهى حسّاس عالم، با نگاه درست، با استفادهى از اقتدار اسلامى، جاى پاى خودمان را محكم كنيم؛ اهداف انسانى و والاى خودمان را كه از اسلام گرفتهايم، در معرض نگاه و ديد همهى بشريّت بگذاريم و بشريّت را دعوت كنيم به آن چيزى كه اسلام به بشريّت هديه ميدهد؛ اين وظيفهى ما است. مكرّر عرض كردهايم: ساخت اقتدار درونى ملّت كه در درجهى اوّل با ايمان صحيح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولين كشور و با همراهى مسئولان و آحاد مردم و با توكّل به خداى متعال انجام خواهد گرفت؛ يعنى بهكار گرفتن عقل و معنويّت و توكّل و حركت و عمل؛ بلاشك در اوضاع منطقه هم اثر ميگذارد، كما اينكه تا حالا هم اثر گذاشته است. و اميدواريم كه انشاءالله اين حضور معنوى در عرصههاى مختلف و از جمله حضور شما در حج با اين منطق قوى، با اين نگاه روشن، بتواند آن چيزى را كه اسلام براى نظام، براى مردم عالم، براى مسلمانان، براى غيرمسلمانان، براى انسانيّت خواسته است، تأمين كند و وسائل سعادت عمومى را فراهم بكند.
از همهى شما التماس دعا داريم، اميدواريم انشاءالله حجّ خوبى را امسال داشته باشيد و توفيقات الهى [و] لطف الهى شامل حال همهى شما و همهى حجّاج ايرانى و همهى حجّاج بيتاللهالحرام از اكناف عالم اسلام باشد؛ حجّ مقبولى انشاءالله داشته باشيد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) سورهى بقره، بخشى از آيهى ۱۹۷
۲) سورهى حج، بخشى از آيهى ۲۸
حضرت آیت الله خامنه ای دیدار با جوانان عزیز نخبه را همچون همیشه، بسیار شیرین و الهام بخش و زمینه ساز اقدام و عمل در سیاستها و برنامه ریزیها دانستند و تأکید کردند: نخبگان جوان کشور، طراحان و مهندسان پیشرفت آینده کشور هستند.
ایشان با تأکید بر اینکه سیاست پیشرفت علمی پرشتاب، سیاست بنیادی نظام اسلامی است، گفتند: مجموعه مغز متفکرکشور و نظام به این نتیجه رسیده است که اگر گذر از دشواری ها و خطرگاهها و لغزشگاهها به چند رکن نیاز داشته باشد، قطعاً یکی از آنها پیشرفت علمی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استعدادها و توانایی های بالای کشور، خاطرنشان کردند: نخبگان جوان ایرانی قادرند کشور و ملت را به قله های پیشرفت همه جانبه برسانند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: استعداد نخبگان ایرانی در سطحی است که هر هدف علمی و فناوری را که زیرساخت آن در کشور وجود داشته باشد، محقق خواهند کرد.
ایشان گفتند: علت آنکه «پیشرفت علمی»، گفتمان اصلی کشور قرار گرفته، این است که پیشرفت واقعی، بدون پیشرفت علمی و فناوری امکان پذیر نیست.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته این پیشرفت علمی نیز باید درون زا و متکی به استعدادهای درونی باشد زیرا حرکت، جهش و رشد علمی از درون، زمینه ساز وزانت، اعتبار، ارزش و ابهت کشور و ملت است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه درون زا بودن پیشرفت علمی، امکان تعامل محترمانه و برابر علمی و فناوری با کشورهای دیگر را فراهم می کند، گفتند: نخبگان جوان و همه مسئولان و ملت ایران بدانند که تمرکز اصلی جبهه ای که امروز در مقابل نظام اسلامی قرار گرفته، جلوگیری از قدرتمند شدن علمی و فناوری ایران است.
ایشان تأکید کردند: در تحلیل همه حوادث و قضایای سیاسی، اقتصادی، منطقه ای و بین المللی باید این نگاه واقع بینانه و کلان حاکم باشد که جبهه پرقدرتی در دنیا وجود دارد که نمی خواهد ایران اسلامی به یک کشور و ملت قدرتمند در زمینه های مختلف بویژه در علم و فناوری تبدیل شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مقالات برخی اندیشمندان و برجستگان امریکا و غرب در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی افزودند: در این مقالات به دستگاه سیاسی غرب هشدار داده می شد که انقلاب اسلامی ایران به معنای تغییر یک هیأت حاکمه نیست، بلکه پیروزی انقلاب اسلامی به معنای ظهور قدرتی جدید در منطقه غرب آسیا است که ممکن است این منطقه حساس و ثروتمند را از سلطه غرب خارج و یا تسلط آنها را دچار تزلزل کند و دنیای غرب را از لحاظ تکنولوژی و علمی نیز به چالش بکشد.
