با سلام
این وبلاگ درجهت جنگ سایبری با دشمن ساخته شده و هدفش ارائه ی بیانات حضرت آیت الله خامنه ای به صورت به روز است.
مدیریت مسئول این صفحه ی مجازی توسط آقای امیرحسین شقاقی است.
بنده با وجود تمام مشغله ها تمام تلاش خود را می کنم تا بیانات جناب آقای آیت الله خامنه ای و اخبار روز ایران عزیزمان که به ایشان مربوط است را در اختیار شما عزیزان قرار دهم.
دوستان برای تبادل لینک میتوانند در قسمت نطرات ما را با خبر کنند.
ما را دعا کنید و لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذرارید و با نظرات خود ما را مسرور کنید.
با تشکر
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت یاور صدیق انقلاب، مرحوم سید علی اکبر پرورش را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تاسف و تاثر، خبر درگذشت یاور صدیق انقلاب مرحوم آقای سید علی اکبر پرورش رحمت الله علیه را دریافت کردم؛ چهره ی محترم و اثرگذاری که بخش اعظم عمر با برکت خود را درخدمت اسلام و ارزشهای متعالی دین گذرانید، لهجه ی صادق و دل با اخلاص و خلق نیک را به ترویج و تحکیم انقلاب و نظام اسلامی گماشت؛ تلاشهای مبارزاتی در دوران طاغوت را به خدمات ارزنده و مسئولیتهای سنگین خود در قوه ی مجریه و قوه ی مقننه و شورای عالی دفاع در دوران جمهوری اسلامی پیوند داد و با همه ی توان به کشور و ملت خود خدمت کرد، و سلامت و راحت خود را بر سرِ انجام وظیفه نهاد. بیماری رنجبار و طولانی او آخرین آزمایش دشواری بود که وی با صبر و متانت، آنرا تحمل کرد و زندگی پاک و شرافتمندانه را به پایان برد. اینجانب درگذشت ایشان را به خانواده و بازماندگان محترم و به همه ی دوستان و علاقمندان ایشان تسلیت میگوم و رحمت و رضوان الهی را برای وی مسئلت میکنم.
سید علی خامنه ای
6 دی ماه 1392
در این مراسم، حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان به تبیین ابعاد نورانی نهضت تاریخ ساز امام حسین(ع) و روشنگریهای درس آموز کاروان اسرای کربلا پرداخت.
در ادامهی این مراسم معنوی آقای مطیعی -ذاكر اهل بیت(ع)- بر مصائب حضرت سیدالشهدا و كاروان اسرا مرثیهسرایی و نوحهخوانی كرد و دانشجویان و دانشگاهیان در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی به عزاداری و سینهزنی پرداختند.
همچنین دانشگاهیان نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت آیتالله خامنهای اقامه كردند.
در پایان این مراسم رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان کوتاهی از اجتماع پرشور دانشجویان عزادار در اربعین حسینی تشکر کردند و افزودند: این جلسه گرم و پرشور با حضور نخبگان و با این شور و شعور و اخلاص از جمله جلسات بی نظیر است.
ایشان ضمن دعا برای جوانان کشور تاکید کردند: این کشور و آینده آن متعلق به جوانان است و شما باید بار این مسوولیت سنگین و پر افتخار را به سر منزل مقصود برسانید.
حضرت آیت الله خامنه ای اولین نکته سخنان خود را به موضوع اهمیت و جایگاه فرهنگ در جامعه اختصاص دادند و با اشاره به شخصیت و سوابق فرهنگی روسای سه قوه و همچنین اکثریت اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی بعنوان دردمندان عرصه ی فرهنگ، گفتند: بر همین اساس از این شورا انتظار می رود اهتمام و تلاش بیشتری برای برجسته کردن موضوع فرهنگ در جامعه و رساندن آن به جایگاه واقعی، به خرج دهد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه فرهنگ و ارزشهای فرهنگی، هویت و روح یک ملت است، خاطر نشان کردند: فرهنگ، حاشیه و ذیل اقتصاد و سیاست نیست بلکه اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل فرهنگ هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره با تأکیدهای قبلی مبنی بر لزوم وجود پیوست فرهنگی برای همه موضوعات و مسائل مهم در عرصه های مختلف افزودند: برخی اوقات ممکن است، تصمیم گیری ها و مصوّبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی، تبعات منفی فرهنگی در جامعه بوجود آورد که دلیل آن نبود پیوست فرهنگی است.
ایشان تأکید کردند: برای فعالیتهای فرهنگی، برنامه ریزی ضروری است و نمیتوان انتظار داشت که فرهنگ کشور اعم از فرهنگ عمومی، فرهنگ نخبگان و فرهنگ دانشگاهی، به خودی خود پیش برود.
رهبر انقلاب اسلامی از این نکته وارد موضوع لزوم نظارت و هدایت دولت درخصوص مسائل فرهنگی شدند و خاطر نشان کردند: دستگاههای مختلف در قبال جریان فرهنگ عمومی کشور مسئولند.
حضرت آیت الله خامنه ای هدایت و نظارت در مسائل فرهنگی را همچون مراقبت باغبان از گلهای زیبا دانستند و گفتند: کندن علف های هرز در یک بوستان به معنای رشد گلها و استفاده طبیعی آنها از آب و نور و هواست.
رهبر انقلاب اسلامی حساس بودن و مقابله با مسائل مخرّب فرهنگی را از وظایف نظارتی حکومت دانستند و افزودند: همه ما در قبال مسائل فرهنگی و فرهنگ عمومی کشور مسئولیت شرعی و قانونی داریم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه فرهنگ همواره متکی به حضور مردم است، افزودند: سپردن مسائل فرهنگی به مردم نافی وظیفه نظارتی و هدایتی دولت نیست و حضور حکومت و دولت در عرصه فرهنگ نیز به معنای سلب حضور مردم نمی باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی اظهارات غیر مسئولانه در خصوص لزوم آزادی های فرهنگی همچون غرب، خاطر نشان کردند: چرا هنگامی که غربی ها بر مسائل غیر معقول و انحرافی همچون اختلاط زن و مرد با عنوان تساوی زن و مرد، یا سبک زندگی خود با عنوان پیشرفت و تجدد لجاجت دارند، ما بر ارزشهای والای فرهنگ خود اصرار نداشته باشیم؟
جایگاه و اهمیت شورای عالی انقلاب فرهنگی دومین نکته ای بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و گفتند: شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از ابتکارات با برکت امام خمینی (ره) بود که عالی ترین و بهترین مرکز فرهنگی کشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای، حضور مسوولان ارشد و همچنین حضور چهره های تأثیرگذار علمی و فرهنگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی را مهمترین نقطه قوت این شورا دانستند و تأکید کردند: همین مساله موجب می شود که موضوع فرهنگ کشور، تابع بالا و پایین شدن جریانات سیاسی نباشد و حرکت فرهنگی کشور ضمن برخورداری از ثبات، از روزمره گی خارج شود.
ایشان افزودند: یکی از مسائل مهم در شورایعالی انقلاب فرهنگی این است که اعضای شورا، جایگاه و تأثیرگذاری آن را به عنوان مرکز اصلی سیاستگذاری فرهنگی کشور باور داشته باشند.
ایشان حضور مستمر اعضاء و تعطیل نشدن جلسات شورا را بسیار ضروری برشمردند و افزودند: شورایعالی انقلاب فرهنگی به مسائل زیرساختی و اساسی بپردازد و از ورود به جزئیات پرهیز کند.
رهبر انقلاب اسلامی سومین نکته خود را به ضمانت اجرای مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی اختصاص دادند و گفتند: مصوبات شورا حتماً اجرا شوند.
رهبر انقلاب اسلامی حضور رئیس قوه مجریه، رئیس قوه مقننه و قانونگذاری و وزرا و مسئولان را ضمانت اجرای مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی دانستند و خاطرنشان کردند: اسناد بسیار مهم و خوبی همچون نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادی در آموزش و پرورش، سند دانشگاه اسلامی، و سند راهبردی نخبگان باید اجرایی و عملی شوند و خودِ شورا نیز بر نحوه اجرای آنها نظارت داشته باشد.
واقعیتی به نام تهاجم فرهنگی، چهارمین نکته ای بود که رهبر انقلاب توجه اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را به آن جلب کردند.
ایشان با اشاره به سخنان چهره های فرهنگی و سیاسی کشورهای مختلف از جمله کشورهای اروپایی درباره تهاجم فرهنگی آمریکا علیه سایر فرهنگها افزودند: واقعیتی که سالها قبل، آن را گوشزد می کردم هم اکنون، عینیات انکار ناپذیری یافته است.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس یک واقعیت دیگر را مورد اشاره قرار دادند: «فعالیت حداقل صدها رسانه صوتی، تصویری، مکتوب و اینترنتی در جهان با هدف مشخص تأثیرگذاری بر ذهن و رفتار ملت ایران».
ایشان برخی بازی های رایانه ای و اسباب بازیهای وارداتی را از جمله مصداق هایی خواندند که در ترویج رفتار و سبک زندگی غربی در ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی تأثیرگذاری میکند.
رهبر انقلاب کار و ابتکار را اساس برخورد حکیمانه با مقوله تهاجم فرهنگی دانستند و تأکید کردند: باید با تلاش مبتکرانه به مقابله با این مقوله پرداخت که در این زمینه مسئولیت صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیار سنگین است.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه به وزارت ارشاد توصیه موکد کردند: تولید کتاب، ترجمه کتاب های مفید، تولید فیلم های سینمایی جذاب با تکیه بر ظرفیت های بالای ساخت فیلم، تولید بازی های رایانه ای مفید، ترویج بازی های پر تحرک و تولید اسباب بازی های معنا دار و جذاب را در دستور کار قرار دهد.
رهبر انقلاب ، رصد و شناخت دقیق پدیده های نوظهور تهاجم فرهنگی را قبل از ورود به ایران ضروری دانستند و خاطر نشان کردند: دیر فهمیدن و دیر جنبیدن مشکل آفرین است بنابراین باید به موقع و حکیمانه برخورد کرد.
ایشان در تبیین برخورد حکیمانه خاطر نشان کردند: گاه باید از نفوذ پدیده ها، کاملا جلوگیری کرد اما برخی پدیده ها را میتوان پذیرفت و یا اصلاح کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان آخرین نکته در بحث تهاجم فرهنگی، انفعال و موضع دفاعیِ صرف در مقابل فرهنگ مهاجم را، بدترین و خسارت بار ترین نوع برخورد خواندند و خاطر نشان کردند: مواضع تهاجمی نیز در برخی موارد لازم است اما به هر حال در هر شرایط باید حکیمانه و با فکر عمل کرد.
رهبر انقلاب سپس در پنجمین نکته از سخنان خود رئیس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را به توجه کامل به ضرورت استمرار پیشرفت علمی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی فراخواندند.
ایشان شتاب فراوان علمی کشور و پیشرفتهای علمی یک دهه اخیر را واقعیت مبارکی خواندند که مخالفان ایران نیز به آن اذعان کرده اند.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری سخنان رئیس جمهور در همین زمینه، همه مسئولان کشور به ویژه وزیران آموزش عالی و بهداشت و درمان را موظف کردند همه تلاش خود را بکار گیرند تا چرخه پیشرفت علمی کشور کند نشود و هر روز توسعه و سرعت بیشتری یابد.
ایشان افزودند: واقعیتی به نام «ما می توانیم» در روح جوانان کشور موج می زند، این امواج نشاط آفرین را تقویت کنید تا به یاری پروردگار رسیدن کشور به قله های علمی و مرجع شدن علمی ایران و برپایی تمدن نوین اسلامی، تحقق یابد.
رهبر انقلاب اسلامی یک توصیه بسیار مهم دیگر هم داشتند و آن اینکه: دانشگاهها به هیچ دلیلی جولانگاه جریانهای سیاسی نشود چرا که اینکار جلوی رشد و شتاب علمی را می گیرد.
ایشان خاطرنشان کردند: همچون گذشته اعتقاد داریم جوان به ویژه جوان دانشجو موتور محرک تحولات سیاسی اجتماعی است اما این مسئله با تبدیل دانشگاه به محل جولان جریانهای سیاسی کاملاً متفاوت است.