ایشان تأکید کردند: بعد از گذشت بیش از سه دهه، اکنون کابوس غربی ها و امریکایی ها به واقعیت تبدیل شده و یک قدرت بزرگ ملی و منطقه ای سر برآورده است که فشارهای گوناگون سیاسی، اقتصادی، امنیتی و تبلیغاتی نتوانسته آن را از پا بیاندازد بلکه حتی این قدرت بزرگ زمینه ساز اثرگذاری بر ملتهای منطقه و هویت بخشی به مسلمانان شده است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حوادث بسیار مهم منطقه و شمال افریقا در 2 سال گذشته و عکس العمل امریکا و غربیها به آن، تأکید کردند: بیدار شدن ملتها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربیها، هنوز تمام نشده است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: این حوادث، یک پیچ تاریخی بود که منطقه در حال عبور از آن است و سرنوشت آن هنوز نهایی نشده و غربیها نیز نگران این حوادث هستند.
ایشان خاطرنشان کردند: این حوادث مهم به برکت انقلاب اسلامی است که از همان ابتدا بشارت دهنده ظهور یک قدرت ملی، عمیق، مؤمن، پابرجا، با استعداد، و روبه رشد و اعتلا بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی، در تبیین عوامل استمرار این قدرت ملی، حفظ شتاب علمی کشور را، ضرورتی بسیار اساسی خواندند و خاطرنشان کردند: تحقق رسالت تاریخی انقلاب اسلامی، نیازمند آن است که حرکت پرشتاب علمی کشور از دور نیفتد و سکته، وقفه یا تردید و تنبلی در آن بوجود نیاید.
ایشان جامعه پرطراوت نخبگان، وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری»، وزارت «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» و معاونت علمی رئیس جمهور را 4 رکن استمرار حرکت پرشتاب علمی کشور برشمردند و با اشاره به اهمیت فراوان معاونت علمی رئیس جمهور افزودند: این معاونت و بنیاد نخبگان که زیر نظر آن است وظایف بسیار حساسی در روند پیشرفت علمی ایران بر عهده دارند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به خدمات آقای واعظ زاده و خانم سلطان خواه مسئولان قبلی این بخش و انتصاب آقای ستاری به معاونت علمی افزودند: مسئولان جدید معاونت علمی کارها را از صفر شروع نکنند بلکه با تکیه بر کارهای برجسته انجام شده و نقاط قوت موجود، به رفع نقائص، خلاها و کمبودها اقدام کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، بنیاد نخبگان را به ادامه جدی کار و فراهم آوردن نشاط بیشتر علمی توصیه کردند و افزودند: اگر این هدف محقق شود نخبگان و متخصصان خارج و داخل کشور، شوق بیشتری برای حضور در ایران و فعالیت بیشتر در روند پیشرفت علمی بدست خواهند آورد.
رهبر انقلاب، همچنین نوآوری علمی را در روند پرشتاب پیشرفت کشور، بسیار مؤثر خواندند و افزودند: مسئولان وزارت خانه های علوم و بهداشت و درمان و معاونت علمی رئیس جمهور، همه همت خود را برای گسترش نوآوری علمی بکارگیرند.
ایشان رصد دائم حرکت علمی کشور، به منظور شناخت دقیق گره ها و مشکلات و برطرف کردن آنها را زمینه ساز افزایش نشاط و نوآوری علمی برشمردند و افزودند: دستگاههای ذیربط در سطوح مختلف ستادی، علمی و اجرایی، ناهماهنگی ها را از بین ببرند و هماهنگ و منسجم به ایفای وظایف بپردازند.
رهبر انقلاب ایجاد مسابقه ای جدی، بزرگ و حقیقی در زمینه نوآوری علمی و فناوری را در دستور کار دستگاههای ذیربط قرار دادند و افزودند: در پایان نامه های مقطع دکتری، نوآوری را مورد توجه جدی و یکی از ملاکهای ارزیابی و امتیاز دهی قرار دهید.
قانع نشدن به رشد علمی موجود از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب در این دیدار بیان کردند.
ایشان افزودند: رشد و شتاب علمی ایران در مقیاس منطقه و جهان خیلی خوب است اما این، به معنای رسیدن یا حتی نزدیک شدن به هدف نیست زیرا هم در گذشته از قافله علمی جهان خیلی عقب مانده ایم و هم دیگر کشورها دائم به پیش می روند.
رهبر انقلاب با استناد به این واقعیات نتیجه گرفتند: باید با حفظ شتاب فعلی، خود را به خطوط مقدم علمی جهان برسانیم تا به یاری پروردگار و به همت جوانان و نخبگان خوش استعداد و فعال کشور، ظرف 4 یا پنج دهه به مرجع علمی جهان تبدیل شویم.
ایشان افزودند: به آینده درخشان و قابل دسترسی بیندیشیم که ایران به قله علم جهانی تبدیل شده و هرکسی بخواهد به یافته های جدید علمی دست یابد باید زبان فارسی را فراگیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنانشان، با انتقاد از محقق نشدن کامل پیوند علم و صنعت افزودند: با وجود فراگیر شدن این خواسته بسیار مهم، و نیاز حقیقی دانشگاهها و مراکز صنعتی به یکدیگر، هنوز ارتباط کامل و منطقی میان مراکز تحقیقاتی و علمی با کارخانه ها و مراکز تولیدی به وجود نیامده است.
رهبر انقلاب مراجعه بیشتر و متقابل شرکتها و کارخانه ها و مراکز علمی و دانشگاهی را ضروری دانستند و افزودند: اگر هر سال شاهد اجرای صدها پروژه تحقیقاتی داخلی و مورد نیاز مراکز صنعتی در دانشگاهها باشیم رشد حقیقی علمی و فناوری محقق خواهد شد.
رهبر انقلاب در همین زمینه به یک نقطه ضعف مهم یعنی اجرای پروژه های مورد نیاز مراکز خارجی در برخی دانشگاهها اشاره کردند و افزودند: کار علمی را که برطرف کننده نیاز خارجی ها باشد منع نمی کنیم اما هنر آن است که کار علمی و تحقیقاتی، معطوف به حل مشکلات و تأمین نیازهای داخلی باشد.
ایشان در پایان سخنانشان جامعه نخبگانی را به تقوا و توجه بیشتر به معنویت توصیه کردند و افزودند: صفای دل و نورانیت نخبگان جوان، زمینه ساز جلب رحمت الهی و آسان شدن راه پیشرفت و ارتقای علمی خواهد بود.
در ابتدای این جلسه آقایان:
- محمدحسین نورانیان – دارنده مدال نقره المپیاد، دانشجوی دکترای برق دانشگاه خواجه نصیر
- محمدحسین دهقانی فیروزآبادی – نفر برتر کنکور 81 ، استاد مدعو
- حمیدرضا لورک آقا – برگزیده المپیاد دانش آموزی، دانشجوی مهندسی هوا فضا
- حسین پیرحسین لو – نفر برتر کنکور 88 ، دانشجوی مهندسی برق شریف
- علی رجب لو – دکترای مکانیک دانشگاه تهران
- حجت الاسلام حسین جمالزاده – رتبه اول المپیاد دانشجویی، دانشجوی علوم و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی
- محمد مسعود عندلیب – نفر برتر آزمون سراسری 86، دکترای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
و خانم ها:
- مدینه کرمی – رتبه اول المپیاد دانشجویی، کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
- فرحناز فهیمی پور – دانشجوی دکترای دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
به تبیین دیدگاههای خود در زمینه های علمی و دانشگاهی پرداختند.
مهمترین نکاتی که نخبگان دانشگاهی به آنها تأکید می کردند به این شرح است:
- لزوم تجدید ساختار در سازمانهای مرتبط با پژوهش
- چابک سازی مراکز تحقیقاتی
- اهمیت نگاه واقع گرا و صحیح به مقوله پژوهش و شرکتهای دانش بنیان
- ایجاد بانک اطلاعاتی جامع از نخبگان و طرح های تحقیقاتی آنها
- انتقاد از پذیرش بیش از نیاز دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی
- ایجاد پژوهشکده های فرهنگی و هنری معتبر برای پژوهش بر اساس نیازهای جامعه
- ضرورت تغییر رویکرد فعلی دانشگاهی نسبت به زبان و ادبیات فارسی
- رفع موانع و مشکلات اداری و غیراداری برای بازگشت بیشتر فارغ التحصیلان خارج از کشور
- انتقاد از موازی کاری و نبود هماهنگی میان نخبگان به دلیل ضعف در کار گروهی
- پیشنهاد تشکیل شوراهای تخصصی زیر نظر بنیاد ملی نخبگان به منظور برقراری ارتباط میان نخبگان
- اهمیت بهبود فضای کسب و کار و ترویج فرهنگ تولید و ثروت از طریق علم
- پیشنهاد تشکیل شبکه ارتباطاتی جوانان نخبه جهان اسلام
- ابراز نگرانی از بالا رفتن سن کار مولد
- شروع کارآموزی از مقطع دبیرستان برای اصلاح فرهنگ کار
- کاهش حجم دروس غیرسودمند و افزایش دروس کاربردی
- لزوم اجرای کامل قانون شرکتهای دانش بنیان
- اولویت بندی حرکت علمی براساس نقشه جامع علمی کشور
- گلایه از مدیریت مهندسان بر نهادهای علوم انسانی
- پیامدهای منفی کوچ علمی از علوم پایه و مهندسی به علوم انسانی
- نگرانی از شیوع پدیده نامبارک سیاسی کاری در علوم انسانی
- انتقاد از انحصار و ناکارآمدی برخی از بخش های دولتی
و لزوم شفاف سازی در نظام سلامت و پایش دائم عملکرد متصدیان و مجریان بخشهای دولتی
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی قهرمانی تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای والیبال آسیا باصدور پیامی از والیبالیستهای کشور به خاطر کسب این پیروزی تشکر کردند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسمه تعالی
از جوانان والیبالیست عزیز تشکر میکنم، به خاطر اینکه دل ملت ایران را شاد کردند.