ششمین نکته سخنان رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ابراز یک نگرانی شدید و دغدغه عمیق بود: «نگرانی از بی توجهی به زبان فارسی و تهاجماتی که به این زبان می شود».
ایشان با انتقاد از کاربرد تعابیر بیگانه در مواقعی که لغت فارسی وجود دارد افزودند: متأسفانه کار به جایی رسیده است که برخی از به کار نبردن اصطلاحات فرنگی احساس خجالت می کنند و نامها و تعابیر بیگانه در مسائل مختلف و حتی در مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان در حال گسترش است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: شورایعالی انقلاب فرهنگی ضمن مقابله حکیمانه با هرگونه تضعیف و معارضه با زبان عمیق و زیبای فارسی، برای تقویت، گسترش و تحکیم زبان فارسی در همه زمینه ها، تلاش ملموس و مجدانه ای انجام دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان، وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمینه علوم انسانی را یادآور شدند و افزودند: شورا، به عنوان اساسی ترین کار، به تدوین مبانی علمی و فلسفی تحول علوم انسانی اقدام کند.
رهبر انقلاب در آخرین نکته، ضرورت توجه به آسیبهای اجتماعی و علل فرهنگی آن را خاطرنشان کردند و افزودند: ریشه یابی و بررسی راه حلهای مسائلی همچون طلاق، فسادهای مالی و بزهکاری مورد توجه شورا قرار گیرد.
ایشان در زمینه مسائل اجتماعی، افزایش سن جمعیت کشور را خطری واقعی برشمردند و افزودند: مسئولان مقابله با کاهش جمعیت جوان کشور را جدی بگیرند و برای آن راه حلهای به موقعی ارائه دهند.
رهبر انقلاب در این دیدار همچنین یاد مرحوم دکتر حسن حبیبی را گرامی داشتند.
قبل از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهور، شورایعالی انقلاب فرهنگ را بالاترین نهاد سیاستگذاری فرهنگی کشور خواند و گفت: اگر دولت قصد داشت بهترین مشاوران فرهنگی را برگزیند، نمی توانست بهتر از اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی را انتخاب کند.
آقای روحانی با اشاره به مصوبات بسیار موفق شورا بویژه درخصوص تولید علم و فناوری تأکید کرد: دولت مصمم است اقدامات مجدانه ای را برای تکمیل چرخه علم و فناوری در کشور و تولید ثروت از علم و افزایش قدرت ملی، انجام دهد.
رئیس جمهور با تأکید بر عزم دولت برای اجرای مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: از جمله اسناد شورا، سند مربوط به نخبگان است که دولت برای اجرایی شدن آن و حمایت از شرکتهای دانش بنیان اقدام خواهد کرد.
آقای روحانی یکی از رویکردهای دولت را تهیه پیوست فرهنگی برای مسائل اجرایی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دانست و با اشاره به اهتمام دولت برای صیانت از باورهای دینی و اخلاقی، افزود: ما معتقدیم باورهای دینی باید در کنار عقلانیت و اعتدال، از افراطی گری و خرافه گرایی و شعار زدگی فاصله بگیرد.
رئیس جمهور با اشاره به نقش مردم در مسائل فرهنگی و همچنین وظیفه نظارتی شورایعالی انقلاب فرهنگی، موضوعات نهاد خانواده و آموزش و پرورش را دارای اهمیت ویژه برشمرد و تأکید کرد: اصلاح فرهنگ عمومی جامعه از طریق فرهنگ سازی در خانواده ها و مدارس امکان پذیر است.
حضرت آیت الله خامنهای با تأیید اظهارات نخست وزیر عراق مبنی بر مذاکرات صورت گرفته با دولت ایران در خصوص تقویت روابط اقتصادی، سیاسی و علمی دو کشور افزودند: رشد علمی ایران در سالهای اخیر بسیار برجسته بوده و انتقال تجربیات علمی به عراق میتواند یکی از زمینههای مهم همکاریهای دو کشور باشد.
ایشان با مثبت ارزیابی کردن عملکرد دولت عراق افزودند: حرکتی که شما امروز برای کشورتان انجام میدهید، حرکت با ارزشی است، البته نیازهای کشور عراق بسیار بیشتر از این است.
رهبر انقلاب همچنین از آقای جلال طالبانی رئیس جمهور عراق بعنوان دوست خوب و صمیمی جمهوری اسلامی یاد و برای ایشان آرزوی سلامتی کردند.
آقای نوری مالکی نخست وزیر عراق نیز ضمن تشکر از دولت جمهوری اسلامی اظهار امیدواری کرد توافقات و مذاکرات وی در سفر به تهران به ارتقای همکاریهای دو کشور در زمینههای مختلف منجر شود.
بسماللهالرّحمنالرّحيم
والحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الارضين. السّلام عليك يا اباعبدالله و على الارواح الّتى حلّت بفنائك عليك منّى سلامالله ابداً ما بقيت و بقى اللّيل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد من زيارتك، السّلام على الحسين و على علىّ بنالحسين و على اولاد الحسين و على اصحاب الحسين، الّذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السّلام.
اين جلسه، جلسهى بسيار مهمّى است؛ بسيج مظهر عظمت ملّت و نيروى كارآمد درونىِ كشور ما است. اين جلسه هم جلسهى فرماندهان است؛ دهها هزار فرمانده بسيجى در اينجا جمع شديد؛ حجم پر افتخار بسيجِ مردمى را از يك چنين اجتماعى ميشود حدس زد؛ براى دوستان نظام و انقلاب و كشور مايهى خرسندى هستيد، مايهى اميد و اعتماديد، و براى بدخواهان و دشمنان و كينهورزان مايهى بيم و هراس.
تقارن هفتهى بسيج هم با اين ايّام كه ايّام حماسهى بزرگ تاريخ اسلام است، يك اتّفاق مطلوب و مغتنم است. منظورمان [از] حماسهى بزرگى كه عرض كرديم، حماسهى زينب كبرى (سلام الله عليها) است كه مكمّل حماسهى عاشورا است؛ بلكه به يك معنا حماسهاى كه بىبى زينب كبرى (سلام الله عليها) بهوجود آورد، احياكننده و نگهدارندهى حماسهى عاشورا شد. عظمت كار زينب كبرى (عليهاالسّلام) را نميشود در مقايسهى با بقيّهى حوادث بزرگ تاريخ سنجيد؛ بايد آن را در مقايسهى با خود حادثهى عاشورا سنجيد؛ و انصافاً اين دو عِدل يكديگرند. اين انسان باعظمت، اين بانوى بزرگ اسلام بلكه بشريّت، توانست در مقابل كوه سنگين مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد؛ حتّى لرزشى هم در صداى اين بانوى بزرگ از اينهمه حادثه پديد نيامد؛ هم در مواجههى با دشمنان، هم در مواجههى با مصيبت و حوادث تلخ، مثل يك قلّهى سرافراز استوارى ايستاد؛ درس شد، الگو شد، پيشوا شد، پيشرو شد. در بازار كوفه، در حال اسارت، آن خطبهى شگفتآور را ايراد كرد: «يا اَهلَالكوفَةِ يا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبكونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ التِى نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنكاثاً» تا آخر؛(۱) لفظ مثل پولادْ محكم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مىنشيند. در آنچنان وضعيّتى زينب كبرى مثل خود اميرالمؤمنين حرف زد؛ تكان داد دلها را، جانها را و تاريخ را؛ اين سخن ماند در تاريخ؛ اين در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابنزياد در كوفه، هم چند هفته بعد در مقابل يزيد در شام، با آنچنان قدرتى سخن گفت كه، هم دشمن را تحقير كرد، هم سختىهايى را كه دشمن تحميل كرده بود، تحقير كرد. شما ميخواهيد خاندان پيغمبر را به خيال باطل خودتان مغلوب كنيد، منكوب كنيد، ذليل كنيد؟ لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنين.(۲) مجسّمهى عزّت است زينب كبرى، همچنانكه حسين بن على (عليهالسّلام) در كربلا، در روز عاشورا مجسّمهى عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه ديگران فرق دارد؛ [ با] آنهمه مصيبت، وقتى دشمن ميخواهد او را شماتت كند، ميگويد: ما رَاَيتُ اِلّا جَميلاً؛(۳) آنچه ديدم زيبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، براى حفظ اسلام بود، ايجاد يك جريانى بود در طول تاريخ تا امّت اسلام بفهمند كه چهكار بايد بكنند، چگونه بايد حركت كنند، چگونه بايد بايستند. اين كارِ بزرگِ حماسهى زينبى است؛ اين عزّتِ ولىّ خدا است. زينب كبرى از اولياءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزيز كرد، قرآن را عزيز كرد. ما البتّه آن بلندپروازى را نداريم، آن همّت را نداريم كه بخواهيم بگوييم رفتار اين بانوى بزرگ الگوى ما است؛ ما كوچكتر از اين حرفها هستيم؛ امّا بايد بههرحال حركت ما در جهت حركت زينبى باشد؛ بايد همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعهى اسلامى و عزّت انسان باشد؛ همانكه خداى متعال با احكام دينى و شرايعِ بر پيغمبران، مقرّر فرموده است.
آنچه در بخش اوّل عرايضم ميخواهم كوتاه عرض بكنم براى شما عزيزان بسيجى و جوانان عزيز، اين است كه يكى از عوامل مولّد اين روحيّه و اين صبر در زينب كبرى (سلام الله عليها) و در ديگر اولياءاللّهى كه اينجور حركت كردند، صدق است؛ صادقانه با پيمان خداى متعال برخورد كردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ اين خيلى مهم است. در قرآن كريم اين صدق را، هم براى انبياء عظام الهى لازم ميشمرد: وَ اِذ اَخَذنا مِنَ النَّبِيّينَ ميثاقَهُم وَ مِنكَ وَ مِن نوحٍ وَ اِبرهيمَ وَ موسى وَ عيسى ابنِ مَريَمَ وَ اَخَذنا مِنهُم ميثقاً غَليظاً، لِيَسَلَ الصَّدِقينَ عَن صِدقِهِم؛(۴) اى پيامبر ما از تو پيمان گرفتيم و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پيمان گرفتيم - از همهى پيغمبران پيمان گرفتيم - و اين پيمان، پيمان بسيار محكم و غليظى است - در لِيسَل، "لام" به تعبير ما طلبهها "لام" عاقبت است - و نتيجهى اين پيمان اين است كه اين پيغمبران بزرگ مورد سؤال قرار ميگيرند از صدقى كه در قبال اين پيمان نشان دادند و بهخرج دادند؛ يعنى پيغمبر ما و پيغمبران بزرگ الهى بايد در پيشگاه پروردگار عَرضه كنند ميزانِ صداقتى را كه در مقام اِعمال اين ميثاق الهى به كار بردند؛ اين مال پيغمبران؛ در مورد مردم معمولى و مؤمنين [هم ميفرمايد]: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدُوا اللهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَّن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبديلاً، لِيَجزِىَ اللهُ الصَّدِقينَ بِصِدقِهِم و يُعَذِّبَ المُنافِقينَ اِن شاء.(۵) در مورد پيغمبران بزرگ، نقطهى مقابل صادق را كافر قرار داد: و اَعَدَّ لِلكفِرينَ عذاباً اَليما.(۶) در مورد اين مؤمنين، نقطهى مقابل صادقين را منافقين قرار داد، كه در اينها نكتههايى هست. از من و شما هم سؤال ميكنند دربارهى وعده و عهدى كه با خدا كرديم؛ ما با خدا معاهده داريم. حالا در اين آيهى شريفه - مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدوا الله عَلَيهِ - اين عهدى كه ميگويد مؤمنين با خدا بستهاند و بعضى از مؤمنين به اين عهد بهنيكى وفا كردند و پاى اين عهدشان ثابتقدم ماندند، همان است كه چند آيه قبل در همين سورهى مباركه ميفرمايد كه «و لَقَد كانوا عهَدُوا اللهَ مِن قَبلُ لا يُوَلّونَ الاَدبار»؛(۷) همهى ما به اين نكات بايد توجّه كنيم. با خداى متعال عهد كرده بودند كه از مقابل دشمن فرار نكنند، به دشمن پشت نكنند. رها كردن مواضع و عقبنشينىِ منهزمانه در مواجههى با دشمن، از جملهى چيزهايى است كه قرآن تأكيد ميكند كه نبايد انجام بگيرد؛ در جنگ نظامى و در جنگ سياسى و در جنگ اقتصادى، در هر جايى كه صحنهى زورآزمايى است، در مقابل دشمن بايد ايستاد؛ بايد عزم شما بر عزم دشمن پيروز بشود، بايد ارادهى شما بر ارادهى دشمن غالب بشود؛ و ميشود و اين ممكن است. در عرصهى هرگونه جهاد و كارزارى، پشت كردن به دشمن و هزيمت كردن، از نظر اسلام و قرآن ممنوع است.