سید علی خامنه ای
14/مهر/1392
متن حکم رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای حاج سیّد محمّد مهدی حسینی همدانی دامت افاضاته
با تقدیر و تشکر از جناب حجت الاسلام آقای کازرونی که خدمات با ارزشی در سالهای تصدّی امامت جمعه در کرج انجام دادهاند و با توجه به انصراف ایشان، جنابعالی را به امامت جمعهی آن شهر و نمایندگی خود در استان البرز منصوب میکنم. صلاحیتهای علمی و دینی شما به توفیق و هدایت الهی باید بتواند کانون گرم و پر شوری از علم و معرفت دینی و سلوک و تلاش انقلابی، در مخاطبان بویژه نسل جوان و آگاه در آن شهر و استان مهم، پدید آورد انشاء الله. سلام و دعای صمیمی خود را به آن مردم مؤمن و وفادار تقدیم میکنم و برکات الهی از خداوند برای همهی شما مسألت مینمایم.
سیّد علی خامنهای
9/ مهر ماه/92
متن اين پيام كه همزمان با مراسم غبار روبى، عطرافشانى و گلباران مزار شهيدان در سراسر كشور از سوي حجت الاسلام و المسلمين شهیدی محلاتی نماينده ولى فقيه در بنياد شهيد و امور ايثارگران در گلزار شهداي بهشت زهرای تهران قرائت شد؛ بدين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگداشت شهیدان و تکریم نام آن بزرگمردان، بیش از خود آنان، ملتی را که این گوهرهای ناب را در درون خود پرورانده است، سرافراز می سازد. ما با این تکریم، منتّی بر آنان نداریم؛ آنانند که با درخشش خود، ما را سرافراز و درخشان کردند و بر ما منت نهادند. ملت ایران با فداکاری شهیدانش و با صبر و پایداری آزادگان و جانبازانش، و با گذشت و بزرگواری خاندانهای آنان، توانست خود را به قله های عزت برساند و راه روشن خود به سوی آینده را بگشاید.
سلام خداوند و فرشتگان و پاکان عالم بر شهیدان و جانبازان و آزادگان و خانواده های صبور و فداکار آنان.
سید علی خامنه ای
4/مهر/1392
در اين ديدار مقام معظم رهبري براي رئيس جمهور آرزوي موفقيت كردند.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در گذشت روحانی مجاهد مرحوم حجة الاسلام آقای شیخ مصطفی رهنما رحمة الله علیه را به بازماندگان و دوستان و همفکران ایشان تسلیت میگویم. تلاش خستگیناپذیر این روحانی پارسا در مبارزهی قلمی و فکری برای مسألهی فلسطین که از جوانی تا کهنسالی و در بیش از نیم قرن ادامه داشت، چهرهئی نادر و تحسین برانگیز از وی در ذهن همهی کسانی که این عالمِ متواضع و پر استقامت را میشناختند، ترسیم میکرد. از خداوند رحمت و علوّ درجات برای ایشان مسألت میکنم.
سیّد علی خامنه ای
10/مهرماه/1392
در اين ديدار مقام معظم رهبري براي رئيس جمهور آرزوي موفقيت كردند.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمه تعالی
از اینکه با کوشش و جدیت خود دل مردم کشور را شاد کردید، متشکرم.
سید علی خامنه ای
27/شهریور/1392
متن حکم رهبر انقلاب به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای حاج سیّد محمّد علی شهیدی محلاتی دامت تأییداته
با عنایت به نصب جنابعالی به ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران و اعتماد اینجانب، شما را به عنوان نماینده خود در آن نهاد محترم و مقدّس منصوب میکنم.
وظیفهی مهمّ آن نمایندگی، گذشته از مواردی که در قانون اساسنامهی بنیاد ذکر شده است، رسیدگی به امور معنوی و فرهنگی عزیزان شاهد و ایثارگر است که وارثان شهادت و سرمایهگذاران اصلی انقلاب و استقلال کشورند و امیدوارم جنابعالی بتوانید با استفاده از تجربیات و سوابقی که دارید به بهترین وجه این مسئولیت مهمّ را به انجام برسایند.
بر خود لازم میدانم از جناب حجة الاسلام آقای شیخ محمّد حسن رحیمیان که حدود ربع قرن منشاء خدمات صادقانه و برجستهای در امور مربوط به خانوادههای شاهد و ایثارگر بوده است و دارای کارنامهای درخشان و قابل قبول در این عرصه میباشند، تشکر و قدردانی کنم.
از خداوند بزرگ توفیق شما را در انجام این وظیفهی خطیر مسألت مینمایم.
سیّد علی خامنهای
27/شهریور/ 1392
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک عید سعید میلاد مبارک عالِم آل محمد حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام خاطر نشان کردند: مقامات معنوی ائمه هدی (ع)، فراتر از درک عقلانی و توصیف زبانی است اما زندگی این بزرگواران، درسی عملی و جاودانه است.
ایشان با اشاره به عمر 55 ساله امام هشتم و امامت حدوداً بیست ساله آن امام همام افزودند: حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در همین مدت نسبتا کوتاه و در دوران اختناق شدید هارون با نگاهی بلند مدت، به گونه ای حقیقت اسلام، تفکر ولایت و مکتب اهل بیت پیامبر را بگونه ای گسترش و عمق بخشیدند که دستگاه خونخوار دیکتاتور وقت از مواجهه با آن عاجز ماند و مجبور شد بر خلاف نقشه های اولیه خود آن امام بزرگوار را به شهادت برساند.
رهبر انقلاب روند شهادت و تدفین امام هشتم در مشهد مقدس را یک تدبیر و مهندسی الهی خواندند و افزودند: باید با همان انگیزه و نگاه امام رئوف، به کارهای بلند مدت نگریست و برنامه ریزی کرد.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با تجلیل از کارنامه حقیقتاً درخشان سپاه پاسداران خاطر نشان کردند: سپاه از عمق ایمان و اعتقاد، وارد میدان مجاهدت و مقاومت شد و به موازات تربیت با هوش ترین و قوی ترین فرماندهان و استراتژیست های نظامی، در عرصه های غیر نظامی نیز با تدبیرترین و بهترین مدیران را تربیت کرد و در اختیار دستگاههای حاکمیتی قرار داد.
حضرت آیت الله خامنه ای، "انقلابی زیستن و انقلابی ماندن" و "ثبات قدم" را از جلوه های زیبای سپاه پاسداران خواندند و خاطر نشان کردند: این تشکیلات قوی بنیه، هیچ گاه به بهانه هایی نظیر بروز تغییرات در جهان و ضرورت تغییر در داخل، از راه اصلی و صحیح منحرف نشد.
رهبر انقلاب با اشاره به بهانه جویی برخی برای توجیه وادادگی و پشیمانی افزودند: اینکه دنیا تغییر کرده است نمی تواند بهانه ای برای تغییر آرمانها و اهداف شود و راه درست طی شده را تغییر دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: سپاه برای حفاظت از انقلاب، حتماً باید از تحولات و جریانهای عرصه های مختلف شناخت کافی و کامل داشته باشد.
رهبر انقلاب در همین زمینه به یک خَلط مبحث جاری در مباحث سیاسی اشاره کردند و افزودند: ضرورتی ندارد سپاه در عرصه سیاسی فعالیت کند اما پاسداری از انقلاب نیازمند شناخت دقیق واقعیت هاست بنابراین نمیشود مجموعه ای که بازوی نگهبان انقلاب است درباره جریانهای گوناگون انحرافی، غیر انحرافی وابسته و یا دیگر جریانهای سیاسی، چشمی بسته و نابینا داشته باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه در تبیین مفهوم دقیق پاسداری از انقلاب به بحث مهم چالش اصلی و اساسی انقلاب پرداختند.
ایشان با تأکید بر این که نباید چالش اصلی را به چالش های خطی، رویارویی های جناحی و تقابل های فردیِ این و آن تقلیل داد خاطر نشان کردند: چالش اصلی، مقابله نظام سلطه با پیام شوق آفرین انقلاب اسلامی یعنی خودداری از ظلم و مظلوم واقع نشدن است.
رهبر انقلاب با اشاره به نظم جدیدی که انقلاب اسلامی به بشریت ارائه میکند خاطر نشان کردند: نظام سلطه دنیا را به دو بخش ظالم و مظلوم تقسیم کرده اما انقلاب اسلامی منطق ظلم ستیزی و پرهیز از ظلم را همراه آورده و این منطق باعث شد پیام انقلاب در مرزهای ایران محصور نماند و مورد استقبال ملتها قرار گیرد.
ایشان دولتهای جبّار، حکومتهای وابسته ی به نظام سلطه و شبکه های غارتگر بین المللی را از جمله مخالفان پیام انقلاب ملت ایران برشمردند و افزودند: نظام سلطه و وابستگان آن، سه سیاست اصلی "جنگ افروزی، فقر آفرینی و فساد انگیزی" را دنبال میکنند و اسلام با همه این سیاستها مخالف است و این مخالفت، مبنای چالش اساسی با انقلاب است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه همه تحرکات و توطئه های دشمنان در 34 سال اخیر را باید در چارچوب این چالش اساسی تحلیل کرد، افزودند: موضوع هسته ای نیز باید با این نگاه ارزیابی شود.
ایشان خاطر نشان کردند: ما نه بخاطر آمریکا و غیر آمریکا بلکه بعلت اعتقاداتمان سلاح هسته ای را قبول نداریم و وقتی میگوییم هیچ کس نباید سلاح هسته ای داشته باشد قطعا خودمان نیز دنبال آن نیستیم اما هدف حقیقی مخالفان ایران در این زمینه، چیز دیگری است.