ما تعبير "نرمش قهرمانانه" را به كار برديم؛ يك عدّهاى آن را به معنى دست برداشتن از آرمانها و هدفهاى نظام اسلامى معنا كردند؛ بعضى از دشمنان هم همين را مستمسكى قرار دادند براى اينكه نظام اسلامى را به عقبنشينى از اصول خودش متّهم كنند؛ اينها خلاف بود، اينها بدفهمى است. نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست يافتن به مقصود است؛ به معناى اين است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكى - به سمت آرمانهاى گوناگون و متنوّع اسلامى كه حركت ميكند، به هر شكلى و به هر نحوى هست، بايد از شيوههاى متنوّع استفاده كند براى رسيدن به مقصود. وِ مَن يُوَلِّهِم يَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو مُتَحَيِّزاً اِلى فِئَةٍ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله؛(۸) هرگونه حركتى - چه حركت به جلو، چه حركت به عقب - مثل ميدان رزم نظامى، بايد به دنبال رسيدن به اهدافِ ازپيشتعيينشده باشد. اهدافى وجود دارد؛ نظام اسلامى در هر مرحلهاى يكى از اين اهداف را دنبال ميكند، براى پيشرفت، براى رسيدن به نقطهى تعالى و اوج، براى ايجاد تمدّن عظيم اسلامى؛ بايد سعى كند به اين هدف در اين مرحله برسد. البتّه مرحلهگذارى است، قطعه قطعه است. راهنمايان و هاديان و متفكّران و مسئولان مربوط، اين قطعات را معيّن ميكنند، هدفگذارى ميكنند، حركت جمعى آغاز ميشود. همه بايد تلاش كنند كه هر حركتى در هر مرحلهاى به اهداف خودش برسد. اين آن نظامِ صحيحِ حركتِ منطقى [است]. اين را همهى فعّالان عرصهى سياست و مديريّت كلان كشور بايد همواره به ياد داشته باشند؛ آحاد مردم، شما عزيزانِ بسيجى - فعّالان عرصهى بسيج - هم بايد اين را همواره به ياد داشته باشيد.
خب، اينكه ما ميگوييم ميخواهيم حركت كنيم، پيش برويم، آيا به معناى جنگطلبى نظام اسلامى است؟ آيا به معناى اين است كه نظام اسلامى قصد دارد با همهى ملّتها، با همهى كشورهاى عالم چالش داشته باشد؟ كه گاهى شنيده ميشود دشمنان ملّت ايران، از جمله از دهان نحسِ نجسِ سگِ هار منطقه در رژيم صهيونيستى، چانه ميجنبانند كه ايران تهديد همهى جهان است؛ نه، اين سخنِ دشمن و درست نقطهى مقابل ممشاى اسلامى است. تهديدِ همهى جهان، آن نيروهاى شرّ و شرّآفرينى هستند كه جز شرارت از خودشان نشان ندادهاند؛ از جمله همين رژيم جعلى اسرائيل و بعضى از پشتيبانان او. نظام اسلامى درسى كه از قرآن گرفته است، درسى كه از پيامبر اسلام گرفته است، درسى كه از اميرالمؤمنين گرفته است، درس ديگرى است: اِنَّ اللهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسنِ؛(۹) عدالت، احسان، نيكى كردن. اميرالمؤمنين فرمود به همه نيكى كنيد، چون «اِمّا اَخٌ لَكَ فى دينِك اَو شَبيهٌ لَكَ فى خَلقِك»،(۱۰) يا برادر اسلامى تو است، يا به هر حال انسان است؛ منطق اسلام اين است. ما ميخواهيم به همهى انسانها خدمت كنيم، محبّت كنيم؛ ما ميخواهيم با همهى انسانها، با همهى ملّتها، روابط دوستانه و محبّتآميز داشته باشيم؛ ما حتّى با ملّت آمريكا هم - با اينكه دولت آمريكا دولتِ مستكبر و دشمن، بدخواه و كينهورز نسبت به ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى است - هيچ دشمنى نداريم؛ آنها هم مثل بقيّهى ملّتهايند. آنچه نقطهى مقابل نظام اسلامى است، استكبار است. جهتگيرى خصومتهاى نظام اسلامى، با نظام استكبار است؛ ما با استكبار مخالفيم، ما با استكبار مبارزه ميكنيم. استكبار يك واژهى قرآنى است كه در قرآن دربارهى امثال فرعون و گروههاى بدخواه و معارض حقّ و حقيقت بهكار رفته است. استكبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوانبندى استكبار در همهى دورهها يكى است؛ البتّه شيوهها و خصوصيّات و روشها در هر زمانى تفاوت ميكند. امروز هم نظام استكبارى وجود دارد؛ رأس استكبار هم در دنيا، دولت ايالات متّحدهى آمريكا است. استكبار را بايد بشناسيم، خصوصيّات استكبار را بايد بدانيم، عملكرد و جهتگيرىِ استكبار را بايد بدانيم تا بتوانيم خردمندانه رفتار خودمان را در مقابل او تنظيم كنيم. ما با برخورد غيرخردمندانه در همهى عرصهها مخالفيم؛ ما معتقديم در همهى عرصهها، در همهى برنامهريزىها، در همهى جهتگيرىهاى جمعى و فردى بايد با درايت و حكمت عمل كرد. اگر صحنه را نشناسيم، اگر دوست را نشناسيم، دشمن را نشناسيم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسيم، استكبار را نشناسيم، چطور ميتوانيم با حكمت و درايت حركت كنيم؟ چطور ميتوانيم درست برنامهريزى كنيم؟ لذا بايد بشناسيم.
آنچه من در مورد استكبار عرض ميكنم، چند نمونه يا چند شاخص از رفتارهاى نظام استكبارىِ امروزِ دنيا است و در بسيارى از موارد، با آنچه كه در قرون گذشته و دورانهاى گذشته استكبار داشته، شريك است. يكى از ويژگىهاى نظام استكبارى، خودبرتربينى است. مجموعههاى استكبارى - آن كسانى كه يا در رأس يك كشور يا در رأس يك نظام بينالمللى [يا] مجموعهاى از كشورها كارها را به دست گرفتهاند - وقتى مجموعهى خودشان را از بقيّهى انسانها، از بقيّهى مجموعهها برتر دانستند، وقتى خودشان را محور دانستند، همه چيز را فرع بر خودشان دانستند، يك معادلهى غلط و خطرناكى در تعاملات جهانى بهوجود مىآيد. وقتى خود را برتر دانست، خود را محور دانست، خود را اصل دانست، نتيجه اين ميشود كه براى خود حقّ مداخلهى در امور بقيّهى انسانها و بقيّهى ملّتها را قائل است. آنچه به نظر او ارزش محسوب ميشود، بايست همه در دنيا تسليم بشوند و قبول بكنند، گردن بنهند. اگر چيزى كه او ارزش ميداند، ديگران قبول نداشتند، اين به خودش حق ميدهد در كار آنها دخالت كند، به آنها تحميل كند، به آنها زور بگويد، فشار بياورد. اين خودبرتربينى موجب ميشود كه ادّعاى توليت امور ملّتها را داشته باشند، ادّعاى مديريّت جهانى را داشته باشند، خودشان را رئيس مجموعهى عالم بدانند. ميشنويد در حرفهاى مسئولان و دولتمردان آمريكايى [كه] از دولت آمريكا جورى حرف ميزنند، مثل اينكه صاحباختيار همهى كشورها است؛ [ميگويند] ما نميتوانيم بگذاريم اين كار انجام بگيرد، ما نميتوانيم بگذاريم اين شخص باشد يا نباشد! دربارهى منطقهى ما جورى حرف ميزنند كه كأنّه مالك اين منطقهاند؛ دربارهى رژيم صهيونيستى جورى حرف ميزنند كه گويا ملّتهاى اين منطقه ناگزيرند كه اين رژيم تحميلى و جعلى را بپذيرند؛ با ملّتهاى مستقل، با دولتهاى مستقل جورى برخورد ميكنند كه گويى آنها حقّ حيات ندارند. اين خودبرتربينى، خود را داراى جايگاه ويژهاى در مجموعهى اولاد آدم، مجموعهى ملّتها، مجموعهى انسانها دانستن، اين اُسّاساس و بزرگترين مشكل استكبار است.
نتيجه اين ميشود كه خصوصيّت و شاخص ديگرى براى استكبار به دست مىآيد و آن حقناپذيرى است؛ نه حرف حق را ميپذيرند، نه حقّ ملّتها را ميپذيرند؛ حقناپذيرِ مطلق. در مباحثات جهانى بسيار اتّفاق مىافتد يك حرف حقّى زده ميشود، آمريكا به دليلى نميپذيرد؛ با انواع شيوهها حرف حق را رد ميكنند، زير بار حق نميروند. حالا يك نمونهاش مسائل امروز ما است كه مربوط به فعّاليّتهاى هستهاى و صنايع هستهاى است؛ حرف حقّى وجود دارد؛ اگر چنانچه انسانى اهل حق باشد، اهل استدلال باشد، اهل منطق باشد، بايد وقتى در مقابل استدلال قرار گرفت، تسليم بشود، امّا استكبار تسليم نميشود؛ حرف حق را ميشنود، زير بار حق نميرود؛ اين يكى از خصوصيّات او است. همچنان كه حقوق ملّتها را هم قبول نميكند؛ اينكه ملّتها حق دارند انتخاب كنند، حق دارند آن حركتى را كه خودشان ميخواهند، آن اقتصادى را كه خودشان ميخواهند، آن سياستى را كه خودشان ميخواهند اتّخاذ كنند، اين را براى ملّتها قائل نيستند، معتقد به تحميل بر ملّتها هستند.
يكى از شاخصهاى ديگر استعمار و استكبار اين است كه جنايت را نسبت به ملّتها و نسبت به آحاد بشر مجاز ميشمرند و اهمّيّت نميدهند. اين يكى از بلاياى بزرگ استكبار در دوران جديد است؛ دوران جديد يعنى دوران پيشرفت علم، پديد آمدن سلاحهاى خطرناك، كه اين سلاحها هم [از وقتى به] دست مستكبرين رسيد، بلاى جان ملّتهاى عالم شد؛ براى جان انسانها - هر انسانى كه با آنها همراه نباشد، تسليم آنها نباشد، تابع آنها نباشد - هيچ ارزشى قائل نيستند؛ مثالها، الىماشاءالله [وجود دارد]. يك مثال، برخورد مستكبرين با بوميان آمريكا است؛ همين كشورى كه امروز منابع مالى آن، امكانات آن، موقعيّت جغرافيايى آن، همهچيز آن در اختيار غيربوميان آن منطقه است. خب اينجا مردم بومىاى وجود داشتند؛ برخورد با آنها به قدرى خشن، به قدرى مشمئزكننده است كه يكى از نقاط تاريك تاريخ آمريكاى جديد است؛ خودشان دربارهى آن، چيزها نوشتهاند؛ كشتارهايى كه كردند، فشارهايى كه آوردند. عين همين قضيّه بهوسيلهى انگليسىها در استراليا اتّفاق افتاد. انگليسىها در استراليا مردم بومى را مثل حيوانات، مثل كانگورو بهعنوان تفريح شكار ميكردند؛ آنها براى جان انسانها هيچ ارزشى قائل نبودند. اين يك نمونه است؛ [ البتّه] صدها مثال دارد كه در كتابهاى خودشان، در تواريخ خودشان اينها آمده است. يك نمونهى [ديگر] بمباران سال ۱۹۴۵ ميلادى - يعنى سال ۱۳۲۴ شمسى - است كه دو شهر ژاپن را آمريكايىها با بمب اتمى نابود كردند؛ صدها هزار آدم كشته شدند، چندين برابر اينها در طول زمان تا امروز بر اثر اشعهى اتمىاى كه وجود داشته، معيوب و ناقصالخلقه و دچار بيماريهاى گوناگون شدند كه تا امروز مشكلات آن باقى است؛ هيچ استدلال درستى هم براى اين كار نداشتند، كه من حالا بعد اشاره خواهم كرد؛ راحت بمب اتم انداختند. در دنيا تا حالا دوبار بمب اتم استعمال شده است، هر دوبار هم بهوسيلهى آمريكايىها كه امروز خودشان را متولّى مسئلهى اتمى در دنيا ميدانند! دلشان هم ميخواهد كه اين قضيّه فراموش بشود [امّا] فراموششدنى نيست. اينهمه جان انسانها از بين رفت، برايشان ارزشى نداشت. جان انسانها بىارزش ميشود؛ جنايت براى دستگاههاى استكبارى آسان ميشود. در ويتنام، آدم كشى كردند؛ در عراق دستگاههاى امنيّتى و شركتهاى مزدور امنيّتى آنها مثل بلك واتر - كه من آن سال اشاره كردم -(۱۱) جنايت كردند؛ در پاكستان با هواپيماهاى بدون سرنشين هنوز دارند جنايت ميكنند؛ در افغانستان بمباران ميكنند و جنايت ميكنند؛ هر جايى كه دستشان برسد و منافعشان اقتضا كند، ايجاب كند، از جنايت اِبا ندارند؛ جنايت با قتل، جنايت با شكنجه؛ زندان گوانتانامو كه مال آمريكايىها است، هنوز زندانى دارد. الان ده يازده سال است در اين زندان يك عدّهاى را كه به اتّهام از جاهاى مختلف دنيا گرفتند و بردند آنجا، بدون محاكمه [و] با شرايط بسيار سخت و همراه با شكنجه نگه داشتند! در عراق، زندان ابوغُريب يكى از زندانهاى آمريكايىها بود، سگ به جان زندانى مىانداختند و او را شكنجه ميكردند.
غارت منابع حياتى ملّتها برايشان آسان است. ربودن و اسير كردن سياهان، يكى از ماجراهاى گريهآور تاريخ [است] كه نظام سلطهى آمريكا و امثال آن دوست ندارند اين داستان احيا بشود، [كه يك نمونهاش] همين مسئلهى غلام و كنيز گرفتن مردم آفريقا است؛ كشتىها را از اقيانوس اطلس مىآوردند، در سواحل كشورهاى غرب آفريقا مثل گامبيا و امثال اينها نگه ميداشتند، بعد ميرفتند با تفنگ و سلاحهايى كه دست مردمِ آن روز از اين سلاحها خالى بود، صدها و هزارها پير و جوان و مرد و زن را ميگرفتند، با شرايط بسيار سختى با اين كشتىها براى بردگى به آمريكا ميبردند. انسان آزاد را كه در خانهى خودش زندگى ميكرد، در شهر خودش زندگى ميكرد، به اسارت ميگرفتند؛ الان سياهانى كه در آمريكا هستند، از نسل آنهايند. چند قرن آمريكايىها اين فشار عجيب را آوردند كه [در اين زمينه] كتابها نوشتهاند كه اين كتاب "ريشهها"(۱۲) كتاب مغتنمى است براى نشان دادن گوشهاى از اين فجايع. انسانِ امروز چطور ميتواند اينها را فراموش كند؟ با همهى اين حرفها هنوز هم در آمريكا بين سياه و سفيد تبعيض هست.
يكى از خصوصيّات استكبار كه باز يكى [ديگر] از شاخصها است، فريبگرى و رفتار منافقانه است؛ اين را توجّه كنيد. همين جناياتى كه گفته شد، همهى اينها را در تبليغات خودشان سعى ميكنند توجيه كنند و جنايت را در لباس خدمت نشان بدهند! اين نظام استكبار كه قصد سلطهى بر ملّتها را دارد، از اين شيوه بهطور متعارف و معمول در همهى زندگىاش استفاده ميكند؛ شيوهى توجيه جنايت و پوشاندن لباس خدمت به جنايت. [در] همين حملهى به ژاپن، يعنى دو بمبى كه در هيروشيما و ناكازاكى منفجر شد، [وقتى] آمريكايىها عذرخواهى ميكنند، به اين صورت ميگويند كه اگرچه با اين دو بمبى كه ما به اين دو شهر پرتاب كرديم، دهها هزار در وهلهى اوّل، [يا] شايد صدها هزار كشته شدند، [امّا اين كار] هزينهى تمام كردن جنگ جهانى دوّم بود؛ اگر ما آمريكايىها اين بمبها را نمىانداختيم، جنگ ادامه پيدا ميكرد؛ حالا اگر دويست هزار [انسان] كشته شدند، آنوقت دوميليون كشته ميشدند؛ بنابراين ما خدمت كرديم كه اين بمبها را انداختيم! ببينيد اين حرفى است كه آمريكايىها در تبليغات رسمى [ميگويند]. الان شايد از آن روز ۶۵ سال ميگذرد؛ دائماً همين حرف را تكرار كردهاند و گفتهاند. اين يكى از آن حرفهاى فريبگرانه و منافقانه و از دروغهاى عجيب و غريبى است كه جز از دستگاههاى استكبارى بر نمىآيد. اين بمبها در تابستان ۱۹۴۵ ميلادى بر روى اين دو شهر افتاد و منفجر شد و اين جنايت اتّفاق افتاد؛ در حالى كه چهار ماه قبل از آن - يعنى در اوّل بهار ۱۹۴۵ - هيتلر كه ركن اصلى جنگ بود خودكشى كرده بود؛ دو روز قبل از او هم موسولينى - رئيس جمهور ايتاليا - كه او هم ركن دوّم جنگ بود دستگير شده بود و جنگ عملاً خاتمه پيدا كرده بود؛ ژاپن هم كه پاى سوّم جنگ بود، از دو ماه قبل اعلام كرده بود كه آمادهى تسليم است؛ جنگى وجود نداشت امّا اين بمبها منفجر شد. چرا؟ چون اين بمبها ساخته شده بود، بايد يك جايى آزمايش ميشد؛ سلاحى ساخته بودند، بايد آن را آزمايش ميكردند. كجا آزمايش كنند؟ بهترين فرصت، اين بود كه به بهانهى جنگ اين بمبها را ببرند روى سر مردم بىگناه هيروشيما و ناكازاكى بيندازند تا معلوم بشود كه آيا درست عمل ميكند يا نه! چهرهى فريبگرانه.
ادّعا ميكنند طرفدار بشرند؛ هواپيماى مسافرى ايران را روى آسمان ميزنند، قريب سيصد نفر مسافر بىخبر را از بين ميبرند، نابود ميكنند، عذرخواهى هم نميكنند، به آن كسى كه اين جنايت را انجام داده، مدال هم ميدهند! در همين هفتههاى اخير شنيديد كه آمريكايىها - از رئيس جمهور گرفته تا ديگران - دربارهى استعمال سلاح شيميايى در سوريّه جنجال بپا كردند، دولت سوريّه را متّهم كردند كه شيميايى به كار برده. من كارى ندارم كه قضاوت كنم چه كسى به كار برده؛ البتّه قرائن نشان ميداد كه گروههاى تروريستى اين را به كار بردند، امّا به هر حال آنها گفتند كه دولت اين را به كار برده؛ جنجال و هاىوهوى [كردند] كه استعمال سلاح شيميايى خطّ قرمز ما است! اين را ده بار يا بيشتر مسئولين آمريكايى گفتند؛ درست، [امّا] همين دولت آمريكا و رژيم ايالات متّحده، در حملات جنايتكارانهاى كه صدّام به ايران ميكرد و سلاح شيميايى به كار ميبرد، نه فقط كوچكترين مخالفتى با آن نكردند، بلكه پانصد تُن مادّهى شيميايى مرگآور و خطرناك قابل تبديل به گاز خردل را - كه هنوز بسيارى از جوانهاى عزيزِ آن روزِ ما مبتلا [به عوارض آن] هستند و سالها است دارند بيمارى ميكشند - صدّام از آمريكا وارد كرد؛ كمك كردند؛ البتّه از جاهاى ديگر هم خريده بود، امّا پانصد تُن مادّهى شيميايى مرگآور قابل تبديل به گاز خردل را صدّام از آمريكا تهيّه كرد و به كار برد؛ بعد هم كه ميخواستند عليه او در شوراى امنيّت قطعنامه صادر كنند، آمريكا مانع شد. رفتار منافقانه يعنى اين؛ اينجا سلاح شيميايى ميشود خطّ قرمز، آنجا سلاح شيميايى - چون در مقابل نظام مستقلّ اسلامى است، چون در مقابل ملّتى است كه حاضر نيست زير بارِ آمريكا برود - ميشود يك امر مجاز كه بايد به آن كمك هم كرد! اين بخشى از خصوصيّات و شاخصها است؛ البتّه شاخصهاى استكبار بيش از اينها است: جنگافروزى ميكنند، اختلافافكنى ميكنند، با حكومتهاى مستقل درمىافتند، با ملّت خودشان حتّى آنوقتى كه منافع گروههاى خاص اقتضا ميكند درمىافتند، در جنگ صدّام با ايران همهگونه كمكى كه برايشان ممكن بود كردند؛ مثال شيميايى را گفتم، اطّلاعات [هم] ميدادند؛ رئيس استخبارات آن روز صدّام، بعدها مصاحبه كرد و گفت هفتهاى سه مرتبه من ميرفتم به سفارت آمريكا در بغداد و آنها يك پاكتِ دربستهاى به من ميدادند كه همهى اطّلاعات ماهوارهاى مربوط به نقلوانتقالات نيروهاى مسلّح ايران در آن بود و ما ميدانستيم كجا هستند. يك چنين كمكهايى ميكردند.