رهبر انقلاب افزودند: این چند کشور البته نمیخواهند انحصارشان در زمینه انرژی هسته ای شکسته شود اما بخاطر این موضوع غوغا راه نمی اندازند. بنابراین غوغا و جنجال آفرینی آمریکا، غرب و جریانهای وابسته و دلبسته به آنها را در بحث هسته ای باید در چارچوب چالش عمیق نظام سلطه و انقلاب اسلامی درک و تحلیل کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین عمق خصومت مستکبران با انقلاب اسلامی تأکید کردند: عظمت امام خمینی(ره) بگونه ای بود که دشمنان نیز برای ایشان احترام قائل بودند اما در عمق نگاه دشمنان هیچ کس مبغوض تر از آن آفتاب فروزان نبود چرا که امام راحل با بصیرت کامل، اهداف خصمانه آنها را درک میکرد و همچون سدی مستحکم، قاطعانه در مقابل آنها می ایستاد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: امروز هم همین طور است و هر کس به پیام اصلی انقلاب پایبندتر باشد و توطئه ها و رفتارهای دشمنان را در چارچوب چالش نظام سلطه با انقلاب اسلامی تحلیل کند در چشم مستکبران بیش از دیگران مورد خشم و غضب قرار دارد.
ایشان با اشاره به پیچیدگی های دنیای دیپلماسی افزودند: عرصه دیپلماسی، عرصه لبخند و درخواست مذاکره و مذاکره است اما همه این رفتارها باید در چارچوب چالش اصلی فهم و درک شود.
رهبر انقلاب ضمن موافقت با حرکت های صحیح و منطقی در سیاستهای خارجی و داخلی افزودند: با مسئله ای که سالهای پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم چرا که این حرکت در مواقعی بسیار خوب و لازم است اما با پایبندی به یک شرط اصلی.
ایشان درک ماهیت طرف مقابل و فهم صحیح هدفگذاری او را، شرط اصلی استفاده از تاکتیک نرمش قهرمانانه اعلام کردند و افزودند: یک کُشتی گیر فنی نیز برخی مواقع بدلیل فنی نرمش نشان میدهد اما فراموش نمیکند که حریفش کیست و هدف اصلی او چیست؟
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان با تأیید سخنان فرمانده کل سپاه پاسداران درباره وظایف این نهاد افزودند: این وظایف را با تکیه بر درک صحیح از موضوعی که پاسداری آن را بعهده دارید و با ثبات قدم دنبال کنید.
ایشان با توصیه موکد به سپاهیان پاسدار، برای تکیه بر معنویات افزودند: البته تکیه بر معنویات هیچ منافاتی با پرداختن به اصول مادی کار و تنظیم درست آن ندارد.
بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب تأکید بر آینده درخشان انقلاب اسلامی بود.
ایشان برای تبیین این موضوع که آینده درخشان انقلاب یک واقعیت است نه یک دلخوش-کنک دو استدلال مطرح کردند که اولین آن استدلالِ تجربه بود.
رهبر انقلاب با اشاره به تفاوت حیرت انگیز موقعیت کنونی کشور در عرصه های علمی، نظامی، مدیریتی و اقتصادی و دیگر عرصه ها، با اوضاع کشور در اوایل پیروزی انقلاب افزودند: همه این پیشرفتها در کوران فشار و توطئه های دشمنان بدست آمده و این تجربه گرانبها نشان میدهد که هیچ مانعی نمیتواند ملتی مومن، منسجم و مصمم که راه خود را می شناسد متوقف کند.
رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: خساراتی که دنیای اسلام در حوادث اخیر منطقه متحمل شد ناشی از آن بود که برخی راه را بلد نبودند و نمیدانستند، البته اوضاع اینگونه نمی ماند و بیداری بی سابقه اسلامی کار خود را خواهد کرد.
ایشان دومین استدلال خود را برای اثبات آینده روشن انقلاب اسلامی بر پایه منطق و محاسبه علمی استوار کردند.
رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: ملت ایران با منطق و محاسبه علمی به پیش میرود اما دشمن به علت ساخت متناقض درونی حتی اگر بر زبان نیاورد در حال عقب نشینی و ضعف است و در این رویارویی، طبعاً آینده از آن کسی است که با حساب و کتاب به پیش میرود.
تأکید بر استحکام ساخت درونی نظام، استمرار پیشرفت علمی، رشد تولید داخلی و تکیه بر استعداد داخلی آخرین نکات سخنرانی رهبر انقلاب در این دیدار بود.
ایشان تأکید کردند آینده درخشان انقلاب حتمی است اما تحقق دیر یا زود آن بستگی به عملکرد ملت و مسئولان دارد اگر متحد، مستحکم و مصمم باشیم این آینده زودتر محقق میشود و اگر دچار تنبلی، خودخواهی و مشکلات دیگر شویم دیرتر به سراغمان می آید.
در ابتدای این دیدار حجت الاسلام و المسلمین سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در گزارشی مهمترین محورهای عملکرد حوزه ی نمایندگی ولی فقیه در سپاه را بیان کرد.