نظام اسلامى با استكبار با اين خصوصيّات طرف است؛ نظام اسلامى با ملّتها طرف نيست، با مردم طرف نيست، با انسانها طرف نيست، نظام اسلامى با استكبار طرف است. از زمان ابراهيم خليل و نوح پيغمبر و پيغمبران بزرگ و پيغمبر اسلام تا امروز هم همين بوده: جبههى حق در مقابل استكبار قرار داشته است. چرا؟ مقابلهى امروز نظام اسلامى با استكبار از چه رو است؟ چون استكبار با اين خصوصيّاتى كه گفتيم، قادر نيست نظام اسلامىاى مثل نظام جمهورى اسلامى ايران را تحمّل كند. چون نظام جمهورى اسلامى اساساً در اعتراض به استكبار پديد آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استكبار و عوامل استكبار در ايران بهوجود آمد و بر اين اساس تشكيل شد، رشد پيدا كرد، قوى شد، منطق استكبار را به چالش كشيد. [استكبار] نميتواند تحمّل كند، مگر وقتى كه مأيوس بشود. ملّت ايران، جوانان ايران، فعّالان ايران، كسانىكه به هر دليلى ولو به دليلى غيراسلامى به ميهنشان و خاكشان عقيده دارند، بايد كارى كنند كه اين يأس در دشمن بهوجود بيايد؛ دشمن را بايد مأيوس كرد. براى دستگاه استكبار و امروز براى دولت ايالات متّحدهى آمريكا بسيار دشوار است كه ببيند در اين منطقهى حسّاس عالم، در غرب آسيا - [كه] يكى از حسّاسترين مناطق دنيا است؛ هم از لحاظ سياسى، هم از لحاظ اقتصادى، حوادث اينجا بر همهى عالم اثرگذار است - يك كشورى، يك نظامى، يك ملّتى سربرآورده است كه خود را متّصل و مربوط و تبعِ به آن قدرت ابرقدرت - كه خودش را اَبَد قدرت ميداند - نميداند، مستقل حركت ميكند؛ عليه او اينهمه مخالفت انجام ميگيرد، [امّا] از همهى اين مشكلات و سختىها نظام اسلامى عبور ميكند و به اعتراف خود آنها نفوذ آمريكا را در اين منطقه به چالش ميكشد و نفوذ خودش را گسترش ميدهد و بهعنوان يك نمونه و الگويى براى ملّتهاى منطقه درمىآيد؛ تحمّل اين براى آنها خيلى سخت است. آنها ميخواهند بگويند حيات ملّتها وابستهى به اين است كه به آمريكا متّكى باشند؛ حالا يك ملّتى پيدا شده [كه] نه فقط به آمريكا متّكى نيست، بلكه اينهمه دشمنى آمريكا نتوانسته در او اثر بگذارد؛ هر كار آمريكايىها توانستند از روز اول كردهاند، [امّا] اثر نكرده است؛ روزبهروز رشد پيدا كرده و روزبهروز قوىتر شدهاست. دشمنىهايى كه از اوّل انقلاب، دولت ايالات متّحدهى آمريكا و رؤساى جمهورِ مختلف - كسى نگويد اين كار زمان فلان رئيس جمهور شد، زمان رئيس جمهور كنونى نشده؛ نه، همهشان يكجورند - با نظام اسلامى انجام دادهاند، در زمان رؤساى جمهورِ مختلف است، امّا همه يك جنس است، همه يكجور است. اوّل قوميّتهاى داخل كشور را تحريك كردند، بعد كودتا تدارك ديدند، بعد عراق را وادار كردند به حمله، بعد به دشمن ما - كه رژيم صدّام بود - كمك كردند در جنگ با ما، بعد تحريم را عَلَم كردند، بعد همهى وسائل جمعىِ دنيا را تحريك كردند و به خط كردند براى مقابلهى با نظام اسلامى؛ در زمان رؤساى جمهور مختلف اين كار انجام گرفته؛ الان هم دارد انجام ميگيرد. در همين زمانِ رئيس جمهور كنونى آمريكا، در فتنهى ۸۸ يكى از اين شبكههاى اجتماعى - كه ميتوانست عامل فتنه و فتنهگران قرار بگيرد - احتياج به تعمير داشت؛ دولت آمريكا از او خواست تعميراتش را عقب بيندازد؛ اميدوار بودند كه بتوانند با اين كارهاى رسانهاى و شبكهى فِيسبوك و توييتر و امثال اينها، نظام جمهورى اسلامى را براندازند؛ خيالهاى احمقانهى خام! لذا نگذاشتند تعميراتش را در آن برهه انجام بدهد، گفتند تأخير بينداز، فعلاً بِرِس به اين كار واجبتر. همهى وسائل و ابزارها را به خط كردند در مقابل نظام جمهورى اسلامى. تحريم هم يكى از همينها است؛ تحريم يكى از اين ابزارها است؛ اين ابزار از نظر آنها براى شكست نظام جمهورى اسلامى است. اشتباه آنها اين است كه ملّت ايران را نشناختند، اشتباه آنها اين است كه عامل ايمان و همبستگى در ميان ملّت ما را نشناختند، اشتباه آنها اين است كه از خطاهاى گذشتهشان درس نگرفتند، لذا اميدوارند بتوانند با تحريم و فشار و امثال اينها، اين ملّت را به زانو دربياورند؛ البتّه [اشتباه ميكنند]. آنچه براى نظام جمهورى اسلامى بهعنوان يك تجربهى دائمى در طول اين ۳۵ سال وجود دارد، اين است كه تنها عامل برطرف كردن مزاحمت دشمن عبارت است از اقتدار ملّت و ايستادگى ملّت؛ اين تنها عاملى است كه ميتواند دشمن را عقب بزند. البتّه دشمن، دشمن است؛ از همهى ابزارها استفاده ميكند؛ همانطور كه گفتيم از ابزار تحريم هم استفاده ميكند و استفاده كرده است. ما بايستى بدانيم آن راهى كه ما را ميتواند به مقصود برساند، چيست.
من يك جمله دربارهى بسيج عرض بكنم؛ بعد يك نكته هم مختصراً دربارهى مسائل جارى سياست خارجىمان بگويم. بسيج - همانطور كه گفتيم - مايهى عزّت كشور و نظام است. چرا؟ چون معناى بسيج حضور متن مردم در عرصههاى فعّاليّتهاى اساسى براى ملّت و كشور است. هر دولتى و هر كشورى وقتى مردم را داشته باشد، هر جايى كه متن مردم حضور پيدا كنند و مردم حركت بكنند به يك سمتى، پيروزى قطعى است؛ [اين] يك چيز مسلّم است. آنجايى كشورها ضربه ميخورند، شكست ميخورند كه مردمشان در صحنه نباشند يا وحدت عمل نداشته باشند. آنجايى كه مردم در صحنهاند و پيوند و اتّحاد ميان آحاد مردم هست، پيروزى و پيشروى قطعى است. بسيج يك چنين نمونهاى است؛ مظهرى است از همين حضور مردمى در صحنه و پيوند مردم با يكديگر؛ به اين چشم به بسيج بايد نگاه كرد.
بسيج در باب صدق - كه در اوّل عرايضم عرض كردم - امتحان صداقت را داده است؛ در جنگ تحميلى، در دفاع مقدّس كه روزگار سخت كشور بود، بسيج امتحان داد؛ بعد از دوران دفاع مقدّس و قضاياى بعد هم تا امروز بسيج همهجا امتحان صداقت خودش را داده است. سازمان بسيج و مجموعهى بسيج نشان داده است كه صداقت دارد. البتّه بسيج به نظر ما محدود در همين تعدادى كه در سازمان بسيجند نميشود؛ خيلىها هستند [كه] دلهايشان با شما است، شما را تحسين ميكنند، به شما احترام ميگذارند، قدر شما را ميدانند، در داخل سازمان بسيج هم نيستند؛ آنها هم بسيجىاند. آن كسانى كه ارزشهاى شما را قبول دارند، به آن ارزشها احترام ميگذارند، به زحمات شما، به خدمات شما، به مجاهدت شما احترام ميگذارند، آنها هم از نظر ما بسيجىاند. حضور در صحنه يكى از مهمترين كارها است؛ توانايىهاى بسيج، توانايىهاى كارگشا و گرهگشا است. امروز خوشبختانه در درون مجموعهى بسيج، شخصيّتهاى برجستهى علمى، شخصيّتهاى هنرى، شخصيّتهاى اجتماعى، شخصيّتهاى سياسى، فعّالان اجتماعى، متنفّذين در ميان مردم كم نيستند؛ بسيج، تا امروز يك مجموعهى انسانى رو به رشد و رو به تعالى بوده است؛ بعد از اين هم بايد همين باشد.
آنچه بنده توصيه ميكنم اين است كه توانايىهاى مجموعهى بسيج را بايد بالا برد؛ الزاماتى وجود دارد: الزامات اخلاقى، الزامات رفتارى، الزامات عملى. الزامات اخلاقى، يعنى ما در درون خودمان اخلاقيّات نيكوى اسلامى را پرورش بدهيم؛ از جملهى اين اخلاقيّات صبر است، از جملهى اين اخلاقيّات گذشت است، از جملهى اين اخلاقيّات حلم و ظرفيّت داشتن و جنبه داشتن است، از جملهى اين اخلاقيّات تواضع است؛ اين خصوصيّات را در درون خودمان تقويت كنيم. الزامات رفتارى هم اين است كه همين خلقيّات نيكو را در عمل با مردم، در عمل با محيط، در تعامل با جامعه و انسانها به كار ببريم. امام صادق (عليه الصّلاة و السّلام) به اصحابش ميفرمود: جورى عمل كنيد در بين مردم كه هر كس شما را ميبيند، بگويد اينها ياران امام صادقند،(۱۳) رحمت خدا بر امام صادق، مايهى تحسين براى ما بشويد. رفتار يكايك عزيزان بسيجى، شما جوانها، شما عناصر پاك، شما دلهاى پاكيزه و روشن، رفتار يكايك شما با آحاد مردم - كه خيلىهايشان همانطور كه گفتم به معناى واقعى كلمه بسيجىاند - بايد جورى باشد كه بگويند اينها پرورشيافتگان نظام اسلامىاند؛ مايهى جلب محبّت، مايهى جلب احترام براى نظام اسلامى و براى جمهورى اسلامى. اين الزامات عملى، الزامات جهادى، الزامات اجتماعى، كارهايى است كه بايستى انجام بگيرد؛ يعنى تقويت خصال نيك در خود، برخورد مهربان و خدوم و تحسين برانگيز با محيط، عمل جدّى در همهى جبههها - هم در جبههى علم، هم در جبههى فعّاليّتها و خدمات مردمى، هم در جبههى كار، هم در جبههى سياست، هم در جبههى توليد - در هر جا كه حضور داريد، كار جدّى و بدون احساس خستگى و با پرهيز از تنبلى؛ كار كنيم. اين مجموعهى عظيم - كه دهها هزار فرماندهى آنها امروز در اينجا جمع هستند - ميتواند كشور را به معناى واقعى كلمه، در همهى جهات مثبت حركت بدهد، مايهى استقرار و ثبات باشد، مايهى ابّهت نظام باشد كه بحمدالله هست، امروز بسيج مايهى ابّهت نظام است، مايهى افتخار نظام است.
يك نكته هم دربارهى مسائل اخير و اين بگومگوهايى كه در صحنهى سياست خارجى و مسائل هستهاى و گفتگو و مذاكره و از اين حرفها هست، عرض بكنيم. اوّلاً بنده اصرار دارم بر حمايت از مسئولانى كه اجراى كار برعهدهشان است، از همهى دولتها بنده حمايت ميكنم، از مسئولان - مسئولان داخلى، مسئولان خارجى - حمايت ميكنم و وظيفهى ما است. من خودم مسئول اجرايى بودهام، وسط ميدان بودهام، سنگينى كار و سختى كار را با همهى وجود احساس كردهام؛ ميدانم كه كار ادارهى كشور كار سختى است. لذا اينها به كمك احتياج دارند، من هم كمكشان ميكنم، حمايتشان ميكنم؛ اين يك طرف قضيّه است كه قطعى است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبيت حقوق ملّت ايران، از جمله مسئلهى حقوق هستهاى؛ اصرار داريم بر اينكه از حقوق ملّت ايران يك قدم عقبنشينى نبايد بشود. ما البتّه در جزئيّات اين مذاكرات مداخله نميكنيم؛ يك خطوط قرمزى وجود دارد، يك حدودى وجود دارد، اين حدود بايد رعايت بشود؛ اين را گفتيم به مسئولين و موظّفند كه اين حدود را رعايت كنند؛ از هارتوهورت دشمنان و مخالفان هم واهمهاى نداشته باشند و ترسى به خودشان راه ندهند.
همه اين را بايد بدانند كه اين تحريمهايى كه عليه ملّت ايران به كار برده شده، عمدتاً ناشى از كينهورزى استكبارى آمريكا است؛ كينهى آمريكايى مثل كينهى شترى [است]. بنا دارند بر اينكه بر ملّت ايران فشار بياورند به اميد اينكه شايد بتوانند ملّت ايران را تسليم كنند؛ اشتباه ميكنند؛ ملّت ايران با فشار، تسليم هيچكس نخواهد شد. شما اين ملّت را نشناختهايد؛ اين [ملّت] ملّتى است كه به حول و قوّى الهى ميتواند فشارها را تحمّل كند و تهديد شما و فشار شما را براى خودش تبديل كند به فرصت؛ اين كار را به توفيق الهى ملّت ايران خواهد كرد.
ما در زمينهى تصميمگيرىهاى اقتصادى و برنامهريزىهاى اقتصادى نقاط ضعفى داشتهايم؛ اين نقاط ضعف موجب شده است كه دشمن احساس كند با تحريم و امثال آن ميتواند رخنه ايجاد كند؛ اين فرصتى است براى ما تا اين نقاط ضعفمان را بشناسيم، آنها را برطرف كنيم و انشاءالله برطرف خواهيم كرد. و تحريم هم كارساز نيست براى آمريكا؛ اين را هم بدانند و من گمان ميكنم خودشان هم ميدانند. دليل اينكه ما ميگوييم آنها خودشان ميدانند كه تحريم كارساز نيست اين است كه تهديد نظامى را هم چاشنى ميكنند. خب اگر تحريم ميتوانست مقصود شما را برآورده كند، ديگر چرا تهديد نظامى ميكنيد؟ اين نشان ميدهد كه تحريم مقصود آنها را برآورده نميكند، كارساز نيست؛ مجبورند تهديد نظامى هم بكنند كه البتّه اين تهديدهاى نظامىشان، عمل بسيار مشمئز كننده و نفرتانگيزى است؛ پىدرپى رئيس جمهورشان، آن يكىشان، آن يكىشان [تهديد نظامى ميكنند]. بهجاى تهديد نظامىِ اين و آن، برويد اقتصاد ويرانشدهى خودتان را ترميم كنيد؛ برويد كارى كنيد كه دولتتان پانزده روز، شانزده روز تعطيل نشود؛ برويد قرضهايتان را ادا كنيد؛ براى سروسامان دادنِ كار اقتصادىتان فكرى بكنيد.