سردار سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در گزارشی با تبیین دستاوردهای ارزشمند سپاه در عرصه های نظامی و فرهنگی تأکید کرد: امروز سپاه پاسداران با بهره مندی از تجارب انقلاب اسلامی قادر است قدرتمندانه از همه چالشهای فراروی انقلاب عبور کرده و با نگاه به آرمانهای انقلاب اسلامی عزتمندانه مسیر پیشرفت را بپیماید.
سردار جعفری تعهد انقلابی سپاه در دفاع همه جانبه از آرمانهای نظام، امام و شهیدان را مورد اشاره قرار داد و گفت: سپاه پاسداران با قدرت بازدارندگی و همه جانبه، قدرت تهاجمی خود را در همه ابعاد در معرض نوسازی و آمادگی های بیشتر قرار داده است.
متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر سعید جلیلی
با توجه به تجارب با ارزشی که طی چند سال اخیر در تصدی دبیری شورایعالی امنیت ملّی اندوخته اید و با تشکر از زحمات و خدمات جنابعالی، شما را به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام در دوره ی جاری منصوب میکنم.
توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.
سیّدعلی خامنه ای
21/شهریور/1392
متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای علی شمخانی
در اجرای اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جنابعالی را به نمایندگی خود در شورایعالی امنیت ملّی برای مدت سه سال منصوب میکنم.
انتظار میرود که با توجه به نقش برجسته و ممتاز تصمیمات آن شورا در تحقق استقلال و امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران، بتوانید با شرکت فعالانه در آن و تبادل نظر مستمرّ با اینجانب، به اقتدار و استقلال نظام متعالی اسلامی کمک نمائید.
بر خود لازم میدانم از زحمات جناب آقای دکتر روحانی در طول سالیان متمادی نمایندگی رهبری در شورای مذکور قدردانی نمایم.
سیّدعلی خامنه ای
21/شهریور/1392
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه یکی از لوازم حج واقعی، رفتار برادرانهی مسلمانان در عرصه این فریضه بزرگ است، افزودند: دوری از جدال در ایام حج که در قرآن کریم بر آن تأکید شده به معنای جدال نداشتن برادران دینی و مسلمان با یکدیگر است که هم شامل پرهیز از جدال زبانی و هم پرهیز از تنافر قلبی می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: متأسفانه برخی کج فهم ها، با تفسیر غلط از جدال نداشتن در ایام حج، تلاش دارند تا فلسفه برگزاری مراسم برائت از مشرکین را زیرا سؤال ببرند در حالیکه جدال با شرک و کفر، از اساسی ترین دستورات اسلام است.
ایشان مسلمانان را به هوشیاری در قبال نقشه بدخواهان برای ایجاد اختلافها و درگیریهای مذهبی فراخواندند و تأکید کردند: دشمنان امت اسلامی بخوبی متوجه شده اند که درگیری مذاهب اسلامی به نفع رژیم غاصب صهیونیستی است و بر همین اساس با راه اندازی گروههای تکفیری از یک طرف و با ایجاد رسانه های به ظاهر اسلامی و حتی شیعی برای دامن زدن به اختلافات از طرف دیگر، بدنبال درگیر کردن مسلمانان با یکدیگر هستند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: بزرگان تشیع اعم از امام(ره) و دیگران همواره بر حفظ اتحاد امت اسلامی تأکید کرده اند، بنابراین آن تشیعی که با هدف دامن زدن به اختلافات، از رسانه هایی که در لندن و امریکا هستند، تبلیغ می شود، در مسیر شیعه واقعی نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای یکی دیگر از نقاط قوت حج را که زمینه ساز اقتدار بیش از پیش آن می شود، تبادل فرهنگ اسلامی ناب میان مسلمانان و اطلاع از واقعیات و پیشرفتهای جوامع اسلامی، در ایام حج دانستند و گفتند: با توجه به حجم بسیار بالا و غیرقابل تصور رسانه های معاند نظام اسلامی، یکی از وظایف زائران ایرانی، معرفی و شناساندن چهره واقعی اسلام و شیعه و حقایق و پیشرفتهای نظام اسلامی، از طریق زبان و عمل خود است.
ایشان با تأکید بر اینکه تقویت معنویت یکی دیگر از محورهای اصلی حج واقعی است، خاطرنشان کردند: ایمان قوی، توکل بر خدا و حسن ظن به وعده الهی که لازمه عبور از گذرگاههای دشوار و نهراسیدن از هیمنه ظاهری قدرتها هستند، در حج بدست می آید.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به آتش افروزی دشمنان امت اسلامی در پاکستان، افغانستان، عراق، سوریه و بحرین به بهانه شیعه و سنی و کشته شدن صدها انسان بیگناه، گفتند: سلطه گران و ابرقدرتها بویژه امریکا برای رسیدن به منافع نامشروع خود از ویران کردن کشورها و کشتن انسانها هیچ ابایی ندارند.
حضرت آیت الله خامنه ای به تحولات سوریه و تهدیدهای چند هفته اخیر امریکاییها برای جنگ افروزی در منطقه، اشاره کردند و افزودند: آنها برای منافع ملی ادعایی خود که در واقع منافع صهیونیستها و سرمایه داران بزرگ است، حتی حاضر به آتش افروزی و پایمال کردن منافع کشورها و ملت های دیگر هستند.