بدانند - همانطور كه گفتيم - ملّت ايران با همهى ملّتهاى دنيا «اِمّا اَخٌ لَكَ فى دينِك اَو شَبيهٌ لَكَ فى خَلقِك»(۱۴) است، احترام ميگذارد؛ امّا برخورد ملّت ايران با متعرّض، برخورد پشيمانكنندهاى است؛ آنچنان سيلىاى به متعرّض خواهد زد كه هرگز فراموش نكند. در مقابل رژيم صهيونيستى، در مقابل شبكهى سرمايهدارى صهيونيستى خودشان را موظّف ميدانند كه گاهى يك حرفى بپرانند، يك چيزى بگويند كه اين هم مايهى وهن و ذلّت آنها است. رژيم صهيونيستى در واقع يك رژيمى است كه پايههاى آن بشدّت سست است، رژيم صهيونيستى محكوم به زوال است؛ رژيم صهيونيستى يك رژيم تحميلى است، با حركتِ زور بهوجود آمده است، هيچ پديدهاى و موجودى كه با زور بهوجود آمده باشد قابل دوام نيست و اين هم قابل دوام نيست. دفاع كسانى كه به نحوى وامدار شبكهى سرمايهدارى صهيونيستى هستند از اين رژيم مفلوكِ صهيونيستى، مايهى بىآبرويى آنها است. بعضى از اروپايىها هم متأسّفانه تملّق ميگويند؛ ميروند در مقابل اين موجوداتى كه نام انسان براى آنها حيف است - اين سردمداران رژيم صهيونيستى واقعاً مثل وحوش ميمانند، اينها را نميشود انسان ناميد - تملّقشان را ميگويند، خودشان را كوچك ميكنند، ملّتشان را تحقير ميكنند. در اروپا ملّت فرانسه يك روزى اعتبار سياسى به دست آورد بهخاطرِ اينكه رئيس جمهور آن روز فرانسه، به دليل اينكه انگليس وابستهى به آمريكا است، اجازه نداد كه انگليس وارد بازار مشترك اروپا بشود؛ اين مايهى اعتبار فرانسه شد. آن روز در دنيا اعتبار دولت فرانسه زياد شد بهخاطرِ اينكه در مقابل آمريكا ايستاد و اجازه نداد انگليس - كه متّصل به آمريكا بود - وارد بازار مشترك اروپا بشود؛ اعتبار يك ملّت اينجور بهوجود مىآيد. [اينكه] حالا دولتمردان همان كشور نه فقط در مقابل آمريكا، [بلكه] بروند در مقابل صهيونيستهاى نحسِ نجس اظهار كوچكى و تواضع بكنند، مايهى سرشكستگى ملّت فرانسه است كه البتّه خودشان بايد علاج كنند.
يك جمله به شما جوانهاى عزيز عرض ميكنم. جوانها! بدانيد، بدون هيچگونه ترديدى آيندهى روشن و اميدبخش اين كشور و اين نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهيد توانست كشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانيد؛ شما به توفيق الهى خواهيد توانست الگو و نمونهى كاملِ تمدّنِ نوينِ اسلامى را در اين آب و خاك تشكيل بدهيد؛ براى اينكه بتوانيد اين وظائف بزرگ را انجام بدهيد، بايستى دين را، تقوا را، عفّت را، پاكيزگىِ روحى را در ميان خودتان هرچه بيشتر ترويج كنيد و تقويت كنيد. جوانِ امروز احتياج دارد به دين، به تقوا، به علم، به نشاطِ كار، به امانت، به عفّت، به [انجام] خدمات اجتماعى و به ورزش؛ اينها خصوصيّاتى است كه جوانِ امروز به آن احتياج دارد و شما عزيزان بسيجىِ من انشاءالله توفيق انجام اين كار را داشته باشيد.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد بركاتت را بر اين جمع و بر همهى بسيجيان كشور نازل كن. پروردگارا! ملّت ايران را روزبهروز بر قلّههاى سرافرازى مسلّط بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد روح مطهّر امام را از ما و از اين جمع راضى كن؛ ارواح مطهّر شهدا را از ما راضى و خشنود فرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد قلب مقدّس ولىّعصر را از ما راضى و خشنود بفرما؛ در فرج آن بزرگوار تعجيل بفرما؛ ما را از يارانش، از مجاهدان همراهش و از شهيدانِ در مقابل او قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) لهوف، ص ۱۴۶؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۳
۲) سورهى منافقون، بخشى از آيهى ۸
۳) لهوف، ص ۱۶۰
۴) سورهى احزاب، آيهى ۷ و بخشى از آيهى ۸
۵) سورهى احزاب، آيهى ۲۳ و بخشى از آيهى ۲۴
۶) سورهى احزاب، بخشى از آيهى ۸
۷) سورهى احزاب، بخشى از آيهى ۱۵
۸) سورهى انفال، بخشى از آيهى ۱۶
۹) سورهى نحل، بخشى از آيهى ۹۰.
۱۰) برگرفته از نامهى ۵۳ نهجالبلاغه
۱۱) ۱۳۹۰/۰۴/۰۳
۱۲) نوشتهى آلكس هيلى، نويسندهى معاصر آمريكايى
۱۳) از جمله، الكافى، ۲، ۲۳۳
۱۴) برگرفته از نامهى ۵۳ نهجالبلاغه
در این دیدار که در آستانهی هفتم آذر روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی برگزار شد، حضرت آیت الله خامنهای هفتم آذر را روز تکریم دریادلان نیروی دریایی دانستند و افزودند: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیشرفتهای زیادی در نیروی دریایی انجام شده اما پیشرفت سخت افزاری به تنهایی نشانهی قدرت نیست.
ایشان، عامل ایجاد هویت، شخصیت و عظمت در چشم قدرتها را حضور عناصر دارای معرفت، عزم راسخ و شجاعت لازم خواندند و افزودند: خوشبختانه امروز ساخت و بافت انسانی نیروی دریایی خوب و در نقطهی مقابل آن چیزی است که گذشتگان نااهل در قبل از انقلاب اسلامی، برای آن برنامهریزی کرده بودند.
رهبر انقلاب با اشاره به ابعاد مختلف اهمیت علمی، نظامی، بین المللی و سیاسی نیروی دریایی خاطرنشان کردند: نیروی دریایی هم از جهت علمی و تجهیزاتی اهمیت فراوانی دارد و هم با توجه به سیاستهای حاکم بر منطقه و برخی تهدیدهای موجود، از موقعیت ویژه سیاسی و نظامی برخوردار است.
ایشان، همچنین با اشاره به حضور نیروی دریایی در سواحل دریای عمان و تأثیرگذاری در آبادسازی ملی تصریح کردند: در صورت توجه دولت، نیروی دریایی میتواند زمینهی پیشرفت و رشد جهشی این منطقه را فراهم کند.
در ابتدای این دیدار، امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش ضمن گرامیداشت هفته بسیج و سالروز هفتم آذر، گفت: لازم است با افزایش اقتدار دریایی، حرکت رو به جلوی کشور در کسب سیادت دریایی شتاب بیشتری یابد و نیروی دریایی بتواند برای ملتها الهام بخش و امیدآفرین باشد.
حضرت آيت الله خامنه اي در اين اجتماع عظيم، بسيج را مظهر عظمت ملت ايران و نيروي کارآمد دروني کشور دانستند و تاکيد کردند: بسيج، براي دوستان نظام و انقلاب و کشور، مايه خرسندي و اميد و اعتماد، و براي بدخواهان و دشمنان و کينه ورزان نظام اسلامي، مايه بيم و هراس است.
ايشان با اشاره به تقارن هفته بسيج با ايام حماسه ی بزرگ زينب کبري سلام الله عليها افزودند: حماسه زينبي، مکمل حماسه عاشورا است و به يک معنا حماسه حضرت زينب سلام الله عليها، احياء کننده و نگهدارنده حماسه عاشورا شد.
رهبر انقلاب اسلامي با تأکيد بر اينکه عظمت کار حضرت زينب سلام الله عليها فقط قابل سنجش و مقايسه با حماسه عاشورا است، خاطر نشان کردند: اين بانوي بزرگ اسلام و بشريت همچون قله ی سرافراز و استواري در برابر همه مصيبت ها و حوادث تلخ ايستاد و به يک الگو و پيشواي جاودانه مبدل شد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به سخنان پولادين و قاطعانه و در عين حال روان حضرت زينب سلام الله عليها در برابر مردم کوفه و همچنين در دربار ابن زياد و دربار يزيد تاکيد کردند: آن بانوي بزرگ مجسمه عزت بود، همچنانکه حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا بود.
ايشان، نتيجه ايستادگي حضرت زينب سلام الله عليها را، بوجود آمدن جرياني در طول تاريخ براي چگونگي حرکت و ايستادگي در مسير حق دانستند و خاطر نشان کردند: بايد الگوي حرکت ما و جهت گيري آن، همواره زينبي و هدف نيز عزت اسلام و جامعه اسلامي و عزت انسان باشد.
رهبر انقلاب اسلامي عامل اصلي بوجود آمدن چنين روحيه اي در حضرت زينب سلام الله عليها و ساير اوليا و انبياء و مومنين را برخورد صادقانه با عهد و پيمان الهي بيان کردند و گفتند: قرآن کريم، اين صدق را هم براي پيامبران عظام الهي و اولياء و هم براي مومنين و مردم معمولي لازم مي داند و همه ما بايد در مقابل عهدي که با خدا داريم پاسخگو باشيم.
حضرت آيت الله خامنه اي تاکيد کردند: بر اساس نص صريح قرآن، اين عهد، ايستادگي در مواجهه با دشمن در نبرد نظامي، سياسي و اقتصادي و پشت نکردن به دشمن، است.
ايشان گفتند: بر اساس اين عهد، هر جا که صحنه زورآزمايي است، بايد در مقابل دشمن ايستاد و بايد عزم و اراده مومنين بر اراده دشمن غلبه پيدا کند.
حضرت آيت الله خامنه اي در اين بخش از سخنان خود به تعبير "نرمش قهرمانانه" که چندي پيش بکار بردند، اشاره کردند و گفتند: عده اي، "نرمش قهرمانانه" را دست کشيدن از اصول و آرمان هاي نظام اسلامي تعبير کردند و برخي دشمنان نيز برهمين اساس، مدعي عقب نشيني نظام اسلامي از اصول شدند درحاليکه اين برداشت ها، خلاف واقع و بدفهمي است.
رهبر انقلاب اسلامي تاکيد کردند: نرمش قهرمانانه به معناي مانور هنرمندانه و استفاده از شيوه هاي متنوع براي دستيابي به اهداف و آرمانهاي گوناگون نظام اسلامي است.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به اهداف گوناگون نظام اسلامي براي پيشرفت و ايجاد تمدن عظيم اسلامي افزودند: اين اهداف بصورت مرحله به مرحله و قطعه، قطعه است که راهنمايان و هاديان و متفکران و مسئولان، اين مراحل را قطعه گذاري مي کنند و سپس حرکت جمعي شروع مي شود.
ايشان خاطر نشان کردند: اين، نظامِ صحيح حرکت منطقي براي پيشرفت نظام اسلامي است که همه فعالان عرصه سياست و مديران کلان کشور و همچنين فعالان عرصه بسيج بايد آن را مد نظر داشته باشند.
رهبر انقلاب اسلامي سپس چند سوال مطرح کردند: آيا تاکيد نظام اسلامي بر پيشرفت به معناي جنگ طلبي نظام اسلامي است؟ آيا نظام اسلامي مي خواهد با همه ملت هاي جهان و دولت ها، چالش داشته باشد؟ همانگونه که برخي اوقات از دهان برخي دشمنان ملت ايران، از جمله از دهان نحسِ نجسِ سگ ِهار ِ منطقه يعني رژيم صهيونيستي شنيده مي شود.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: اين ادعاي دشمن، نقطه مقابل ديدگاه و روش اسلامي است زيرا هدف نظام اسلامي بر اساس درسي که از اسلام و قرآن و پيامبر اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام گرفته شده، عدالت و احسان و نيکي به همه ملت ها است.
ايشان تاکيد کردند: تهديد واقعي جهان، نيروهاي شرآفرين دنيا از جمله رژيم جعلي اسراييل و حاميان آن هستند.