ایشان با تأکید بر اینکه امیدواریم رویکرد جدید امریکا در قبال سوریه، جدی و به دور از بازی سیاسی باشد، خاطرنشان کردند: اگر چنین باشد، به معنای بازگشت امریکا از رویکرد خودسرانه و غلط چند هفته اخیر است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران با دقت و هوشیاری حوادث منطقه را دنبال می کند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ما به عنوان یک ملت بزرگ در این منطقه حساس، باید با نگاه درست و با استفاده از اقتدار اسلامی، اهداف والا و انسانی خود را که مبتنی بر اسلام است، در معرض دید همگان قرار دهیم و بشریت را به دستاوردِ حرکت براساس اسلام، دعوت کنیم.
ایشان خاطرنشان کردند: دستاوردِ حرکت براساس اسلام، ساخت اقتدار درونی ملت است که با ایمان راسخ، اتحاد آحاد مردم، عملکرد صحیح مسئولان، همدلی مردم و مسئولان و توکل بر خدا به دست می آید.
رهبر انقلاب اسلامی، عقل، معنویت، توکل، حرکت و عمل را پنج عنصر اساسی برای ساخت اقتدار درونی برشمردند و افزودند: حرکت نظام اسلامی در این مسیر و اقتدار روز افزون آن، قطعاً بر شرایط منطقه تأثیرگذار خواهد بود، همانگونه که تاکنون بوده است.
در ابتدای این دیدار حجت الاسلام والمسلمین قاضی عسکر نماینده ولی فقیه و سرپرست زایران ایرانی ضمن تبریک هفته حج و دههی کرامت، تدوین سند راهبردی حج، اهتمام به تقویت هرچه بیشتر قرآن، تلاش برای ایجاد تحول روحی در زائران از طریق آموزشهای قبل از تشرف، دفاع از حقوق زائران، تقویت امر تحقیق در رابطه با موضوعات مرتبط با حج، برگزاری همایش های تخصصی، ارتقاء سطح علمی روحانیون کاروانها، برگزاری دوره های آموزش زبان عربی و تدوین تجارب و آسیب شناسی برنامه های گذشته را از مهمترین فعالیت های بعثه مقام معظم رهبری بیان کرد.
آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در گزارشی با بیان مجموعه تلاشهای صورت گرفته به منظور هماهنگی میان اجزاء دستگاههای مرتبط با حج برای انسجام بیشتر و خدمات رسانی هرچه بهتر به زائران گفت: حج فرصت مناسبی برای انتقال فرهنگ ایران اسلامی به سایر ملت هاست.
وی با تأکید بر اهمیت توجه به فلسفه، اسرار و معارف حج افزود: برقراری ارتباط بین شخصیت های دینی و علمی جمهوری اسلامی با دیگر شخصیت های جهان اسلام زمینهی انسجام هرچه بیشتر امت اسلامی را فراهم خواهد کرد.
آقای اوحدی رئیس سازمان حج نیز با اشاره به اینکه در سال جاری 64000 زائر ایرانی در قالب 500 کاروان از 17 ایستگاه پروازی در سراسر کشور به حج اعزام خواهند شد گفت: سازمان حج همچنین پذیرای2000 زائر ایرانی مقیم خارج از کشور نیز می باشد.
وی تمرکز در استقرار زایران و خدمات رسانی به آنان و همچنین برپایی مراکز در مانی در برخی کاروان ها و دو بیمارستان به صورت شبانه روزی در مکه مکرمه و مدینه منوره را از دیگر فعالیت های سازمان حج و زیارت بیان کرد.v
متن حکم رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد حسن رحیمیان دامت افاضاته
با قدردانی از خدمات با ارزش جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای وافی در مسجد جمکران، جنابعالی را به تولیت آن مکان مقدس و نورانی منصوب میکنم. بی شک خدمتگزاری به آن جایگاه رفیع، شرف و منزلت والایی است که به شکرانه ی آن، شایسته است همهی توان برای تسهیل بهره مندی مشتاقان و ایجاد فضای معنوی و قدسی برای استفاده ی روحی و فکری مؤمنان، به کار رود. توفیق جنابعالی را در این مسئولیت ارزشمند از خداوند متعال خواستارم.
سید علی خامنه ای
19/ شهریور/1392
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمه تعالی
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی درگذشت مادر گرامیتان را به شما و دیگر بازماندگان آن مرحومه تسلیت می گویم. زحمات و خدمات ارزشمند جنابعالی به اسلام و مسلمین، بی شک ذخیره ی ارزشمندی است در دیوان عدل الهی، برای مادری که چنین فرزندی را در دامان خود تربیت کرده است. رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحومه از خداوند متعال مسالت میکنم.
سید علی خامنه ای
19/شهریور/1392
ارسال شده توسط امیر(امیرحسین) در تاریخ دو شنبه 9 دی 1392برچسب:,