رهبر انقلاب اسلامي افزودند: نظام اسلامي همواره خواهان محبت و خدمت به همه انسان ها و روابط دوستانه با ملت ها است.
حضرت آيت الله خامنه اي خاطر نشان کردند: نظام اسلامي حتي با ملت آمريکا هيچ دشمني ندارد، اگرچه دولت آمريکا، نسبت به ملت ايران و نظام اسلامي، مستکبر و دشمن و بدخواه و کينه ورز است.
ايشان تاکيد کردند: آنچه که نقطه مقابل نظام اسلامي است و نظام اسلامي با آن مقابله دارد، استکبار است.
حضرت آيت الله خامنه اي پس از تاکيد بر اين واقعيت، سخنان خود را در جمع دهها هزار فرمانده بسيجي با تبيين ويژگي هاي تاريخي استکبار و نمودهاي آنها در دوران کنوني ادامه دادند.
رهبر انقلاب، استکبار را واژه اي قرآني خواندند و افزودند: استخوان بندي استکبار در طول تاريخ، ثابت، اما روشهاي آن متفاوت و متغير بوده است.
ايشان با تاکيد بر مخالفت با هر گونه برخورد غير خردمندانه در هر عرصه اي خاطر نشان کردند: بايد در همه زمينه ها از جمله مخالفت و مبارزه با استکبار با برنامه ريزي و درايت و حکمت عمل کرد.
رهبر انقلاب براي تحقق برخورد مدبرانه و خردمندانه با نظام استکبار، شناخت "خصوصيات، عملکرد و جهت گيريهاي نظام استکباري" را ضروري برشمردند و افزودند: بدون شناخت و درک صحيح خصوصيات نظام سلطه، برنامه ريزي حکيمانه براي مقابله با آن امکان پذير نيست.
ايشان در تبيين خصوصيات رفتار نظام استکباري، بر يک ويژگي اصلي يعني خود برتر بيني تمرکز کردند.
حضرت آيت الله خامنه اي خاطر نشان کردند وقتي يک کشور يا يک نظام بين المللي، خود را اصل، محور و برتر بداند معادلات خطرناکي در تعاملات جهاني بوجود مي آيد.
رهبر انقلاب، قائل شدن حق مداخله در امور ديگر کشورها، تحميل ارزشهاي مورد نظر به ديگر ملتها و ادعاي مديريت جهاني را از جمله پيامدهاي خودبرتر بينيِ مطلقِ نظام سلطه دانستند و افزودند: دولمتردان آمريکايي جوري حرف مي زنند که انگار صاحب اختيار ملتها و مالک جهان و منطقه هستند.
حضرت آيت الله خامنه اي، حق ناپذيري را از ديگر تبعاتي دانستند که ويژگي خودبرتر بيني استکبار بدنبال مي آورد.
ايشان با اشاره به مقاومت استکبار و امريکايي ها در مقابل حقوق ملتها افزودند: بحث هسته اي ايران نمونه اي روشن از مخالفت سلطه گران در مقابل حقوق ملتهاست.
رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: هر انسان و يا کشور اهل منطق و استدلال در مقابل حرف حق، تسليم است اما استکبار حرف حق و حقوق روشن ديگران را نمي پذيرد و براي پايمال کردن اين حقوق تلاش مي کند.
حضرت آيت الله خامنه اي، مجاز دانستن جنايت نسبت به ملتها را از ديگر ويژگيهاي استکبار برشمردند و افزودند: نظام سلطه براي ملتها و انسانهايي که تابع و تسليم آنها نيستند هيچ ارزشي قائل نيست و هر جنايتي را در حق آنها مجاز مي داند.
ايشان در تشريح برخي از مثالهاي بي پاياني که در اين زمينه وجود دارد به برخورد مشمئز کننده مستکبرين با بوميان آمريکايي، جنايات انگليسي ها در حق بوميان استراليايي و بردگي سياهان آفريقا بدست امريکايي ها اشاره کردند.
رهبر انقلاب، استفاده امريکايي ها از بمب اتمي در ژاپن را از ديگر نمونه هاي جنايات معاصر استکبار خواندند و خاطر نشان کردند: در دنيا فقط دو بار از بمب اتم استفاده شده که هر دو بار نيز آمريکايي ها آن را در حق مردم ژاپن انجام داده اند اما برغم اين جنايت اکنون خود را متولي مسئله اتمي در دنيا مي خوانند.
رهبر انقلاب کشتار و شکنجه مردم در ويتنام، عراق، پاکستان و افغانستان را يادآور شدند وافزودند: شکنجه هاي نفرت آور در گوانتانامو و ابوغريب هچيگاه از ياد ملتها نمي رود.
حضرت آيت الله خامنه اي در چارچوب ضرورت شناخت ويژگيهاي استکبار براي برخورد خردمندانه با نظام سلطه، به ويژگي ديگر سلطه گران يعني فريب گري و نفاق پرداختند.
ايشان خاطرنشان کردند: پوشاندن لباس خدمت به جنايت، از شيوه هاي رايج مستکبران است.
رهبر انقلاب در اثبات اين واقعيت به توجيه حمله اتمي به ژاپن در تبليغات امريکايي ها اشاره کردند و افزودند: امريکايي ها مي گويند اگر 200 هزار نفر در حمله اتمي به هيروشيما و ناکازاکي کشته نمي شدند جنگ جهاني دوم پايان نمي يافت و جامعه بشري بايد 2 ميليون کشته ديگر را تحمل مي کرد بنابراين امريکا در حمله به ژاپن، در واقع به بشريت خدمت کرده است!
ايشان افزودند: اين دروغ عجيب و فريب کاري بزرگ در حالي تکرار مي شود که براساس اسناد موجود چند ماه قبل از جنايت اتمي امريکا در ژاپن، هيتلر يعني رکن اصلي جنگ جهانی دوم خودکشي کرده بود. موسوليني يعني رکن ديگر جنگ جهاني نيز قبل از اين حمله دستگير شده بود و ژاپني ها هم از دو ماه قبل براي تسليم شدن اعلام آمادگي کرده بودند.
رهبر انقلاب در تبيين علت واقعي حمله اتمي امريکا به ژاپن خاطر نشان کردند واقعيت آن است که امريکايي ها مي خواستند سلاح جديدشان يعني بمب اتم را در يک ميدان واقعي آزمايش کنند که اين کار را با کشتار مردم بي گناه هيروشيما وناکازاکي انجام دادند اما اکنون در تبليغات خود، به اين جنايت لباس خدمت مي پوشانند.
حضرت آيت الهي خامنه اي برخورد منافقانه در ماجراي استفاده از سلاح شيميايي در سوريه را يک نمونه ديگر از فريبکاريهاي نظام استکبار دانستد.
ايشان خاطر نشان کردند: رئيس جمهور و ديگر مقامات آمريکايي بارها استفاده از سلاح شيمايي را خط قرمز خود اعلام کردند اما همين رژيم آمريکا با حملات شيميايي صدام به ملت ايران، نه تنها مخالفت نکرد بلکه حداقل پانصد تن ماده شيميايي بسيار خطرناک در اختيار صدام قرار داد که ديکتاتور بغداد با استفاده از آن، گاز خردل توليد و مدافعان غيور ايران را هدف قرار داد.
ايشان، کشتار قريب به 300 مسافر در حمله ناو آمريکا به هواپيماي مسافربري ايران و حمايت بيدريغ اطلاعاتي از صدام را از ديگر جنايات رژيم آمريکا خواندند و افزودند: جنگ افروزي، و اختلاف افکني از ديگر خصوصيات نظام استکبار است.
رهبر انقلاب در بخش ديگري از سخنانشان با اشاره به مقابله جبهه حق و جبهه استکبار در تمام طول تاريخ اين سؤال مبنايي را مطرح کردند که علت واقعي توطئه چيني استکبار در قبال جمهوري اسلامي چيست؟
رهبر انقلاب در پاسخ به اين سؤال، به عامل اصلي شکل گيري انقلاب اسلامي استناد کردند و افزودند: انقلاب ملت بزرگ ايران، و نظام منتخب اين ملت اساسا در اعتراض به استکبار و عوامل آن شکل گرفته و رشد يافته است بنابراين استکبار با توجه به خصوصيات يادشده، اصولاً قادر نيست اين نظام را تحمل کند مگر اينکه از شکست آن مأيوس شود.
حضرت آيت الله خامنه اي با توجه به ضرورت مأيوس شدن دشمن، به عنوان اصلي ترين عامل بازدارنده استکبار از ادامه توطئه عليه ملت ايران، تأکيد کردند: آحاد ملت ايران، جوانان و همه کساني که به هر دليل حتي غير اسلامي، به ميهن و خاکشان عقيده دارند بايد کاري کنند که در دل دشمن يأس بوجود آيد و از ادامه توطئه ها مأيوس شود.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به استمرار دشمني همه ي رؤساي جمهور آمريکا از اول انقلاب تاکنون، خاطر نشان کردند: تحريک قوميتها، تدارک کودتا، تحريک صدام و کمک بي پايان به عراق، تحريم و انواع فشارهاي ديگر، نشانه دشمني مداوم آمريکا با ملتي است که سي و پنج سال پيش در منطقه حساس غرب آسيا، حرکتي مستقل را آغاز کرد و با وجود همه دشمني ها، به رشد خود ادامه داد و به الگوي ملتهاي منطقه تبديل شد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به نقش آفريني رييس جمهور فعلي امريکا در فتنه 88 افزودند: در آن زمان يکي از شبکه هاي اجتماعي که مي توانست به فتنه گران کمک کند احتياج به تعمير داشت اما همين دولت امريکا مانع از توقف فعاليتهاي آن شد.
ايشان افزودند: آنها در اين خيال خام و احمقانه بودند که شبکه هاي اجتماعي و توئيتر و فيس بوک مي توانند نظام اسلامي را بربياندازند به همين علت، همه امکات خود را به خط کردند.
رهبر انقلاب تحريم ها را از ديگر روشها و ابزارهاي دشمن براي شکست ملت ايران دانستند و تاکيد کردند: مشکل آنها اين است که اين ملت و ايمان و همبستگي او را نشناخته اند و از خطاها و شکستهاي گذشته درس نمي گيرند.
حضرت آيت الهه خامنه اي با استناد به بيان دائم ملت و نظام اسلامي در 35 سال اخير خاطر نشان کردند: همه موفقيتهاي ما و شکستهاي استکبار نشان مي دهد که اقتدار و ايستادگي تنها راه برطرف کردن مزاحمتهاي دشمن و عقب زدن اوست و ملت اين مسئله را بخوبي مي داند.
حضرت آيت الله خامنه اي در بخش ديگري از سخنان خود به موضوع مذاکرات هسته اي و مباحث پيرامون ان اشاره کردند و گفتند: من بر حمايت از دولت و مسئولان داخلي و مسئولاني که اجراي مذاکرات را بعهده دارند، اصرار دارم زيرا حمايت از همه دولت ها را وظيفه خود مي دانم.
ايشان افزودند: من چندين سال، مسئوليت اجرايي را بعهده داشتم و سنگيني و سختي کار اجرايي را حس کرده ام و مي دانم که مسئولان اجرايي نيازمند کمک و حمايت هستند، بنابراين حمايت من از دولت و مسئولان قطعي است.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: البته، از طرف ديگر، من بر تثبيت حقوق ملت ايران از جمله حق هسته اي نيز تاکيد دارم و اصرار دارم که نبايد از حقوق ملت ايران، حتي يک قدم، عقب نشيني شود.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: من در جزييات مذاکرات مداخله نمي کنم اما خطوط قرمزي وجود دارد که بايد رعايت شوند و مسئولان هم موظف به رعايت اين خطوط قرمز هستند و نبايد از فضاسازي ها و تهديدهاي دشمن هم به خود هراسي راه دهند.
ايشان، علت اصلي تحريم ها برضد ملت ايران را، کينه ورزي استکباريِ امريکا دانستند و افزودند: کينه امريکا برضد ملت ايران همچون کينه شتري است و هدف آنها از فشارها اين است که شايد ملت تسليم شود اما اشتباه مي کنند زيرا ملت ايران، با فشار، تسليم هيچکس نخواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: به فضل و توفيق الهي، ملت ايران فشارها را تحمل و آن را تبديل به فرصت خواهد کرد.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به برخي نقاط ضعف در تصميم گيري ها و برنامه ريزي هاي اقتصادي کشور و توهم دشمن براي رخنه از طريق اين نقاط ضعف، گفتند: برخلاف توهم دشمن، اين فشارها، فرصتي خواهد بود که ما نقاط ضعف خود را برطرف کنيم.
ايشان تاکيد کردند: تحريم ها کارساز نخواهد بود و خودِ آمريکايي ها هم به اين موضوع پي برده اند زيرا همواره در کنار تحريم، تهديد نظامي را نيز بکار مي برند و اين نشان مي دهد که تحريم ها، هدف آنها را برآورده نمي کند.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: البته تهديد نظامي هم که پي در پي رييس جمهور و ديگر مسئولان امريکايي برزبان مي آورند، اقدامي مشمئز کننده و نفرت انگيز است.
حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: رييس جمهور امريکا و ديگر مقامات اين کشور، بجاي تهديد نظامي ملت ايران، فکري به حال اقتصاد ويران شده و قرض هاي خود بکنند. بروند فکري کنند تا دولت آمريکا براي بيش از دوهفته تعطيل نشود.
ايشان تاکيد کردند: ملت ايران به همه ملت هاي دنيا احترام مي گذارد اما برخورد ملت ايران با متعرض، برخورد پشيمان کننده خواهد بود و آنچنان سيلي به متعرض خواهد زد که هرگز فراموش نکند.
رهبر انقلاب اسلامي موظف بودن مقامات آمريکايي را به بيان سخناني که موجب رضايت شبکه سرمايه داري صهيونيستي شود، مايه وهن و ذلت و بي آبرويي آنها برشمردند و خاطر نشان کردند: رژيم صهيونيستي محکوم به زوال است زيرا اين رژيمِ مفلوک بر اساس زور و تحميل بوجود آمده و هيچ پديده تحميلي قابل دوام نيست.
حضرت آيت الله خامنه اي با اظهار تاسف از تملق گويي برخي دولت هاي اروپايي در مقابل صهيونيست هايي که درواقع انسان نيستند، افزودند: در دوره اي، ملت فرانسه بعلت ايستادگي رييس جمهور اين کشور در مقابل انگليس و آمريکا، اعتبار سياسي کسب کرد اما اکنون دولتمردان فرانسوي نه فقط در مقابل امريکا بلکه در مقابل رژيم نحسِ نجسِ صهيونيستي نيز اظهار خواري و کوچکي مي کنند که مايه سرشکستگي ملت فرانسه است که خودشان بايد براي آن علاجي پيدا کنند.
رهبر انقلاب در بخش ديگري از سخنانشان معناي حقيقي بسيج را حضور متن مردم در عرصه هاي مختلف دانستند و تاکيد کردند: اين يک اصل مسلم و بدون ترديد است که هرجا مردم در صحنه باشند و وحدت و همبستگي داشته باشند پيروزي قطعي است.
ايشان بسيج را مظهري از همين حضور مبارک خواندند و خاطر نشان کردند: بسيج در همه مراحل و دورانها امتحان صداقت خود را به خوبي پس داده است.
حضرت آيت الله خامنه اي افزودند: هرکس که به ارزشهاي اسلام پايبند است و براي زحمات، مجاهدتها و خدمات بسيج، احترام قائل است، بسيجي به شمار مي رود چه عضو مجموعه و سازمان بسيج باشد چه نباشد.
ايشان توانايي هاي بسيج را، کارگشاي عرصه هاي مختلف خواندند و با اشاره به حضور قشرهاي مختلف مردم و چهره هاي برجسته علمي، فرهنگي، هنري، سياسي و اجتماعي در اين مجموعه افزودند: توانايي هاي بسيج بايد همچنان رشد و ارتقا يابد.
رهبر انقلاب، پايبندي به «الزامات اخلاقي، عملي و اجتماعي» را زمينه ساز رشد و تعالي مستمر بسيج برشمردند و افزودند: تقويت صبر و گذشت و تواضع، افزايش ظرفيتهاي دروني، داشتن جنبه، برخورد با محبت با مردم، و تعامل صحيح با محيط و جامعه و تلاش بي وقفه براي خدمت از جمله الزاماتي است که مي تواند مجموعه بسيج را در پيشبرد اهداف کشور، از تأثيرگذاري روزافزون برخوردار سازد.
ايشان تأکيد کردند: بسيج با اين ويژگي ها مي تواند مايه استقرار، ثبات و ابهت و افتخار نظام باشد که بحمدالله هست.
رهبر انقلاب در بخش پاياني سخنان خود، جوان ها را مورد خطاب قرار دادند و گفتند: بدون هيچ ترديدي، آينده روشن واميد بخش کشور و نظام متعلق به شما است و شما جوانان خواهيد توانست کشور و ملت را به اوج توفيق برسانيد و الگو و نمونه کامل تمدن نوين اسلامي را تشکيل دهيد.
ايشان افزودند: لازمه انجام اين وظايف سنگين از جانب جوانان، تقويتِ دين مداري، تقوا، عفت و پاکيزگي روحي و همچنين علم، نشاط کاري، امانت، خدمات اجتماعي و ورزش است.
در ابتداي اين مراسم، با فرمان حضرت آيت الله خامنه اي فرمانده کل قوا و با رمز «محمد رسول الله» دومين مرحله از رزمايش گردانهاي بسيج با عنوان «الي بيت المقدس» در 9 استان کشور به طور همزمان آغاز شد.
پيش از بيانات رهبر معظم انقلاب سردار سرلشکر محمدعلي جعفري فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با بيان اينکه استکبار جهاني پيکاري سخت، وسيع و چندبعدي را عليه انقلاب آغاز کرده است، گفت: استحکام ساخت دروني نظام نيازمند سازماندهي گسترده بسيج مردمي براي حضور در ميدان هايي است که انقلاب و نظام به آن احتياج دارد.
سرلشکر جعفري با اشاره به بسترسازي مناسب در بسيج براي تحقق فرامين فرمانده کل قوا مجموعه اي از اقدامات صورت گرفته در بسيج در حوزه هاي مختلف از جمله تشکيل شبکه هاي صالحين، امر به معروف و نهي از منکر، سازندگي و محروميت زدايي و کارآفريني، علمي پژوهشي، نخبگاني و اقشاري و ورزشي را به عنوان زير ساختهاي لازم براي توسعه عناصر قدرت آفرين در ساخت دروني نظام نام برد.
همچنين سردار سرتيپ محمدرضا نقدي رييس سازمان بسيج مستضعفين نيز در سخناني با اشاره به جهاد همه جانبه پايگاه هاي مقاومت به عنوان ستون فقرات بسيج گفت: امروز پايگاه هاي بسيج کانون بيداري و تکيه گاه امن براي مردم هستند.
وي تأکيدکرد: دشمن تمام لشکرهاي زر و زور و تزوير و هزاران رسانه را عليه کشور بسيج کند، سوزني از مسير ولايت عقب نشيني نخواهيم کرد.
در ابتداي اين ديدار همچنين جمعي از بسيجيان حاضر در مراسم برنامه ي «پرچمداران تمدن اسلامي» را اجرا کردند.
در این دیدار که در آستانهی هفتم آذر روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی برگزار شد، حضرت آیت الله خامنهای هفتم آذر را روز تکریم دریادلان نیروی دریایی دانستند و افزودند: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیشرفتهای زیادی در نیروی دریایی انجام شده اما پیشرفت سخت افزاری به تنهایی نشانهی قدرت نیست.
ایشان، عامل ایجاد هویت، شخصیت و عظمت در چشم قدرتها را حضور عناصر دارای معرفت، عزم راسخ و شجاعت لازم خواندند و افزودند: خوشبختانه امروز ساخت و بافت انسانی نیروی دریایی خوب و در نقطهی مقابل آن چیزی است که گذشتگان نااهل در قبل از انقلاب اسلامی، برای آن برنامهریزی کرده بودند.
رهبر انقلاب با اشاره به ابعاد مختلف اهمیت علمی، نظامی، بین المللی و سیاسی نیروی دریایی خاطرنشان کردند: نیروی دریایی هم از جهت علمی و تجهیزاتی اهمیت فراوانی دارد و هم با توجه به سیاستهای حاکم بر منطقه و برخی تهدیدهای موجود، از موقعیت ویژه سیاسی و نظامی برخوردار است.
ایشان، همچنین با اشاره به حضور نیروی دریایی در سواحل دریای عمان و تأثیرگذاری در آبادسازی ملی تصریح کردند: در صورت توجه دولت، نیروی دریایی میتواند زمینهی پیشرفت و رشد جهشی این منطقه را فراهم کند.
در ابتدای این دیدار، امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش ضمن گرامیداشت هفته بسیج و سالروز هفتم آذر، گفت: لازم است با افزایش اقتدار دریایی، حرکت رو به جلوی کشور در کسب سیادت دریایی شتاب بیشتری یابد و نیروی دریایی بتواند برای ملتها الهام بخش و امیدآفرین باشد.
متن نامه رئیس محترم جمهور و پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی
حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته
باسلام و تحیات وافره،
خدای بزرگ را سپاس میگویم که در نخستین ماههای شروع کار دولت تدبیر و امید، فرزندان انقلابی شما توانستند در مذاکراتی دشوار و پیچیده، حقانیت ملت ایران در فعالیتهای هستهای را در صحنه بینالمللی اثبات کنند و گام نخست را به گونهای پیش برند که حقوق هستهای و حق غنیسازی ملت ایران مورد اذعان قدرتهای جهانی -که سالها سعی بر انکار آن داشتند- قرار گیرد و راه برای گامهای بلند بعدی در حراست از پیشرفتهای فنی و اقتصادی کشور گشوده شود.
توفیق در این مذاکرات نشان داد که میتوان با رعایت همه اصول و خطوط قرمز نظام، با ارائه منطقی و مستدلِ مواضع ملت ایران و اتمام حجت برای افکار عمومی جهان، قدرتهای بزرگ را نیز به احترام به حقوق ملت ایران فراخواند و گامهای بعدی را نیز در مسیر حل و فصل نهایی اختلافات با استحکام برداشت.
بیشک این موفقیت، حاصل عنایات حق و رهنمودهای رهبری عالیقدر نظام و حمایت بیدریغ ملت ایران بوده است و توفیق نهایی نیز دراین مسیر در گرو تداوم ارشادات جنابعالی و حمایت و یاری مردم شریف و صبور ایران خواهد بود.
دستاوردهای قطعی این توافق اولیه، به رسمیت شناختهشدن حقوق هستهای ایران و حراست از دستاوردهای هستهای فرزندان این مرز و بوم بوده است و در کنار آن با توقف روند تحریمهای ظالمانه، بخشی از فشارهای غیرقانونی در تحریمهای یکجانبه برداشته و فروپاشی سازمان تحریم آغاز شده است. درنتیجه این ابتکار ایران اسلامی و استقامت ملت بزرگ ایران، قدرتهای بزرگ به این نتیجه رسیدند که تحریم و فشار، راه به جایی نخواهد برد و همانگونه که ایران از آغاز اعلام کرده بود، برای کسب توافق، راهی جز احترام متقابل و مذاکره عزتمندانه وجود ندارد، موضوعی که متأسفانه طرف مقابل با تأخیر به درک آن رسید. بیتردید حصول این توافق، به نفع همه کشورهای منطقه و صلح و پیشرفت جهانی در راستای رویکرد برد-برد خواهد بود.
اینجانب با تبریک این توفیق الهی به حضور رهبری معظم انقلاب، از هدایت و حمایت جنابعالی سپاسگزارم و با تقدیر و تشکر از پشتیبانیهای بیشائبه ملت بزرگ ایران و گرامیداشت یاد شهیدان هستهای، عهد خالصانه این دولت را در خدمت به این ملت قدرشناس تجدید میکنم و استمرار دعای خیر جنابعالی و آحاد ملت را مسئلت دارم.
حسن روحانی
3/آذر/92
بسمه تعالی
جناب آقای رئیسجمهور
دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هستهئی و دیگر دست اندر کاران است و میتواند پایهی اقدامات هوشمندانهی بعدی قرار گیرد. بیشک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود انشاء الله. ایستادگی در برابر زیاده خواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد، و چنین خواهد بود انشاء الله.
سیّد علی خامنهای
3/آذر/92
ارسال شده توسط امیر(امیرحسین) در تاریخ چهار شنبه 4 ارديبهشت 1398برچسب:,